📒#شرح_حکمت93
(قسمت یک از دو)
#شرح_و_تفسير
💥فلسفه امتحان الهى
☀️امام(عليه السلام) در اين گفتار حكمت آميز خود به نكته مهمى اشاره مى كند و آن عموميت امتحان براى همه انسان ها و حتمى بودن آن در هر شرايط است. نخست مى فرمايد:
«هيچ كس از شما نگويد خداوندا! به تو پناه مى برم از اين كه امتحان شوم»;
(لاَ يَقُولَنَّ أَحَدُكُمْ: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْفِتْنَةِ»).
سپس به ذكر علت آن پرداخته مى فرمايد:
«به اين دليل كه هيچ كس نيست مگر اين كه امتحانى دارد»; (لاَِنَّهُ لَيْسَ أَحَدٌ إِلاَّ وَهُوَ مُشْتَمِلٌ عَلَى فِتْنَة).
اصولا دنيا دار امتحان، تكاليف و مسئوليت هاست و بشر براى تكامل آفريده شده و تكامل ها از مسير امتحانات مى گذرد و بى امتحان راهى به سوى كمال نيست، بنابراين چنين دعايى مثل اين است كه انسان بگويد:
خداوندا مرا به هيچ تكليفى مكلّف نكن. بديهى است چنين دعايى دور از استجابت است.
آن گاه امام در ادامه اين سخن راه صحيح دعا كردن و پناه بردن را درباره امتحانات به انسان ها مى آموزد و مى فرمايد:
«ولى اگر كسى مى خواهد به خدا پناه ببرد و دعا كند، از امتحانات گمراه كننده به خدا پناه ببرد»; (وَلَكِنْ مَنِ اسْتَعَاذَ فَلْيَسْتَعِذْ مِنْ مُضِلاَّتِ الْفِتَنِ).
به بيان ديگر از خدا توفيق پيروزى در امتحانات را بخواهد و از ذات پاكش در اين راه يارى بطلبد تا توفيق الهى شامل حال او گردد و در آزمايش هاى الهى رو سفيد شود. آن گاه امام در ادامه اين سخن به دو دليل نقلى و عقلى تمسك مى جويد:
نخست مى فرمايد: «زيرا خداوند سبحان مى گويد: بدانيد اموال و اولاد شما وسيله آزمايش شما هستند»; (فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ يَقُولُ: (وَاعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَأَوْلاَدُكُمْ فِتْنَةٌ)).
لازم به ذكر است كه «فتنه» در اصل به معناى قرار دادن طلا در كوره است تا ناخالصى هاى آن گرفته شود و خالص از ناخالص شناخته گردد سپس به هرگونه آزمايش اطلاق شده البته اين واژه گاه به معناى شكنجه، گمراه ساختن و ايجاد مشكلات اجتماعى و آشوبگرى نيز استعمال شده است. آيات زيادى درباره حتمى بودن امتحانات الهى در قرآن مجيد وجود دارد. امام انگشت روى دو مورد از موارد بسيار روشن امتحانى گذارده است.
سپس در تفسير اين آيه به بيان دليلى عقلى مى پردازد و مى فرمايد: «معناى اين سخن آن است كه خدا مردم را با اموال و اولادشان آزمايش مى كند تا آن كس كه از روزى اش خشمگين است از آن كس كه شاكر و راضى است شناخته شود، هرچند خداى سبحان به مردم از خودشان آگاه تر است; ولى اين براى آن است كه كارهايى كه موجب استحقاق ثواب و عقاب مى شود ظاهر گردد»;
(وَمَعْنَى ذَلِكَ أَنَّهُ يَخْتَبِرُهُمْ بِالاَْمْوَالِ وَالاَْوْلاَدِ لِيَتَبَيَّنَ السَّاخِطَ لِرِزْقِهِ، وَالرَّاضِيَ بِقِسْمِهِ، وَإِنْ كَانَ سُبْحَانَهُ أَعْلَمَ بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ، وَلَكِنْ لِتَظْهَرَ الاَْفْعَالُ الَّتِي بِهَا يُسْتَحَقُّ الثَّوَابُ وَالْعِقَابُ).
اين سخن اشاره به نكته پرمعنايى است و آن اينكه صفات درونى و نيات اشخاص هرگز سبب پاداش و عقاب نمى شود جز آنكه اين صفات و نيات در عمل آشكار گردد. به بيان ديگر معيار ثواب و عقاب، اعمال است نه نيات و صفات درونى، بنابراين خدا در عين اينكه نيات و صفات درونى انسان ها را كاملاً مى داند، بلكه از خودشان به آن آگاه تر است، باز هم امتحان مى كند تا در صحنه اعمال ظاهر شوند و معيار ثواب و عقاب تحقق يابد. به تعبير ديگر مسير تكامل از طريق افعال مى گذرد و آزمايش هاى الهى همه براى همين هدف است. باز به زبان ديگر، آنچه ملاك پاداش و كيفر است حسن فعلى است نه تنها حسن فاعلى.
