eitaa logo
ذاکرین خمین🎤
1.6هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
685 ویدیو
359 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام علیک یا صاحب الزمان بده به باغچه ها لذت بهار شدن را به چشم پنجره ها غرق انتظار شدن را به ابرهای پر از بغض سرد فرصت باران به چشمه ها بچشان شوق آبشار شدن را به شاخه های دلم هی جوانه پشت جوانه به ریشه های تنم با غمت دچار شدن را به گونه های پر از زخم‌گریه گوشه ی چشمی به واژه های پر از مهر تو قطار شدن را به کوله بار زمین یک بغل شکوفه و بردار تو از غرور زمانه جریحه دار شدن را بریز در رگ هر روزمان شراب طهوری بگیر از سر هر ذره ای خمارشدن را که کوچه کوچه ببندیم ریسه های دعارا و لحظه لحظه بخواهیم بی قرار شدن را خدا کند که نمیرم و باغرور ببینم که در رکاب تو یک لحظه مهزیار شدن را https://eitaa.com/Maddahankhomein
میلاد پیامبر مهرو رحمت گرامی 🍀🍀🍀 درخت تشنه ی باران و کویر تشنه ی دریا بود بهار واژه ی غمگینی به روی ساحت لبها بود تب خزان زده دنیا را ،نسیم در دل طوفان حبس بنفشه تشنه گل دادن میان دامن صحرا بود پرید پلک زمین و بعد به روی نور بغل وا کرد از آسمان خبری امد ،که راه روشن فردا بود ستاره ها همه دل بستند به جلوه های نگاهی نو سپیده غرق قنوتی با دو دست گرم تمنا بود وزید سمت حرا عطرت ،و کوه عاشق نامت شد نزول سوره ی لبخندت برای شهر تسلا بود اذان سبز حضورت را به گوش ظلمت شب خواندی میان روح زمان جاری طنین اشهد ان لا ..بود مسیر بکر نجاتی تو ،بهاری از صلواتی تو خدا در آینه ی چشمت شبیه معجزه پیدا بود یتیم مکه نه! با مهرت پدر برای جهان بودی حجاز بی گل روی تو یتیم خانه ی دنیا بود https://eitaa.com/Maddahankhomein
به من اجازه بده مادرت صدا بزنم به هر چه غیر تو اینبار پشت پا بزنم به من اجازه بده سر به زانویت هرشب و یا به دامن تودست التجا بزنم به دورچادر تو دائم الطواف شوم به اشتیاق دم از مروه و صفا بزنم بغل کنم به تبسم ضریح یادت را به گریه های شبم رنگی از دعا بزنم به شوق مهر تو یک عمر دختری کنم و شمیم عاطفه ات را به یاس ها بزنم برای غربت تو بی بهانه گریه کنم به کوچه های دلم پرچم عزا بزنم به من اجازه بده بین بغض فاطمیه سری به روضه ی جانسوز کربلا بزنم . https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
ما عشق را پشت در این خانه دیدیم 🖤🖤🖤 سخت است روح خانه ات بیمار باشد غم های عالم بر دلت آوار باشد سخت است با دستان بسته پیش چشمت ریحانه ات بین در و دیوار باشد آتش بسوزاند پر پروانه ات را نیلوفر باغ نبی تب دار باشد ایکاش امشب وقت بر گشتن به خانه زهرا کنار فضه گرم کار باشد ایکاش جای آرزوی مرگ امشب روی لبش الجار ثم الدار باشد امشب نمازش را بخواند ایستاده حتی خدا همپای او بیدار باشد آرامش این شهر در دست قنوت اوست نفرین نباید پاسخ مسمار باشد افسوس تقدیر علی تنها شدن بود باید پس از این گریه در تکرار باشد وقتی کسی هم صحبت یک آسمان نیست یک چاه باید محرم اسرار باشد https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
