اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل مدح و مرثیهیِ حضرت اُمِّکلثوم سلام اللّه علیها
دخترِ حضرتِ زهراست کرامت دارد
خواهرِ زینبِ کبراست صلابت دارد
اُمِّکلثوم اگر خطبه بخواند انگار
لبِ مولا وا شده قصدِ بلاغت دارد
قطرههایِ شیرِ زهرا فاطمیاش کرده
پایِ روضه پا گرفته که شهامت دارد
او تولّاییِ محض است خدا میداند
نفرت از دشمنِ اسلام و ولایت دارد
خیمهیِ سوخته را دیده وُ تا کوفه و شام
همسفر با سرِ بر نیزه قرائت دارد
سنگ خورده مثلِ زینب پایِ عشقِ ارباب
این اسارت رفته هم پرچمِ عزّت دارد
کنجِ ویرانه میانِ روضهیِ دردانه
ندبهخوان میشود و بیرقِ غیرت دارد
#حسین_ایمانی
http://eitaa.com/Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
دوبیت وفات شهادت گونهیِ حضرت اُمِّکلثوم سلام اللّه علیها
پرچمِ فاطمه و فاطمیه بر دوش است
لحظهیِ خطبهیِ او توطئهها خاموش است
اُمِّکلثوم که همراهیِ زینب کرده
دلش از عشقِ حسینش ضریحِ ششگوشهَست
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مادرت کوثرِ پاکی و نجابت بوده
پدرت حیدرِ مردی و شجاعت بوده
دخترِ فاطمه و خواهرِ زینب کلثوم
همهیِ زندگیات نذرِ ولایت بوده
#حسین_ایمانی
http://eitaa.com/Maddahankhomein
⚫️ 🥀یا ام کلثوم مددی🥀
هرچند از اهل بیت طاها هستی
درغربت خود شبیه بابا هستی
باید بغل اسم تو بااشک نوشت
گمنام ترین دختر زهرا هستی
👇👇👇👇
https://eitaa.com/Maddahankhomein
مرثیه حضرت ام کلثوم سلام الله علیها
ای خواهری که لحظه ی پیکار کربلا
دیدی تمامِ صحنه ی خونبار کربلا
بعد از حسین، همرهِ اولادِ بی پناه
گشتی اسیرِ دشمن و اغیار کربلا
از لحظه ی غروبِ همان عصر پر بلا
با اهل بیت شدی عزادار کربلا
خواندی خطبه ای ،تو در مجلس زیاد
همراه خواهرت شدی پاسدار کربلا
از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام
خواندی همیشه روضه ی غمبار کربلا
طبق روایتی چهار ماه پس از حسین
رفتی ز دست ، خواهرِ غمخوارِ کربلا
خواندم روضه ای و نوشتم قطره ای
از بحر پر تلاتم و اسرار کربلا
یارب نما تو قسمت این جمع بی ریا
باب الصغیر مرقد دلدار کربَلا
✍️ #محمود_یوسفی_مشهد
https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم
#ام_کلثوم_علیهاالسلام
#شهادت_۲۹جمادی_الثانی
#افسانه_ازدواج_با .....؟!
