#کربلا_غزل_زیارت_اربعین
🔹لشکری آماده🔹
شگفتا راه عشق است این، که مرد جاده میخواهد
حریفی پاکباز و امتحان پسداده میخواهد
مسافر را پیاده، داغدیده، صاحب دردی،
ورای دردهای پیش پا افتاده میخواهد
سفر، موکب به موکب، کولهپشتی، چای، خرما، اشک
یقین کن میزبانت اربعین را ساده میخواهد
دلی آرام و پر غوغا، سری شوریده و شیدا
دلی سرمست جان دادن، سری دلداده میخواهد
مسلمان و مسیحی را به حُرّیت فراخوانده
جدا از دین و ایمان، آدمی آزاده میخواهد..
هلا جامانده از این راه! آخر تو چه کم داری؟
مگر این جاده غیر از شوق فوقالعاده میخواهد؟
حسینبنعلی تنهاست ای یاران به پا خیزید
که اینک وارث او لشکری آماده میخواهد..
📝 #فاطمه_عارفنژاد
https://eitaa.com/Maddahankhomein
خوابیده است دردسر طوفان
دنیا لطیف، طبع زمین جوشان
سوغات بادهای بهارانهست
عطر گل محمدی و ریحان
میبویمت نفس به نفس در دشت
با هایوهوی نیلبک چوپان
ذکرت به نبض گل ضربان داده
یادت دویده در رگ تاکستان
ای در حدیث قدسی چشمانت
تفسیر بینهایت الرحمن
ای روشنای باطن هر حکمت
ای حکم قاطعانهٔ هر برهان
ای تکیهگاه محکم کوه طور
ای ماه بیمحاق شب فاران
اینجا هنوز باور تو جاریست
اینجا هنوز شور تو در جریان
من عاشقی که بیدل و شوریده…
من شاعری که بی سر و بی سامان…
گفتم دوباره صل علیٰ خورشید
خواندم دوباره صل علیٰ باران
#فاطمه_عارفنژاد
https://eitaa.com/Maddahankhomein
به شهید حسن طهرانیمقدم و وعدههای صادقش
اخم کردی و رعدوبرق آمد
ابرها را به سمت باران برد
آرزوهای دوربردت را
باد تا رزمگاه طوفان برد
ماه بود و غرور دیدن تو
وقت، وقت ستارهچیدن تو
شب غم را نگاه روشن تو
به افقهای نورباران برد
به کجاها نگاه میکردی
که دل دوردستها لرزید؟
چشمهایت چه دوربینی بود
که دل از برجک نگهبان برد؟
رنگ خون مینوشت خودکارت
چرخ زد دور نقشه پرگارت
برق چشم همیشهبیدارت
خواب از چشم نابکاران برد
یاعلی گفتی و ارادهٔ تو
پنجه در پنجهٔ ستم انداخت
دستهایت چه آبرویی از
همهٔ دستگاه شیطان برد
ساحران چاره جستجو کردند:
«راه حل چیست؟» گفتگو کردند
تا همه هرچه بود رو کردند
قهرمان یک عصا به میدان برد
لشکر دیو و دد صف اندر صف
آرش از خاک خود گرفت هدف
امر حق آمد، از کمان شرف
تیر با اشتیاق فرمان برد
نه فریب و نه قصهپردازی
در شبِ پخش زندهٔ بازی
دید دنیا چطور باخت حریف
دید دنیا چطور ایران برد
#فاطمه_عارفنژاد
#وعده_صادق
https://eitaa.com/Maddahankhomein
رسیدند از غروبِ جاده مهمانهای بسیاری
ببین! جمعاند اطرافت پریشانهای بسیاری
هوا بوی جدایی میدهد در موسم دیدار
افق ابریست، در راهند بارانهای بسیاری
تو خویشاوندی دیرینهای با رودها داری
به دریای تو میریزند جریانهای بسیاری
نگاهت چلچراغ مسجد و دیر و کلیسا بود
به تو روشن شده چشم شبستانهای بسیاری
از آن روزی که شهر آمادهٔ تشییع زخمت شد
چراغانِ غمت مانده خیابانهای بسیاری
تو ای تا بوده و هست آشنا با سبزِ فروردین!
