#امام_زمان_عج
اگرچه ندیدی وفاداری از من
مبادا دمی چشم برداری از من
خجالت زده هستم آقا که سر زد
بدون توجه، گنهکاری از من
همیشه به ذکر و دعا رفع کردی
هزاران گزند و گرفتاری از من
چرا کم به یادت می افتم، مگر که...
خدایی نکرده تو بیزاری از من؟!
امام زمانم، دعاهای خیرت
دوا کرده هرگونه بیماری از من
مرا یک سحر راهی کربلا کن
بیا و سحر کن شب تاری از من
بجز گریه بر داغ جد غریبت
متاعی ندارم، خریداری از من؟
بمیرم بر احوال زینب که فرمود:
کجایی حسینم، خبر داری از من؟!
سرت را شکستند بین شلوغی
ولی برنیامد دگر کاری از من
در این بی کسی ها، شبیه گذشته
بیا و خودت کن هواداری از من
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#گودال_قتلگاه
به قتل صبر، سرم شد جدا رِضاً بِرِضائك
نه ذبح ساده، به ذبح از قفا رِضاً بِرِضائك
به پیش دیده ی مادر، میان گودی گودال
سه ساعت است زدم دست و پا، رِضاً بِرِضائك
نداد کوفه به مهمانِ خویش جرعهی آبی
چه خوش نمود به عهدش وفا رِضاً بِرِضائك
ببین به جرم علی گفتنم میانهی مقتل
زدند بر دهنم با عصا رِضاً بِرِضائك
به شیعیان برسان ضرب نیزه دوخت لبش را
امام تشنهیشان گفت تا رِضاً بِرِضائك
اگر به غارت جسمم به قتلگاه رضایی
ازین عذاب ندارم إبا رِضاً بِرِضائك
گلایه نیست که حتی کفن نمانده برایم
اگر شود کفنم بوریا رِضاً بِرِضائك
بناست تا بدنم زیر آفتاب بماند
به روی ریگ بیابان رها رِضاً بِرِضائك
بناست نیمهی جان مرا برند اسیری
دلم شکسته ازین ابتلا... رِضاً بِرِضائك
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
مناجات محرمی امام حسین(ع)
داغ حسینی بین دل ها سر گرفته
عالم ازین غم چهره ای دیگر گرفته
هر کس که در کشتی امنش می نشیند
اذن ورود از ساحت مادر گرفته
حتی خدا نزد تمام انبیایش
روضه برای سبط پیغمبر گرفته
شخص حبیب بن مظاهر غبطه خورده
بر حال هر کس رزق چشم تر گرفته
آغوش گرم هیچ کس را برنتابیم
ما را حسین بن علی در بر گرفته
از کودکی اش جابِرُ العَظمِ الکَسیر است
فطرس هم از گهواره ی او پر گرفته
نوکر کجا دارد به غیر از کوی ارباب؟!
نوکر هر آنچه دارد از این در گرفته
تا روز محشر هر کسی شد کربلایی
برگ برات از جانب خواهر گرفته
آن قدر شأن زینب کبری عظیم است
عمری رکابش را علی اکبر گرفته
گفتند وقتی شمر آمد سوی مقتل
زینب دو دستش را به روی سر گرفته
خنجر مقصر نیست، حنجر حرز دارد
زینب به گریه بوسه از حنجر گرفته
شاعر: #محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#تنور_خولی_لعنة_الله_علیه
کجایی عزیزم چرا کم ظهوری؟!
شنیدم برادر که کنج تنوری
ز خاکسترِ منتشر بین مویت
به پا شد به قلبم چه یومُ النّشوری
فدایت که داغت تمامی ندارد
گرفتار، در دست قومی شروری
خدا جلوه دارد هر آنجا که باشی
تو نه در تنوری که در کوه طوری
زن خولی از دیدنت زیر و رو شد
به هر جا که باشی تجلیِ نوری
به هُرم تنورش قسم می خورم که
تو گرمای عشقی، شراباً طهوری
نبودی ببینی که در وقت غارت
شکستند از زینبت چه غروری
اهانت، اهانت، اهانت، اهانت
صبوری، صبوری، صبوری، صبوری
من از بوی آتش دلی خوش ندارم
دوباره شده خاطراتم مروری
بپرس از ربابه، برایت بگوید
سر خواهرت آمده چه اموری
به آغوش مادر سپردم سرت را
شده سهم خواهر اگر دردِ دوری
کفن که نشد پیکرت، در حصیری...