ای دختر خیرالنساء ، یا ام کلثوم
دُردانة شیر خدا ، یا ام کلثوم
در خُلق همچون احمدی، در نطق حیدر
حلم حسن را بوده ای شایسته مظهر
زهرای اطهر را عزیزی ، نور عینی
پیغمبر فرهنگ عاشور حسینی
با صبر خود پیوسته یار مکتبی تو
وقت شدائد ، غمگسار زینبی تو
قلبی خدا باور ، پر از احساس داری
عزم ستم سوزی چنان عباس داری
از برتر و بالاتر از تمجید و تعریف
کج باوران تاریخ را کردند تحریف
دادند بینِ خلق این گفتار ، ترویج
که با عمر حیدر تو را کرده است تزویج
گیرم علی بیداد او کردی فراموش
واندر جواب خواستگاری ماند خاموش
کی عاقلی این حرف را باور نماید
دختر قبول از قاتل مادر نماید
کاورا شود یار و شریک زندگانی
با او شود همراه و سازد مهربانی
کی دختری با قاتل مادر نشیند
حتی اگر بر خاک و خاکستر نشیند
دُردانة زهرا کجا فرزند خطاب
کی جمع می گردند با هم آتش و آب
دختی که بابش حیدر کرار باشد
زوجش عزیز جعفر طیار باشد
کفو تو شد ، ای بی قرین عون بن جعفر
آنسان که می فرمود پیش از آن پیمبر
عونی که یار دین حق در کربلا شد
در یاری فرزند پیغمبر ، فدا شد
یا ام کلثوم ، ای خطیب کوفه و شام
تا روز محشر هست مدیون تو اسلام
از خردسالی داغ روی داغ دیدی
تو آتش بیداد را در باغ دیدی
روزی به سوگ خواجة اسرا نشستی
روز دگر در ماتم زهرا نشستی
دیدی به بیت وحی آتش زد زبانه
بر مادرت زد خصم قرآن تازیانه
دیدی که دونان ، پهلوی زهرا شکستند
از کین امیرالمومنین را دست بستند
در کودکی گشتی یتیمه ، ناله کردی
گریه بر آن بانوی هجده ساله کردی
هر چند یادِ مادر دل خسته بودی
از بعد او بر مرتضی دل بسته بودی
وقتی که هجرت کرد آن مولا به کوفه
همراه دست حق نهادی پا به کوفه
یک شب که حیدر میهمان خانه ات بود
روشن ز نور روی او کاشانه ات بود
دیدی امیرِ سرفرازان در نماز است
گرم نیایش با خدای چاره ساز است
پس سفرة افطار را کردی مهیّا
نان و نمک با شیر بُردی بهر مولا
شاهی که اجرا امرِ او مهرِ فلک کرد
افطار خود را باز با نان و نمک کرد
آن شب ، شب قدر و شب ذکر و دعا بود
امّا پریشان خاطر شیر خدا بود
از دیده دُر بارید و اشک افشاند حیدر
«انّا الیه راجعون» می خواند حیدر
وقتی روان شد سوی مسجد، سرّ سبحان
بشکسته شد رکن رکین کاخ ایمان
وقتی که در محراب آن مولا قدم زد
بر فرق او شمشیر دشمن از ستم زد
شمشیر زهر آلود دشمن کارِ او ساخت
دست خدا را عاقبت از پای انداخت
بعد از علی دیدی غریبیّ حسن را
بی مهری اصحاب ، بر آن ممتحن را
دیدی به دست همسرش در بین منزل
مقتول کین گردید از زهر هلاهل
دیدی که جسم اطهر او پیش یاران
شد در برِ قبر پیمبر تیر باران
ای وای بر من بعد از این غمهای جانکاه
افتاد عترت را به سوی کربلا راه
وقتی در آن دشت بلا کردی اقامت
دیدی عیان با چشم خود شور قیامت
آنجا عزیز مصطفی را تشنه کشتند
آرام جان مرتضی را تشنه کشتند
شد همسر تو کشته در راه امامت
در راه دین چون باب خود کرد استقامت
از کربلا تا کوفه و از کوفه تا شام
با صبر خود گشتی معین یار اسلام
بر ایزدی بنگر که او در شور و شین است
از مرثیه خوانان دربار حسین است
#حاج_امیر_ایزدی_همدانی
🤲 التماس دعای فرج.
https://eitaa.com/Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
رباعی شهادت حضرت اُمُّکلثوم سلام اللّه علیها و کربلا
ای دخترِ مظلومه و بنتُالمظلوم
قدرِ تو و قبرِ مادرت نامعلوم
از روضهیِ تو کربوبلا میخواهم
اُختُالشُّهدا حضرتِ اُمِّکلثوم
🏴😢🏴؛😢؛🏴😢🏴
چهارپاره شهادت حضرت اُمِّکلثوم سلاماللّهعلیها
روضه میخوانْد و گریههایش را
هدیه بر شاهِ بیکفن میکرد
گاهگاهی حسین وایْ حسین
گاهگاهی حسن حسن میکرد
روضه میخوانْد و گریههایش را
هدیه بر روحِ مادرش میکرد
گاه با روضههایِ کوچهیِ غم
گاه گودال خوانده غش میکرد
روضه میخواند و پایِ هر روضه
رنگِ او میپرید و تب میکرد
یادی از خیمههایِ سوخته و ....
غیرتِ فارسُالعرب میکرد
روضه میخواند و اشکِ چشمانش
رویِ گونه چو لاله گل میکرد
یادی از اکبرِ زمینگیر و ....
