eitaa logo
ذاکرین خمین🎤
1.6هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
687 ویدیو
359 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم بنام آنکه بیاراست ملک امکان را شرف به ماخلق‌الله داد انسان را خدای بنده نوازی که کارساز بُوَد همانکه درگه لطفش همیشه باز بُوَد همانکه بهر نبوت گزید احمد را نمود رهبر ما، عترت محمد را به دور، آل نبی را، ز رجس و عیب نمود ز لطف آگه‌شان از رموز غیب نمود هر آنکه علت این ادعای من جوید بگو رَوَد شنود آنچه (مطرفی) گوید نموده‌است روایت چو رفت از دنیا غریب ملک خراسان، علیّ بن موسی مرا مطالبه‌ای، ز آن ولیّ اعظم بود که مبلغ طلبم، چار هزار درهم بود گواه بر سخن من، خدا و پیغمبر خبر نداشت کسی از حسابِ ما دو نفر ولی برای من آورد با درود و سلام کسی ز سوی جواد الائمه، این پیغام که روز بعد بیا ساعتی به دیدارم مکن درنگ که من با تو صحبتی دارم سحر چو بهر اجابت به دعوتش رفتم برای عرض ارادت به خدمتش رفتم مرا ز لطف و کرامت، بداد دلداری بگفت: از پدرم، مبلغی طلب‌کاری ز من بگیر همان چار هزار درهم را که قرض داده‌ای، آن شهریار عالم را سپس ولیّ خداوندگار، با لبخند گرفت گوشه‌ی سجاده را نمود بلند به زیر فرش، بسی بود سکه‌های طلا به من تمامیِ آن سکه‌ها نمود عطا چو وزن کردم آن را نَه بیش و نَه کم بود طلا، معادل با چار هزار درهم بود تو نیز (ایزدیا) رو به سوی مولا کن بیا هر آنچه که خواهی از او تقاضا کن بدان که با برکت شد قرین، وجودِ جواد فزونتر است ز ملک وجود، جودِ جواد بیا غم دل بشکسته با جواد بگو به پشت پنجره فولاد، یا جواد بگو هر آنکه گفت جواد، از رضا جواب گرفت برات عفو، برای صف حساب گرفت 🔸علامه مجلسی؛ بحار الانوار؛ ج۵۰؛ ص۵۴؛ ح۳۲ به نقل از 🔸شیخ طبرسی؛ اعلام الوری؛ ج۲؛ ص۹۹ 🔸شیخ مفید؛ الارشاد؛ ج۲؛ ص۲۹۲ 🔸شیخ کلینی؛ الکافی؛ ج۱؛ ص۴۹۷ http://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحمن 🔹 ؟ 🔹 باسلام و با درود و احترام شیعه‌ای پرسید از پنجم امام کای شکافنده‌ی علوم، ای بی‌قرین باز گو جانا! چه باشد جان دین؟! مغز پنهان گشته دراین پوست چیست؟ آنکه دینش کامل و نیکوست کیست؟ باقرِ علمِ نبیّینِ عظام داد پاسخ، آن سلام و احترام دیده‌ی حق بین، گشودی بر رخش با سوالی نغز، دادی پاسخش گفت: آیا پیش چشمِ ریز بین دین بُوَد چیزی به غیر از مهر و کین؟! دوستی، با دوستانِ کردگار که نباشد جز خداشان، هیچ یار دشمنی، با دشمنانِ کبریا گر نباشد از سر کبر و ریا اصل دین است و تمامِ بندگی معنی دینداری و بالندگی ( ایزدی ) این است اسلام مبین بهر حق باید بُوَد هر مهر و کین مِهرِ احمد با علی، در سینه گیر وز ابوبکر و عمر، بس کینه گیر هرکه حُسنِ عاقبت را طالب است بهر او این بغض و این حب، واجب است خود تولّی و تبرّی، دین ماست ریشه‌ی اندیشه و آیین ماست حب حیدر، بغضِ خصمش، کیشِ ماست هر که زهرایی است، قوم و خویش ماست دوست با اهل سقیفه نیستم پیروِ آن سه خلیفه نیستم ✍امیر ایزدی همدانی 💐 باتشکر از خانم ز. ایزدی برای تایپ اشعار. 