شدی جمع، آن هم عجب جمع و جوری
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#شب_جمعه
#مناجات_امام_حسین_علیه_السلام
همیشه هر شب جمعه به سینه غم دارم
حرارتی است قدیمی که در دلم دارم
اگرچه دستِ تهی دارم و گدا طبعم
دلِ شکسته ی خود را که دستِ کم دارم
میان نامه ی من خالی است از خوبی
گناه و جرم و خطا را همه رقم دارم
مرا به حُرمتِ مولا رضاست می بخشید
خوشم که رعیتم و شاهِ ذوالکرم دارم
به امرِ حضرت سلطان، حسین می گویم
به لطف فاطمه ارباب محترم دارم
حسین گفتم و جان و دلم به جوش آمد
مرا ببخش، فقط اشک تازه دم دارم
نشد که زائر کرب و بلا شوم، باشد
دلم خوش است میان دلم حرم دارم
برات کرب و بلایم به دست عباس است
دوباره مُلتمس دامنِ علمدارم
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#مناجات_امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه
وبذکرك عاش قلبی...
شب زیارتی است و حرم صفا دارد
دلم هوای سحرهای کربلا دارد
فدای معرفتت، در بهشت روضه ی تو
هنوز لات محله برو بیا دارد
به حشر، روزی حبت به پاست در قلبش
هر آن که خیمه ی این روضه را به پا دارد
حسین... زندگی من، حسین... یار دلم
کجا بدون تو این زندگی بها دارد؟!
بگو به مادرت این سینه زن، زمین خورده
بگو حساب مرا از همه سوا دارد
به گونه ام نم اشکی چکید و این گریه
هر آن چه سِر نهان است، برملا دارد
هزار بار بمیرم به شوق دیدارت
دوباره زنده شوم از نو، باز جا دارد
اگرچه میل دل نوکران زیارت توست
دلت تمایلِ دیدار مجتبی دارد
به جز حرارت جاوید ماتمت، هر غم
زوال دارد و تاریخ انقضا دارد
بهای گریه برایت ز بس گرانقدر است
حبیب، آرزوی گریه بر تو را دارد
عجیب نیست، شب جمعه، دل پریشانم
کنار قتلگهت، مادرت نوا دارد
هزار و نهصد و پنجاه ضربه یعنی چه؟!
نظاره بر بدنت بِنت مرتضی دارد
تن به روی زمین مانده، دیدنش سخت است
سر به نیزه، خودش روضه ای جدا دارد
کفن نشد بدنت، فاطمه دلش خون شد
فقط برای تو این کوفه بوریا دارد
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#مناجات_امام_حسین_علیه_السلام
از بیت کریمش خبر آمد
هر کار کمی در نظر آمد
با نور حسین، کل عالم
از تیرگیِ چاه، درآمد
بوسید حسین و سینه اش را
هر بار سویش پیمبر آمد
بر بخشش زوار حریمش
دستور ز حی داور آمد
از بس که ندیده کربلا را
دیگر به ستوه نوکر آمد
گفتند سزای نوکرش چیست
دیدیم دعای مادر آمد
تسبیح نوشتند به جایش
هر آه که از سینه بر آمد
طاووس اگر شده است زیبا
با حب حسین می خرامد
آنقدر حرارت از غمش دید
تا جوش، دل سماور آمد
از تربت او مریض خورد و
دوران مریضی اش سر آمد
بودند ملائکه غضبناک
روزی که به زیر خنجر آمد
دلتنگِ رقیه بود آنقدر
با سر به سراغ دختر آمد
گفتند سکینه و ربابه
برخیز رقیه، پدر آمد
با گریه چنان حسین را خواند
بر شام فراقش سحر آمد
ای کاش بمانیم و ببینیم
دلداده ی ما هم آخر آمد
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#مناجات_امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه
وبذکرك عاش قلبی...
شب زیارتی است و حرم صفا دارد
دلم هوای سحرهای کربلا دارد
فدای معرفتت، در بهشت روضه ی تو
هنوز لات محله برو بیا دارد
به حشر، روزی حبت به پاست در قلبش
هر آن که خیمه ی این روضه را به پا دارد
حسین... زندگی من، حسین... یار دلم
کجا بدون تو این زندگی بها دارد؟!
بگو به مادرت این سینه زن، زمین خورده
بگو حساب مرا از همه سوا دارد
به گونه ام نم اشکی چکید و این گریه
هر آن چه سِر نهان است، برملا دارد
هزار بار بمیرم به شوق دیدارت
دوباره زنده شوم از نو، باز جا دارد
اگرچه میل دل نوکران زیارت توست
دلت تمایلِ دیدار مجتبی دارد
به جز حرارت جاوید ماتمت، هر غم
زوال دارد و تاریخ انقضا دارد
بهای گریه برایت ز بس گرانقدر است
حبیب، آرزوی گریه بر تو را دارد
عجیب نیست، شب جمعه، دل پریشانم
کنار قتلگهت، مادرت نوا دارد
هزار و نهصد و پنجاه ضربه یعنی چه؟!
