آه! ای سروش غیب! ز رارّ نهان، بگو
از ماه پشت ابر! بیا و عیان، بگو
از سرو قد کشیده به گلزار عشق ما
از ماه روی دلبر ابرو کمان، بگو
پژمرده از جفای خزان، لالههای باغ
این داغ بیبهار، به آن باغبان، بگو
ما دست و پا زنان زمینیم، بیشما
ای ماه من! بیا تو هم از آسمان، بگو
رو کردهام به سوی تو ای قبلگاه عشق!
وقت اذان رسیده بیا و اذان، بگو
الغوث و العجل شده ذکر و دعای ما
یارب! خودت، به حضرت صاحب زمان، بگو
#محمد_رضا_قاسمیان
@Maddahankhomein
پریشان زینب است
کاروان گرم سفر باشد پریشان زینب است
از غم مرگ برادر دیده گریان زینب است
باغبان و لاله هایش جملگی پرپر شدند
زین مصیبت بین عزادارگلستان زینب است
قافله سالار بیمار است و با حال نزار
کرده تب زین العباد و بس پریشان زینب است
نیست دیگر اکبر و عباس و قاسم اصغرش
بی برادر گشته با رنج فراوان زینب است
اشقیا کشتند عون و جعفر و یاران او
آنکه شدزین ماجرامبهوت وحیران زینب است
شاهد و صابر به دشت کربلا بانوی دین
یکه تاز از روی جان سردارمیدان زینب است
یادگار مرتضی نور دو چشم مصطفی
دختر زهرای اطهر مهر رخشان زینب است
تا ابد نامش کنار نام حیدر با شکوه
اسوه صبر و شهامت نور یزدان زینب است
(بیقرارا) وصف زینب گفته ای با درد و غم
نام او باشد شفا بر درد و درمان زینب است
بیقرار اصفهانی
@Maddahankhomein
مناجات امام زمان(عج)
(خون پاک شهدا منتظر توست بیا)
خون پاک شهدا منتظر توست بیا
سرِ مصباحِ هدا منتظر توست بیا
وارث خون خدا و پسر خون خدا
به خدا خون خدا منتظر توست بیا
صبح هم منتظر صبح ظهور تو بوَد
روز ما و شب ما منتظر توست بیا
بر سر گنبد زرین حسین بن علی
پرچم کرب و بلا منتظر تو است بیا
علم و مشک و لب خشک جگرسوختگان
دستِ افتاده جدا منتظر توست بیا
فرق بشکسته ی زینب، سر خونین حسین
که جدا شد ز قفا منتظر توست بیا
بر سر نی سر جدّت به عقب برگشته
طفل افتاده ز پا منتظر توست بیا
آفتابی که چهل جا به سر نی تابید
در دل طشت طلا منتظر توست بیا
آن یتیمی که سر پاک پدر را بوسید
ناله زد «یا ابتا» منتظر توست بیا
بر ظهور تو دعا بر لب «میثم» تا کی؟
تو دعا کن که دعا منتظر توست بیا
ودرآخرمجلس👇
درد و دل هایی با شهدا
سفر کرده ام تا بجویم سرت را
و شاید در این خاکها پیکرت را
من اینجایم ای آشنای برادر
همان جا که دادی به من دفترت را
همان جا که با اشک و اندوه خواندی
برایم غزل واره ی آخرت را
کجایی که چندی است نشنیده ام من
دعاهای پر سوز و درد آورت را
تو را زنده زنده مگر دفن کردند
که بستند دستان و پا و سرت را
پس از این من ای کاش هرگز نبینم
نگاه به درمانده مادرت را.