پلکی به هم بزن تو به این شعر جان بده اندوه خواهرانه ی خود را نشان بده با گریه های روشن چشمت هفتادو دو ستاره به این کهکشان بده از چشمه محبت دستت کمی امید به ضجه های العطش کودکان بده بر نیزه میبرند سر ماه را به شوق این قصه را به روی لب روضه خوان بده از درد واژه های تو هم خون چکه میکند برخیز و باز کاخ ستم را تکان بده حالا قیامت است که در خطبه ات به پاست حالا به دشمنان پشیمان امان بده پشت زمین شکسته از این سوگواره ها میسوزد آفتاب زداغ ستاره ها وقتی گلوی باغ پر از زخم خنجر است حال و هوای ثانیه ها گریه اور است میجوشد از زبان تو مرثیه های درد زیبایی نگاه تو اما مصور است صبر از نگاه نافذ تو زاده میشود اما خروش زینبی ات ارث حیدر است باغ حیا حقیقت مستور کوه صبر دختر همیشه آینه روی مادر است از خاطرات کوچه نه! بگذار بگذریم کرببلا ادامه ی غمنامه ی در است در تنگنای فتنه سکوت برادرت در خطبه های اشک تو یک داغ دیگر است زخم عمیق کرببلا روی شانه ات روی دلت قصیده ی گلهای پرپر است با دست بسته ات به اسارت کشیده ای تیغ زبان برنده تر از تیغ خنجر است تکبیر را اگر چه که با دست بسته خواند زینب نماز آخر خود را نشسته خواند https://eitaa.com/Maddahankhomein
☘️عید بزرگ مبعث مبارک☘️ نسیم نام محمد وزید در ملکوت ونور آمد و بارید در دل برهوت جهان به فصل جدیدی پر از شکوفه نشست بهار بودن او ریشه داشت در لاهوت خدا دمید در او روح‌کبریایی را به یمن آیه ی لولاک هست شد ناسوت بعید نیست که آدم به شوق دیدن او دل از بهشت برید و به خاک کرد هبوط دم محمدی اش زنده میکند مارا مسیح مانده از آیات روشنش مبهوت گره ز رنج بشر واکند به معجزه؟نه! به سجده های خشوع و به دست های قنوت پیام آور توحید و منجی انسان امین قافله ی وحی و پیک صلح و سکوت به وصف او همه سعی و صفای من باطل از ابتدا همه ی واژه های من باطل شروع میکنم این شعر را دوباره و بعد مدد بگیرم از آن چهارده ستاره و بعد شروع میکنم از ابتدا به اذن خدا به وصف مصحف روی تو شرح اعطینا به روی مأذنه نامت ترانه ی خوبیست چقدر صوت اذان عاشقانه ی خوبیست چکید از گل لبهای تو گلاب بهشت نگاه روشن تو شرح آفتاب بهشت دخیل نام تو بوده ست آسمان حجاز تو با تبسم هر صبح میکنی اعجاز گرفته بوی خدا مکه از دم نابت حرا نشسته در آغوش کوه بی تابت به دور کعبه نامت علی طواف کند به شوق هر شب قدر تو اعتکاف کند نگاه فاطمه معراج هر سپیده دمت امید قلب تو و التیام بغض و غمت به عمق جان من از جام خود شراب بریز درون سینه ی من واژه های ناب بریز منم که تشنه ی یک جرعه از می حسنم دخیل نام حسین و کسای پنج تنم https://eitaa.com/Maddahankhomein
سلام بر رمضان وا می‌شود دوباره از این آسمان دری لبخند می‌زند به زمین ماه دیگری با یک سبد شکوفه نورانی دعا سر می زند به شهر، هوای معطری نیلوفری به شوق رسیدن به آسمان پیچیده عاشقانه به پای صنوبری چون موج سر به سجده نهادم به صخره ها در ساحل رضای تو دنبال گوهری با صوت ربنای سحر مست میشویم اعجاز کن به نغمه ی الله اکبری هر شب کنار سفره افطار مهرتو نوشیده ایم از می ناب تو ساغری دارد مدام نام تو تسبیح میشود در دست های خسته و فرتوت مادری این ذره جز به لطف تو بالا نمی رود در شأن نام توست فقط ذره پروری هر گز به درک نام تو انسان نمی رسد از هر چه فکر و وهم و خیال است برتری