🤲 التماس دعای فرج http://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 🔹 🔹 شیعه‌ی وارسته‌ای با احترام شد مُشرّف، در بر پنجم امام گفت :کای دارنده‌ی علم لَدُن با خبر، هر چیز را از بینح و بن السلام، ای آنکه با صد احترام جابرت آورده از یاسین، سلام ای سلاله‌ی پاک ختم المرسلین باز گو ما را: چه باشد اصل دین؟ پرسش آن شیعه را با یک سوال داد پاسخ مقتدای خوش خصال حضرتش پرسید : آیا اصل دین هست چیزی غیر مهر و غیر کین؟! داد با یک پرسش، آن روح کتاب پاسخِ صدها سوالِ بی جواب زاین سخن فهماند او بر مومنین هست مِهر و کین به دین، رکنِ رکین دوستی، با دوستانِ دادگر دشمنی، با دشمنانِ بدسیر هر که حب و بغضش از بهر خداست رهنمونش گشته حق، در راه است ( ایزدیّا ) حبّ حیدر داشتن بغض بوبکرِ ستمگر داشتن اصل اسلام است و شرط دین بُوَد خوش بحال آنکه دینش این بُوَد ------'---------'---------- '-----------'----------- ✍امیر ایزدی همدانی http://eitaa.com/Maddahankhomein 🤲 التماس دعای فرج.
بسم الله الرحمن الرحیم بنام آنکه بیاراست ملک امکان را شرف به ماخلق‌الله داد انسان را خدای بنده نوازی که کارساز بُوَد همانکه درگه لطفش همیشه باز بُوَد همانکه بهر نبوت گزید احمد را نمود رهبر ما، عترت محمد را به دور، آل نبی را، ز رجس و عیب نمود ز لطف آگه‌شان از رموز غیب نمود هر آنکه علت این ادعای من جوید بگو رَوَد شنود آنچه (مطرفی) گوید نموده‌است روایت چو رفت از دنیا غریب ملک خراسان، علیّ بن موسی مرا مطالبه‌ای، ز آن ولیّ اعظم بود که مبلغ طلبم، چار هزار درهم بود گواه بر سخن من، خدا و پیغمبر خبر نداشت کسی از حسابِ ما دو نفر ولی برای من آورد با درود و سلام کسی ز سوی جواد الائمه، این پیغام که روز بعد بیا ساعتی به دیدارم مکن درنگ که من با تو صحبتی دارم سحر چو بهر اجابت به دعوتش رفتم برای عرض ارادت به خدمتش رفتم مرا ز لطف و کرامت، بداد دلداری بگفت: از پدرم، مبلغی طلب‌کاری ز من بگیر همان چار هزار درهم را که قرض داده‌ای، آن شهریار عالم را سپس ولیّ خداوندگار، با لبخند گرفت گوشه‌ی سجاده را نمود بلند به زیر فرش، بسی بود سکه‌های طلا به من تمامیِ آن سکه‌ها نمود عطا چو وزن کردم آن را نَه بیش و نَه کم بود طلا، معادل با چار هزار درهم بود تو نیز (ایزدیا) رو به سوی مولا کن بیا هر آنچه که خواهی از او تقاضا کن بدان که با برکت شد قرین، وجودِ جواد فزونتر است ز ملک وجود، جودِ جواد بیا غم دل بشکسته با جواد بگو به پشت پنجره فولاد، یا جواد بگو هر آنکه گفت جواد، از رضا جواب گرفت برات عفو، برای صف حساب گرفت همدان دوشنبه ۱۴۰۳/۱/۲۷///۶شوال۱۴۴۵ق 🔸علامه مجلسی؛ بحارالانوار؛ ج۵۰؛ ص۵۴؛ ح۳۲ به نقل از 🔸شیخ طبرسی؛ اعلام الوری؛ ج۲؛ ص۹۹ 🔸شیخ مفید؛ الارشاد؛ ج۲؛ ص۲۹۲ 🔸شیخ کلینی؛ الکافی؛ ج۱؛ ص۴۹۷ ✍امیرایزدی همدانی 🤲 التماس دعای فرج. https://eitaa.com/Maddahankhomein