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#دفن_ابدان_مطهر_شهدای_کربلا
روضه از زبان بنی اسد
یکی گفت با گریه این جسم کیست
بهم خورده با رمل صحرا یکیست
یکی گفت از بس بهم ریخته
تکانش مده قابل دفن نیست
یکی گفت سر نه لباسش کجاست
چرا بند بند تن از هم جداست
یکی گفت این زخم های هلال
گمانم که جای سم اسب هاست
بزرگ قبیله گلو را که دید
عبای خودش روی حنجرکشید
صدا زد به والله بد کشتنش
گلو را نباید به ضربه برید
چرا ریش ریش است رگهای او
مگر زیر پا مانده است این گلو
یکی گفت انگار با چکمه ها
شده او دو سه مرتبه زیر و رو
شاعر: #قاسم_نعمتى
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#کاروان_اسرا
◾️یک منبر روضه
◾️در بازارکوفه و شام
سر بازار به ما خندیدند
دست بسته همه ما را دیدند
کوفه در هلهله و شادی بود
کوفیان طبل ظفر کوبیدند
صورتی که شبه پیغمبر بود
بر سر نیزه سر اکبر بود
ماه در روز به نیزه عجب است
سر عباس که آب آور بود
قمر هاشمیان بدر تمام
داده بر عمه ی سادات سلام
خون تازه ز جبینش جاری
سربلند است از این سر اسلام
سر ششماهه به نی دیده کسی؟
نیست در شهر مرا همنفسی!
تازیانه به سکینه زده اند
رنج بردم در این راه بسی
غصه ی درد یتیمان خوردم
مجلس ابن زیاد....آزردم
تاجسارت به سرت گشت عیان
همچنان لاله و گل پژمردم
قد علم کردم و خطبه خواندم
پای عشق تو حسین جان ماندم
همه گفتند علی زنده شده...
عطر حیدر همه جا افشاندم
دادی از عشق چنان بر بادم
غصههای پدر آمد یادم
به سر نیزه سرت را دیدم
پیش چشمان تو جان میدادم
آخر روضه چقدر سنگین است
کنج ویرانه رخت رنگین است
خیزران خوردی و قرآن خواندی
خاک ویرانه مرا بالین است
شاعر: #مرتضی_محمودپور
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#کاروان_اسرا
دست و پا زخمی از تب زنجیر
همگی زخم خورده از شمشیر
کینه ای های شام می رقصند
جلوی کاروان زهی تقدیر
حرمت یاس های قرآنی
میشود زیر پایشان تفسیر
در پی معجرند و نامحرم
می کند هُو به نیت تحقیر
دختر مرتضی علی تنها
میشود پای بچه ها درگیر
بچه هایی که زخمی از عشقند
هی لگد می خورند بی تقصیر
اسرا می رسند تا شام و
متهم می شوند بر تکفیر
دل شکستند سنگ شامی ها
چه نکردند این حرامی ها...
شاعر: #محمد_حبیب_زاده
https://eitaa.com/Maddahankhomein
مناجات محرمی امام حسین(ع)
داغ حسینی بین دل ها سر گرفته
عالم ازین غم چهره ای دیگر گرفته
هر کس که در کشتی امنش می نشیند
اذن ورود از ساحت مادر گرفته
حتی خدا نزد تمام انبیایش
روضه برای سبط پیغمبر گرفته
شخص حبیب بن مظاهر غبطه خورده
بر حال هر کس رزق چشم تر گرفته
آغوش گرم هیچ کس را برنتابیم
ما را حسین بن علی در بر گرفته
از کودکی اش جابِرُ العَظمِ الکَسیر است
فطرس هم از گهواره ی او پر گرفته
نوکر کجا دارد به غیر از کوی ارباب؟!
نوکر هر آنچه دارد از این در گرفته
تا روز محشر هر کسی شد کربلایی
برگ برات از جانب خواهر گرفته
آن قدر شأن زینب کبری عظیم است
عمری رکابش را علی اکبر گرفته
گفتند وقتی شمر آمد سوی مقتل
زینب دو دستش را به روی سر گرفته
خنجر مقصر نیست، حنجر حرز دارد
زینب به گریه بوسه از حنجر گرفته
شاعر: #محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#ورود_کاروان_به_کوفه
حضرت زینب(س)کوفه
از روی نیزه بر من غمگین نظاره ای
حرفی کنایه ای سخنی یا اشاره ای
پلکی بزن که حال حرم روبه راه نیست
کافی است بزم سوختگان را شراره ای
سوسو بزن به سوی من ای سوی دیده ام
در آسمان به جز تو ندارم ستاره ای
دستم نمی رسد به سر نیزه ات اگر
در دست زینب است گریبان پاره ای
یک قتلگاه رفتی و صد قتلگاه من...