ام المومنین حضرت خدیجه س سزاوار است بانو نامت ام المومنین باشد نگاهت آرزوی رحمه للعالمین باشد سزاوار است جای هاجر و آسیه و مریم کنار بستر تو حضرت روح الامین باشد خدا میخواست تا نام تو را بالا برد تا عرش خدا میخواست تا نام تو کوثر آفرین باشد خدا میخواست در تاریکی بی وقفه، لبخندت امید بی قراری های ختم المرسلین باشد مسلمان می شوی با آیه های روشن چشمش در این دلداگی اسم تو باید اولین باشد تمام هستی ات را وقف لبخند خدا کردی که راه و رسم آیین سخاوت اینچنین باشد مقدر بود غم با زخم های کهنه ای در شهر برای خنده های دختر تو در کمین باشد مقدر بود بعد از سالها ریحانه ات بانو برای حفظ دین در کوچه ها نقش زمین باشد شکستند از عداوت ساقه ی نیلوفرانت را نباید هرگز اما مزد احسان تو این باشد برای تو کفن از آسمان می اورد جبرییل ولی در کربلا.....!بگذار اینجا نقطه چین باشد https://eitaa.com/Maddahankhomein
بهشت اینجاست اینجا گوشه ای از صحن آزادی میان انقلابی که تو بی شک راهمان دادی میان عطر گلدان های دلگرم نگاه تو تو که تنها امید شاخه های سبز شمشادی تو که با دستهای مهربان و لطف بی حدت پناه یک زن درمانده در صحن گهرشادی صدای شادی نقاره می اید بهشت اینجاست میان لحظه ی سبز اذان در  گوش نوزادی دو دست‌گرم آغوشی که در هر پنجره باز است میان بغضهای نشکن هر قلب فولادی میان گریه های مستجاب چشم زایر ها کنار  لحظه های بی قرار مملو از شادی پناه آورده امشب به این آرامش مطلق.. دلم گرم است در این خانه آبا و اجدادی https://eitaa.com/Maddahankhomein
سیلی از واژه های درد آور میکشد با قلم به میدانم قصه ای از تبار عاشورا میزند شعله در دل و جانم شرح حال ستاره ای کوچک که دلش پیش آسمان مانده داغ خورشید روی دستانش میکند هر نفس پریشانم میروم بی دریغ و پی در پی سمت راهی که کاروان رفته دردها را به چشم میبینم آخر قصه را نمیدانم بامن از کربلا به شام آمد روی نیزه سری که بالا بود تا نگهبان کاروان باشد تا از این غم به لب رسد جانم پای رفتن نداشت دختر عشق باید اما صبورتر باشد صحبتش با سر پدر این بود شده ای در خرابه مهمانم؟ روی نیزه چه خوب میدیدی صورتم جای تازیانه شده چوب ها با کمال بی شرمی می خورد بر دهان و دندانم نیستی تا دوباره آغوشت جای امنی برای من باشد بر سرم دست مهربانت نیست آه بابای مو پریشانم من تمام تو را طلب کردم پیشکش پیش من سر آوردند خون خشکیده گلوی تو شد گل سرخی به روی دامانم تو اجابت کن آرزویم را کاش من را به آسمان ببری امر فرما تو حضرت خورشید دختری تحت امر فرمانم # سر خود را گذاشت روی زمین تا کمی طعم خواب را بچشد و در آغوش خود کشد سر را لذت آفتاب را بچشد عاقبت هدیه ای که آوردند بی قرارانه صبر و تابش برد گریه دیگر نمیکند انگار دخترک تا همیشه خوابش برد . @Maddahankhomein