گذشت از باغِ ما بی تو زمستانهای بسیاری
چرا گلدان شکست و گلترینها سرخ پوشیدند؟
چرا در خون خود غرقاند ریحانهای بسیاری؟
به شوق آسمان از غزه تا بیروت، تا کرمان
کبوتر میشوند اینروزها جانهای بسیاری
بگو با دشمنان از اقتدار آه مظلومان
کماکان پیش رو دارند طوفانهای بسیاری…
#فاطمه_عارفنژاد
#حاجقاسم
#شهدای_کرمان
https://eitaa.com/Maddahankhomein
تقویم تحت سلطهٔ طوفان بود
تقدیرِ چارفصل، زمستان بود
تاریخ در محاصرهٔ غفلت
جغرافیا در آتش عصیان بود
در شامگاه زندهبهگوریها
هر خواب دخترانه پریشان بود
کعبه بهرغم صلح نمادینش
خط مقدم بت و بهتان بود
اما در آن میانه کسی برخاست
مردی که نام کوچکش ایمان بود
مردی که پشتگرمی کوه طور
مردی که روشنایی فاران بود
او که نگاه ابری و دلتنگش
شأن نزول آیهٔ باران بود
اردیبهشت پیرهنش در باد
الهامبخش روح درختان بود
یادش بشارتی به چمن میداد
ذکرش جواز خندهٔ گلدان بود
زیباترین تلاوت الرحمن
کاملترین روایت انسان بود
#فاطمه_عارفنژاد
#عید_مبعث
https://eitaa.com/Maddahankhomein
خوش آمدهای
سلام موهبت بیکران! خوش آمدهای
سلام مرحمت ناگهان! خوش آمدهای
سلام آیهتر از لحظههای جاری عمر
سلام بهتر از آب روان خوش آمدهای
سلام بر تو و بر سی سحر ستاره و نور
سلام ماه پر از کهکشان خوش آمدهای
تو ای خلاصۀ باران بیامان حضور
تو ای چکیدۀ هفت آسمان خوش آمدهای
نسیم خوشخبری آمد از مناره، چه خوب!
وزید عطر تو بین اذان، خوش آمدهای
بیا که باز نمکگیرمان کنی با عشق
کنار سفرۀ خرما و نان، خوش آمدهای..
جوانهها همه چشمانتظار مهر تواند
به باغ خشک دل ای باغبان خوش آمدهای
برای من که پر از شرم ماه شعبانم
بمان تو ای رمضانم! بمان! خوش آمدهای
✍🏻 #فاطمه_عارفنژاد
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امیرالمومنین_علی_علیهالسلام
#غزل
🔹شام آخر🔹
به مسجد میرود یا سمت قربانگاه میآید؟
چرا از هر طرف امشب نسیم آه میآید؟
قدمهایش چقدر از خانه تا مسجد شتابان است
به سختی عرش دارد پا به پایش راه میآید
چه شوقی میچکد از صورتش وقت وضو امشب
برایش عاقبت آن لحظۀ دلخواه میآید
برای بار آخر کوچهکوچه، کوفه میبیند
سراغ سایههای تیره، نور ماه میآید
هلا ای شهر! شام آخر است آمادهای آیا؟
چه بر روز تو در این فرصت کوتاه میآید؟
نمیبینند مردم حجم تنهایی مولا را
غریبی علی تنها به چشم چاه میآید
📝 #فاطمه_عارفنژاد
https://eitaa.com/Maddahankhomein
شب عید است اما چهرهای از اشک، تر دارد
شب غمهای بیپایان عالم کی سحر دارد؟
شب عید است اما داغ، آذین بسته دلها را
که میهن کوچهکوچه زخمهایی شعلهور دارد
تماشا کن! چه غوغایی شده، باغ همیشهسبز
همه سرخ است از بس لالهٔ خونینجگر دارد
ولی تا قله رفتن مرد میخواهد، چه باکی هست؟
اگر این راهِ ناپیموده یک دنیا خطر دارد
همین بس که شهیدان را حسین آغوش وا کرده
همین بس که علی رنج یتیمان را خبر دارد
بگو جای مدارا نیست با گردنکشان هرگز
اگر این کاروان از هفتخان قصد گذر دارد
بگو تبریکها را میشود با فتح خیبر گفت
بگو هرکس غدیری آمده، شمشیر بردارد
دعا کن انتقام سخت را _نزدیک و کوبنده_
دعای قلبهای سوخته، بیشک اثر دارد
#فاطمه_عارفنژاد
@Maddahankhomein
من سالها در وادی غم زندگی کردم
