eitaa logo
ذاکرین خمین🎤
1.6هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
682 ویدیو
357 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
سوختگان در راهش و ای که لبریز عطایی یا حسین یک جهان داری فدایی یا حسین ای سبب خیز حیات پاک دین جان حق ، خون خدایی یا حسين یک شهید در مسیرت باهنر یک شهید تو رجایی یا حسین این شهیدان کشته ی راه تواَند تو شهید نینوایی یا حسین این شهیدان سوختند از شعله ها تو شهید سر جدایی یا حسین این شهیدان روبرو با صد شرر تو شهید باالقفایی یا حسین این شهیدان شمع هر بزمند و تو ماه روی نیزه هایی یا حسین این شهیدان تشنه ی مهرت ، وَ تو تشنه ی آب بقایی یا حسین کربلا هر گوشه اش لبریز عشق تو تمام کربلایی یا حسین «یاسر» آمد نوحه خوانان بر درت ده بر او شور و نوایی یا حسین محمود تاری «یاسر» https://eitaa.com/Maddahankhomein
قصه ی خدمت می شناسد برتر از هر نام ،نامِ خویش را آنکه دید ارجح ز هر چیزی مقامِ خویش را صرف خواهد کرد در راهِ بقایِ نام و نان پست و میز خدمت و کار و کلام خویش را خویشتن را کی کُند وقف امام مکتبش؟ می کند خرج خودش حتی امامِ خویش را می کند پنهان نفاق خویشتن را در وفاق آنکه داده دست گمراهان زمام خویش را تلخ خواهد کرد کامِ مردم درمانده را تا کند شیرین به هر تزویر،کام خویش را می کُند قرآن حق یک روز رسوا،عاقبت آنکه را گسترده با آیات،دامِ خویش را هرکه باشد مرد خدمت شیوه اش اینگونه نیست کی پسندد بر دوام حق،دوام خویش را صرف خواهد کرد چون شمعی بدون‌چشمداشت در مسیرِ نور بخشیدن تمام خویش را غصه خواهد خورد از بهرِ ناهارِ کارگر می برد از یاد از اندوه ،شام خویش را جز برای یاریِ افتادگان و بی کسان برنخواهد داشت در ایام ،گام خویش را با عمل بر سیره ی مولایِ مظلومان علی(ع) می فرستد برهمه عالم پیامِ خویش را در دل ده کوره های دور پیدا می کند در دوای درد مردم ،التیام خویش را در میان موج تهمت های سخت و ناروا وا نسازد جز به ذکر خیر ،کامِ خویش را باهنر،آنکه شهادت را نصیب خویش ساخت دید لبخندِ امام تشنه کامِ خویش را چون رجایی یا رییسی تا ابد در قلبهاست هر که نشناسد به خدمت صبح و شامِ خویش را نیست هرگز خاکِ در خور بهر اهلِ آسمان می برد حق،دوستانِ بامرام خویش را خُرَّم آن مردان که نزد دوست دولت یافتند می فرستم سوی شان ازجان سلامِ خویش را https://eitaa.com/Maddahankhomein
کدام آتش گرفته در بغل اینگونه ات سر را که سوزانده است داغت سینه ی باغ صنوبر را چه بردارد غمت سنگینی بار عزا از ما چه بگذارد به دوش آسمان ها رفتنت ،سر را مگر آرام میگیرد سر دیوانه بر شانه کجا پنهان کنم در دست هایم صورت تر را کدامین کوه در پیراهنش عطر تو را دارد کدامین دره دارد این چنین گل های نوبر را شراب واپسین را از کدامین کوزه نوشیدی که بیخود کرده از خود مستی ات ساقی و ساغر را نماز آخرینت با کدامین ذکر بالا رفت کدام اَمّن یُجیب ات شد اجابت حال مضطر را کجای این حرم آن شب شهادت خواستی از او که تا پابوس آوردی بدن های مطهر را قیامت بود و جمعیت به تشییع تو می آورد به دریای عزایت ظهر عاشورای دیگر را خیابان ها به تنگ آمد زبان کوچه بند آمد زمین و آسمان با گریه سد میکرد معبر را مدال سینه ات آتش نشان کوه تنهایی ست دل دریا شناسد سینه ی محروق پیکر را زمین از ارتفاع قد پرواز تو‌جامانده زبان کوه میفهمد فقط سرو تناور را ردیف قطعه ی گلزارها شعر نویی دارد بخوان بر سنگ ها منظومه ی این هشت پیکر را http://eitaa.com/Maddahankhomein