هِقْهِقِ خاتمِ رُسل میکرد
روضه میخواند و با نوایِ خود
آسمان و زمین پریشان کرد
العجل گفت و روضهخوانها را
بر سرِ خوانِ ندبه مهمان کرد
روضه میخواند و یادِ آن روزی
که حرم پابرهنه شد را کرد
مثلِ زینب دعا برایِ فرج
نالهها از فراقِ آقا کرد
#ما_با_ولایت_زنده_ایم
#حسین_ایمانی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
چه خوب آموختے تحت لواے مادرت باشی
تمام عمر زیر سایه ے تاج سرت باشی
صدف باشے و بے اندازه فکر گوهرت باشی
خودت میخواستے تحت الشعاع خواهرت باشی
نوشتے در کتاب فاطمیون خط به خط زینب
قدم برداشتے گفتے فقط زینب فقط زینب
مدینه ازحسن هم یڪ نفر مظلوم تر دارد
همان خواهر که از حال دل خواهر خبر دارد
فداے ام کلثومے که فرمان از پدر دارد
که جاے خویش زینب را همیشه در نظر دارد
براے یارے زهرا، دو دم را مرتضے آورد
علے میخواست تا زینب دوتا باشد، تو را آورد
قسم بر غربت تاریخ ؛ این ترفند ممکن نیست
دروغ محضشان کافیست ؛ این پیوند ممکن نیست
علے باشد به این وصلت رضایتمند؟ ممکن نیست
به تیغ خشمگین مرتضے سوگند ؛ ممکن نیست
فلانے را بگو شهر نبے دروازه اے دارد
نمیداند مگر که هرکسے اندازه اے دارد
دراین مکتب که حفظ شان کعبه مے شود لازم
تویے کعبه ، که گرد تو جوانان بنے هاشم
برادرزاده هایت از ادب پیش تو چون خادم
حجابت قامت اکبر ، رکابت زانوے قاسم
چنان عباس ، جانت از وفادارے لبالب بود
که بعد از کربلا کارت علمدارے زینب بود
شنیدم ساربان نامهربانے کرده با سر ها
سوار ناقه خواهرها ، سوار نے برادر ها
چهل منزل شدے سنگ صبور داغ مادر ها
چهل منزل کشیدے خار از پاے کبوتر ها
گمانم خوب فهمیدے پریشانے زینب را
که بستے باسکینه زخم پیشانے زینب را
بمیرم ، در شلوغے هاے شام آنچه نباید ، شد
خودت دیدے که راه کاروان یڪ مرتبه سد شد
همینجا بود که حال عروس مادرت بد شد
نه....از دروازه ے ساعات باید زودتر رد شد
رباب آنجا که دایم آه حسرت مے کشد اینجاست
و جایے که ابوفاضل خجالت مے کشد اینجاست
🖊شاعر: مجید تال
http://eitaa.com/Maddahankhomein
السلام علیڪ یابنت امیرالمومنین یا ام کلثوم
دخـتـر دوم مولاے دو دنـیـایـے تو
به خدا آینه ے حضرت زهرایے تو
همه جا پشـت سر زینب کبرایے تو
مثل زینـب به خدا زینت بابایے تو
دختر فاطمه، اے روح عبادات سلام
ام کلثوم سلام ،عمه ے سادات سلام
با عـنایات شمـا روضه دمادم خواندیم
ذکر یا زینب کبرے همه با غم خواندیم
روضه ے کرب وبلا با تو مجسم خواندیم
شـرم داریم اگـر نام تو را کم خواندیم
هستے ات لحظه به لحظه سپر زینب شد
دســت تو حـامے و امدادگر زینب شد
مثل زینب همــه ے عمر به دنبال حسین
زندگے ات همه اش بود فقط مال حسین
پیش چشمان تو بشکست پر وبال حسین
سبب مرگ تو شد روضه ے گودال حسین
کوفـه تا شـام به نـے راس بــرادر دیدے
صــوت قـرآن ز لـب خــونے او بشنیدی
لحظه ے مرگ به یاد لب عطشان بودے
داغـدار حــرم و شـام غــریـبـان بودی
یاد دروازه ے ساعات پـریـشان بودے
بیشتـر از همـه غمبـار ز ویــران بودے
چند ماهے ز غم یار تو هـق هـق کردے
شـد سبب داغ رقـیـه تو اگـر دق کردی
🖊شاعر:رضا یزدے اصل
http://eitaa.com/Maddahankhomein