باران شدم، شبنم به شبنم زندگی کردم
ابری پر از آوارگی بودم که پیوسته
در جادهٔ تقدیر، نمنم زندگی کردم
با رودها جاری شدم در متن دلتنگی
هرچند مثل کوه، محکم زندگی کردم
با خاطراتی تلخ از اردیبهشتی دور
در خانهٔ حوا و آدم زندگی کردم
اندازهٔ داغی که دیدم قد کشیدم آه
اندازهٔ رنجی که بردم زندگی کردم
آنقدر مُردم زیستن در رنجهایم را
تا گاهگاهی مرگ را هم زندگی کردم
از کوچههای درد تا صحرای تنهایی
از فاطمیه تا محرم زندگی کردم
#فاطمه_عارفنژاد
@Maddahankhomein
#امام_حسین علیهالسلام
#غزل
🔹داغ عالم🔹
چه صبحی؟ چه شامی؟ زمان از تو میگفت
چه جغرافیایی؟ جهان از تو میگفت
ازل تا ابد ساحت آفرینش
به هر شکل و با هر زبان از تو میگفت
از آغاز عالم، از اندوه آدم
قدیمیترین داستان از تو میگفت
چه کردی تو ای ماه منظومۀ عشق؟
که هر گوشۀ کهکشان از تو میگفت
افق تا افق خون تو میدرخشید
کران تا کران آسمان از تو میگفت
دل سنگها از غمت آب میشد
اگر کوه آتشفشان از تو میگفت
و هر باد هقهق تو را مویه میکرد
و هر رود نرم و روان از تو میگفت
و هر آه محو غمت بود هر دم
و هر آینه ناگهان از تو میگفت
تو ای جان کعبه! حرم از تو میخواند
تو ای روح مسجد! اذان از تو میگفت
رجزگریۀ کودکان میسرودت
نگاه تر مادران از تو میگفت
در آرامش پیرهنهای مشکی
هیاهوی پیر و جوان از تو میگفت..
به خود آمدم، جمعیت سینه میزد
به خود آمدم، روضهخوان از تو میگفت
یقینیترین داغ عالم تویی، تو!
دل سوخته بیگمان از تو میگفت
📝 #فاطمه_عارفنژاد
✅ @Maddahankhomein
#حضرت_سکینه_علیهاالسلام
مریم شدن، نذر خدا بودن، دعا کردن
هاجر شدن، با تشنگی سعی و صفا کردن
آهو شدن در دشتهای سربهسر صیاد
ماهی شدن، در موجموج غم شنا کردن
باری کنار خیمهٔ سقا زمین خوردن
باری کنار ذوالجناحت پابهپا کردن
باری کنار عمه سرگردانِ چادرها
پروانهها را از شبِ آتش رها کردن
این گوشه آرامش شدن پیش رباب و آه
آن گوشه پنهانی برایت گریهها کردن
بی اذنِ مُردن رد شدن از محشرِ گودال
با شیون و با مویه نامت را صدا کردن
همکاروان با تو که روی نیزه میرفتی
عزم سفر تا دوردستِ ناکجا کردن
با اشکهای کودکان همسایگی تا صبح
با خندهٔ شمر و سنان تا شام تا کردن
با خطبه، با فریاد، با شعر و سکوت و سوگ
هرجا که شد یک پنجره رو به تو وا کردن
دیدی پدر؟! دیدی وفادار غمت بودم؟
در روزگارِ دختر از بابا جدا کردن
در کار عشق و عاشقی تسلیم باید بود
ما را مبادا لحظهای چون و چرا کردن
#فاطمه_عارفنژاد
@Maddahankhomein
#کربلا #زیارت_اربعین
#غزل🔹لشکری آماده🔹
شگفتا راه عشق است این، که مرد جاده میخواهد
حریفی پاکباز و امتحان پسداده میخواهد
مسافر را پیاده، داغدیده، صاحب دردی،
ورای دردهای پیش پا افتاده میخواهد
سفر، موکب به موکب، کولهپشتی، چای، خرما، اشک
یقین کن میزبانت اربعین را ساده میخواهد
دلی آرام و پر غوغا، سری شوریده و شیدا
دلی سرمست جان دادن، سری دلداده میخواهد
مسلمان و مسیحی را به حُرّیت فراخوانده
جدا از دین و ایمان، آدمی آزاده میخواهد..
هلا جامانده از این راه! آخر تو چه کم داری؟
مگر این جاده غیر از شوق فوقالعاده میخواهد؟
حسینبنعلی تنهاست ای یاران به پا خیزید
که اینک وارث او لشکری آماده میخواهد..
📝 #فاطمه_عارفنژاد
https://eitaa.com/MaddahanKhomein