نظاره بر بدنت بِنت مرتضی دارد
تن به روی زمین مانده، دیدنش سخت است
سر به نیزه، خودش روضه ای جدا دارد
کفن نشد بدنت، فاطمه دلش خون شد
فقط برای تو این کوفه بوریا دارد
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
چه شب هایی رقیه از فراقت، سخت در تب بود
چه تقدیری که وصل ما، خرابه، در دل شب بود
چنان تار است چشمانم که باور کن نفهمیدم
سکینه شانه زد موی مرا یا عمه زینب بود
همیشه وقت دیدارت لباسِ خوب پوشیدم
حلالم کن اگر امشب لباسم نامرتب بود
چه شب ها که گرسنه ماندم اما شکر حق کردم
رقیه محضر پروردگارِ خود، مؤدب بود
اسیر ظالمی بودم که بی علت کتک می زد
میان لشگر کوفه به بی رحمی ملقب بود
نپرس از ازدحام مردم و بازارِ طولانی
چه بازاری! چه بازاری! شلوغ و پر مخاطب بود
نمیگویم در آن مجلس چه گفت آن مردک شامی
فقط بابا بدان که دخترت خیلی معذب بود
به جای این همه هجران، تو را محکم بغل کردم
خلاصه این بغل کردن، مرا پایان مطلب بود
#محمد_جواد_شیرازی
http://eitaa.com/Maddahankhomein
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
پایان مرا غمت سرآغاز شده
ای رأس بریده ی سرافراز شده
روشن شده چشمان ورم کرده ی من
با آمدنت دوباره اعجاز شده
موهای تو نامرتب و من عاجز
دستان شکسته، دردسرساز شده
تا صبح به روی لب خود می کوبم
اینگونه چرا زخم لبت باز شده؟!
نازی که بخواهی بخری نیست مرا
از بس به کتک بال و پرم ناز شده
با دستِ به پهلو و سری رو به زمین
از اهل حرم، رقیه ممتاز شده
بنیان مرا ریخته بر هم لگدی
این درد کمر، خانه برانداز شده
هو کردن ما گوشه ی ویرانه، پدر
سرگرمی هر دختر لجباز شده
سخت است تکلم به دهانی مجروح
دلگیر مشو کلامم ایجاز شده
بالم که شکسته پس مرا یاری کن
حالا که دگر موعد پرواز شده
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام_شهادت
شرر زده به دلم، جام زهر بوالهوسی
نمانده است دگر بین سینه ام نفسی
میان خانه ی خود هم نبوده ام ایمن
غریب تر ز من مجتبی ندیده کسی
چقدر پول معاویه، لشگرم را راند
زمانه شاهد بی مهریِ سپاهم ماند
امیر لشگرم از دور تا نگاهم کرد
مسیر خویش عوض کرد و روی برگرداند
نمک به زخم دلم، از سر حسد زده اند
به سینه ام همه ی شهر، دست رد زده اند
چقدر نان مرا خورده اند این مردم
ولی به پشت سرم حرف های بد زده اند
نشان ماتم عظماست زخم پلک ترم
زمان کودکی ام شد، سفید موی سرم
گرفت خواب و خوراک مرا غم کوچه
همان زمان که زمین خورد مادرم به برم
همان زمان که سرش خورد آه بر دیوار
همان زمان که زمین خورد مادرم با بار
مرا ندید در آن کوچه و صدایم کرد
مرا ندید... بمیرم که شد نگاهش تار
میان طشت، غم سالیان دورم ریخت
میان طشت، غم سینه ی صبورم ریخت
شرر کشید به جانم غم حسین غریب
همین که با دل خون اشک در حضورم ریخت
اگرچه خون دل از غصه ای کهن دارم
حسین گریه نکن من که سر به تن دارم
شبیه روز تو را هیچ کس نخواهد دید
غریب هستم و تنها ولی کفن دارم
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_حسین_علیه_السلام
#مناجات #شب_جمعه
شب زیارتی است و حرم صفا دارد
دلم هوای سحرهای کربلا دارد
فدای معرفتت، در بهشت روضهی تو
هنوز لات محله برو بیا دارد
به حشر، روزی حبت به پاست در قلبش
هر آن که خیمهی این روضه را به پا دارد
حسین... زندگی من، حسین... یار دلم
کجا بدون تو این زندگی بها دارد؟!
بگو به مادرت این سینه زن، زمین خورده
بگو حساب مرا از همه سوا دارد
به گونهام نم اشکی چکید و این گریه
هر آن چه سِر نهان است، برملا دارد
هزار بار بمیرم به شوق دیدارت
دوباره زنده شوم از نو، باز جا دارد
اگرچه میل دل نوکران زیارت توست
دلت تمایلِ دیدار مجتبی دارد
به جز حرارت جاوید ماتمت، هر غم
زوال دارد و تاریخ انقضا دارد
بهای گریه برایت ز بس گرانقدر است
حبیب، آرزوی گریه بر تو را دارد
عجیب نیست، شب جمعه، دل پریشانم
کنار قتلگهت، مادرت نوا دارد
هزار و نهصد و پنجاه ضربه یعنی چه؟!
نظاره بر بدنت بِنت مرتضی دارد
تن به روی زمین مانده، دیدنش سخت است
سر به نیزه، خودش روضهای جدا دارد..
✍ #محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/Maddahankhomein