#آرام_شد_و_رفت..... یک جذبه عجیب مثل دوقطره آب چیزی نمانده که یکجا بهم شوند یاروی شانه ی هم باز خم شوند یک بوسه فاصله ست و پس از آن عَلَم شوند انگار آمدست ...!!! رخصت گرفت و رفت ..... یک جذبه عجیب مثل دو کوه کوهی بلندتانوک قله فقط خدا دستی برآتش ویک دست برعصا تسبیح شاهداست و خودش هم شده دعا انگار دل کند....!!! فرهادشد وَ رفت..... یک جذبه عجیب مثل دو رود جاریست روی دامن وآن یک به زلف یار دریا به شوق آمده، طوفان شووببار اشعارِروی کتیبه نوشته اند مهریه شد که ندارد دگر قرار انگار خط گرفت آرام شد....!!! وَ رفت...... وارزقناالشهادة فی سبیلک یامولای

#آرام_شد_و_رفت..... یک جذبه عجیب مثل دوقطره آب چیزی نمانده که یکجا بهم شوند یاروی شانه ی هم باز خم شوند یک بوسه فاصله ست و پس از آن عَلَم شوند انگار آمدست ...!!! رخصت گرفت و رفت ..... یک جذبه عجیب مثل دو کوه کوهی بلندتانوک قله فقط خدا دستی برآتش ویک دست برعصا تسبیح شاهداست و خودش هم شده دعا انگار دل کند....!!! فرهادشد وَ رفت..... یک جذبه عجیب مثل دو رود جاریست روی دامن وآن یک به زلف یار دریا به شوق آمده، طوفان شووببار اشعارِروی کتیبه نوشته اند مهریه شد که ندارد دگر قرار انگار خط گرفت آرام شد....!!! وَ رفت...... وارزقناالشهاده فی سبیلک یامولای

#آرام_شد_و_رفت..... یک جذبه عجیب مثل دوقطره آب چیزی نمانده که یکجا بهم شوند یاروی شانه ی هم باز خم شوند یک بوسه فاصله ست و پس از آن عَلَم شوند انگار آمدست ...!!! رخصت گرفت و رفت ..... یک جذبه عجیب مثل دو کوه کوهی بلندتانوک قله فقط خدا دستی برآتش ویک دست برعصا تسبیح شاهداست و خودش هم شده دعا انگار دل کند....!!! فرهادشد وَ رفت..... یک جذبه عجیب مثل دو رود جاریست روی دامن وآن یک به زلف یار دریا به شوق آمده، طوفان شووببار اشعارِروی کتیبه نوشته اند مهریه شد که ندارد دگر قرار انگار خط گرفت آرام شد....!!! وَ رفت...... وارزقناالشهاده فی سبیلک یامولای •┈┈••✾•◈◈◈•✾••┈┈• #هم_اکنون #گلزار‌شهدای‌کرمان اجلاس مدیران و معاونان مدیریت های استانی حوزه های علمیه خواهران سراسر کشور در استان #کرمان نایب الزیاره هستیم.

#آرام_شد_و_رفت..... یک جذبه عجیب مثل دوقطره آب چیزی نمانده که یکجا بهم شوند یاروی شانه ی هم باز خم شوند یک بوسه فاصله ست و پس از آن عَلَم شوند انگار آمدست ...!!! رخصت گرفت و رفت ..... یک جذبه عجیب مثل دو کوه کوهی بلندتانوک قله فقط خدا دستی برآتش ویک دست برعصا تسبیح شاهداست و خودش هم شده دعا انگار دل کند....!!! فرهادشد وَ رفت..... یک جذبه عجیب مثل دو رود جاریست روی دامن وآن یک به زلف یار دریا به شوق آمده، طوفان شووببار اشعارِروی کتیبه نوشته اند مهریه شد که ندارد دگر قرار انگار خط گرفت آرام شد....!!! وَ رفت...... وارزقناالشهاده فی سبیلک یامولای #م‌طاهری