گشتم به هر دیار حسین دوباره ای
چشمم کبود گشت و جدا از سرت نشد
از بحر بر کنار نگردد کناره ای
با هر تکان نیزه تکان می خورد سرت
جانا به گوش نیزه مگر گوشواره ای
پیشانی ات شکست که پیشانی ام شکست
آیینه بی خبر نشود از نظاره ای
جایش به روی صورت من درد می گرفت
میخورد تا که بر رخ تو سنگ خاره ای
بی پوشیه به پیش نگاه حرامیان
جز آستین پاره نداریم چاره ای
شاعر: #موسی__علیمرادی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله
مرثیه کوفه تا شام
از تنت دوری و سرنیزه مکانت شده است
آیه ی کهف خدا ذکر زبانت شده است
سرِ تو دست سنان است و گلویت خسته
خسته از دست تکان های سنانت شده است
بین هجده گل سرخم که به نی می سوزند
زخم پیشانی تو خوب نشانت شده است
برسان از سر نی نیم نگاهی به من و
دخترت که نفسش، مرثیه خوانت شده است
من عزادارم و دستانم اگر بسته، ولی
سنگ ها بر سر من لطمه زنانت شده است
شده امروز مرا همسفر کوفه و شام
آنکه دیروز تو را قاتل جانت شده است
معجر سوخته ی دخترکانت، امروز
بدترین زخم روی روح و روانت شده است
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#امام_حسین_علیه_السلام
#کوفه_تا_شام
#اثر_جدید #حسن_کردی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل مصیبت - اسرایِ قافلهیِ کربلا و زندانِ کوفه
امان از دستِ نامردانِ کوفه
امان از زیـنب و زندانِ کوفه
شکفته غنچههایِ زردِ زهرا
در این تاریکی و طوفانِ کوفه
پَر و بالِ ملائک میشود فرش
که شب را سَر کند مهمانِ کوفه
اگرچه ضعف میزد در حرم موج
کرم راحت گذشت از نانِ کوفه
تصدُّق از که بَر که؟! وای بر من
هـزاران اُف بر این ایمانِ کوفه
زبانِ کـوفیان زخمِ زبان است
کـنایه تحـفهیِ سوزانِ کوفه
میانِ موجهایِ غصّه خوانده
دعـایِ العـجل بارانِ کوفه
#حسین_ایمانی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#کاروان_اسرا #کوفه
خدا کند که جهان رنگ آفتاب بگیرد
اگر دل یکی از آلبوتراب بگیرد
گرفته است دل زینب از زمین و زمانه
خوشا دلی که از این درد بیحساب بگیرد
برای عصمت کبری چگونه فرض کنم که
کسی بیاید و از روی او حجاب بگیرد؟
اگرچه داغ همه بر دلش نشست، ولی باز
ندیدهاند که او چشم از رباب بگیرد
چه باغبان که به چشمان خود نشسته و دیده
که نعل مرکبها از گلش گلاب بگیرد
بگو چگونه نگیرد دلش اگر که ببیند
به سمت تشت کسی جامی از شراب بگیرد
کسی ندیده که لبهای قاری سر نیزه
صله نگیرد و از خیزران جواب بگیرد
تمام اهل حرم را سوار کرده و حالا
کسی نمانده برای خودش رکاب بگیرد...
قسم دهید خدا را به حق زینب کبری
به این امید که امر فرج شتاب بگیرد.
#مجتبی_خرسندی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها
روزگار اسیری زینب
مثل شبهای شام تاریک است
کوچه پس کوچه های اینجا هم
مثل شهر مدینه باریک است
مردمانش به جای دسته ی گل
تازیانه به دست می گیرند
تا نمک روی زخم ما بزنند
پیش ما کف زدند و رقصیدند
تو خودت خوب واقفی که چرا
صورت خواهر تو رنگین است
مثل نامرد کوچه های فدک
دست مردان شام سنگین است
آنکه بر پهلویت لگد زده بود
چند باری به من لگد زده است
زیر آن ضربه ها بگو آیا
استخوان های پهلویت نشکست؟
دخترت را ببین شکسته شده
رنگ برف است موی دخترکت
مثل ایّام آخر مادر
سو نمانده به چشم شاپرکت
ای برادر چقدر بر نوک نی
سنگ از دست کوفیان خوردی
شرمسارم میان بزم شراب
ایستادم تو خیزران خوردی
وحیدمحمدی
https://eitaa.com/Maddahankhomein