زهیر بن قین از جمله شجاعان و بی‌باکان عرب بود که اگرچه به طرفداری از عثمان شهرت داشت، اما کلام سیدالشهدا(ع) کیمیایی بود که روح و جان او را جلا داد و توانست ره صد ساله را یک‌ شبه طی کند. مردی که به واسطه ی همراهی همسرش عاقبت به خیر شد. ✅✅✅✅✅✅ هر که از باده ی آغوش تو شیدا شده است در دل بادیه با عشق تو پیدا شده است می‌کشاند به سویت گمشده ها را نورت او که مست آمده از لحن پر از انگورت آمد از خنده ی شوق تو بچیند رطبی چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی شب همان شب که به دیدار تو نائل آمد تاجری بود ولی پیش تو سائل آمد اشک باران شد و بر گونه ی شرمش بارید بر دلش نور حسین ابن علی چون تابید عطش دیدن یار است گریبان گیرش آیه صبح در آمیخته با تقدیرش قلب تردید شکست و به دل طوفان زد پشت پا بر نفس یخ زده شیطان زد همسفر حیف تمام است جهان من و تو عطر اشک است که پیچیده میان من و تو گفت تا دست حسین است چراغ راهت برو ای مرد برو دست خدا همراهت خلوت لحظه ی دیدار تو را می طلبند برو ای یار برو یار تورا می طلبد زخم بر آینه مگذار فراوان برسد دست بیگانه به گیسوی پریشان برسد شعله بر دامن طفلان حرم ،نه هرگز بر سر بانو ی من چادر غم، نه هرگز غیرت تیغ به جوش آمد و لبیک زنان پای زنهای حرم تا که نیاید به میان خطبه ی خون به لبش دارد و با بسم الله می رود درصف یاران اباعبدالله می رود تا به دل مرگ شبیخون بزند از دل معرکه چون صاعقه بیرون بزند رجزی سرخ بلند ست ز لب های زهیر هر چه شمشیر شده محو تماشای زهیر کفن از زخم به تن کرده و احرام از خون بسته تا بگذرد از عرصه ی صحرای جنون مرگ بیچاره تر از پیش به پایش افتاد شعله در هلهله ی روح رهایش افتاد مانده بر روی دل آینه داغی تازه این حسین است و اندوه فراقی تازه https://eitaa.com/Maddahankhomein
برداشتی از خطبه امام سجاد ع در مسجد شام صدا گرم و رسا پیچید در گوش ستمگرها بخوان تا بشنوند این روضه هارا کورها ،کرها به منبر میروی تا واکنی بغض غریبت را بخوانی آیه ی والعصر در داغ صنوبرها به ذلت می‌کشاند خطبه ات نمرود شامی را بخوان تا واشود زنجیر از تزویر منبرها زلال زمزم نام علی را در سبو داری که از نام علی مستی بگیرد باز ساغر ها چه پیکاریست اینجا، ساحت خورشید با ظلمت! به میدان آمده تیغ زبان با تیغ خنجرها انا ابن الفاطمه بنت رسول الله تان هستم بگریید ای مسلمان زاده ها در مرگ باورها طواف کعبه ی این ناکسان بی حیا تا کی؟ فقط دور مدار عشق میگردند قنبرها سخن از یال خون افشان و سم اسب ها، آری سخن از بوسه ی تیر است روی نبض حنجرها میان جنگل سرنیزه ها و تیغ ها دیدم هزاران زخم کاری روی لبخند کبوترها دلم میسوزد از تکرار تصویر پریشانی دمی که شعله می‌رقصید روی حزن معجرها صدای لالای یک زن غمدیده می آید پر است از آتش تب گرمی آغوش مادرها زیارت میکنم با اشک این سرهای بی تن را به یاد آیه های روشن و خونین پیکرها شما در خواب غفلت بوده اید و ماه را کشتند بخوابید ای شقاوت پیشه ها در گرم بسترها چگونه آفتاب نام مولا را نمی بینید شمارا شرم باد از غربت رسم پیمبرها منم فرزند مکه،من صدای مطلق وحی ام پرم از معجزات روشن الله اکبر ها برایم بعد از این هر روز روز سخت عاشوراست انا ابن الفاطمه میراث دار روضه ی سرها. https://eitaa.com/Maddahankhomein