آن گاه امام در پايان اين سخن انگشت روى چند مصداق از نيات انسان ها گذارده مى فرمايد: «زيرا بعضى از مردم (مثلا) پسر را دوست دارند و از فرزندان دختر ناخشنودند و بعضى افزايش مال را مى خواهند و از نقصان آن ناراحتند (هيچ يك از اين نيات سبب پاداش و كيفر نمى شود مگر زمانى كه در ميدان عمل آشكار گردد)»;
(لاَِنَّ بَعْضَهُمْ يُحِبُّ الذُّكُورَ وَيَكْرَهُ الاِْنَاثَ، وَبَعْضَهُمْ يُحِبُّ تَثْمِيرَ الْمَالِ، وَيَكْرَهُ انْثِلاَمَ الْحَالِ).
آنها كه تنها فرزندان پسر را دوست دارند و از دختر متنفرند كسانى هستند كه از نعمت هاى الهى ناخرسندند و از عهده امتحان الهى بر نيامده اند و آنها كه در پى جمع مال اند و از هرگونه نقصان ناراحت، نيز گروهى هسنند كه در اين امتحان قبول نشده اند
. مرحوم سيّد رضى بعد از بيان اين كلمات حكمت آميز مى گويد:
«آنچه امام در اين بيان آورده است از تفسيرهاى عميق و پيچيده اى است كه از آن حضرت شنيده شده است»
شرح از
14khorshid.ir
📒#شرح_حکمت_نود_و_سوم
📒#فلسفه_آزمایشها
📒آرشیونهج البلاغه
@MaeMaein3
دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور
یادمون نره...
اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج 🤲
📒#شرح_حکمت 93
(قسمت دو از دو)
(قالَ الرَّضي: وَهذا مِنْ غَريبِ ما سُمِعَ مِنْهُ فِي التَّفْسيرِ).
اشاره به اينكه تفسيرى است فشرده و پرمعنا بر مسئله آزمايش هاى الهى، زيرا امام روشن مى سازد كه آزمايش هاى الهى براى كشف مجهول نيست، بلكه براى به فعليت رسيدن استعدادها و نيات و صفات درونى است.
#نكته_ها
✅1. جهان ميدان آزمايش آزمون هاى بشرى با دو هدف انجام مى شود: گاه براى كشف مجهولى است مانند تمام امتحاناتى كه در سطوح مختلف آموزش و پرورش و دانشگاه هاست; همه براى اين است كه بدانند كدام شاگرد دروس خود را به گونه صحيح و كامل آموخته و كدام نياموخته است و يا اين كه طلاى مشكوكى را به درون كوره مى برند تا معلوم شود باطن آن چيست; آيا واقعاً طلاست يا فلز ديگر و اگر طلاست خالص است يا ناخالص.
نوع ديگرى از امتحان براى كشف مجهول نيست، بلكه براى رساندن به كمال صورت مى گيرد، مثل اين كه مى دانيم فلان طلا ناخالصى دارد، آن را به كوره مى بريم تا ناخالصى ها بسوزد و طلاى خالص به دست آيد و از اين قبيل تمام تمرين هايى است كه ورزشكاران پيش از حضور در ميدان مسابقه انجام مى دهند; همه اينها براى پرورش و رسيدن به كمال مطلوب است. آزمون هاى الهى به معناى اول نيست، همان گونه كه امام(عليه السلام)در جمله بالا به آن اشاره فرموده و مى گويد: «وَإنْ كانَ سُبْحانَهُ أعْلَمَ بِهِمْ مِنْ أنْفُسِهِمْ»
و همان گونه كه در سوره «عنكبوت» آمده
«(أَحَسِبَ النّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنّا وَهُمْ لا يُفْتَنُونَ * وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللّهُ الَّذينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبينَ);
آيا مردم گمان كردند همين كه بگويند ايمان آورديم به حال خود رها مى شوند و آزمايش نخواهند شد؟ ما كسانى را كه پيش از آنها بودند آزموديم (و اينها را هم آزمايش مى كنيم) بايد علم خدا درباره كسانى كه راست مى گويند و كسانى كه دروغ مى گويند تحقق يابد».
بنابراين تمام امتحانات الهى براى اين است كه ناخالصى ها برطرف گردد و بندگان به خلوص واقعى برسند، همان گونه كه در آيه شريفه 155 سوره «بقره» آمده است:
(وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْء مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْص مِنَ الاَْمْوالِ وَالاَْنْفُسِ وَالثَّمَراتِ وَبَشِّرِ الصّابِرينَ).
مطابق اين آيه خداوند با انواع مشكلات، ناامنى ها، گرسنگى ها، كمبود محصولات زمينى و آفات انسانى بندگانش را مى آزمايد تا صابران يعنى كسانى كه دربرابر اين آزمايش ها مقاومت كردند به وجود آيند و به آنها بشارت نيل به مقامات عاليه داده شود.
و در آيه 141 «آل عمران» اين مطلب با وضوع بيشترى بيان شده، زيرا بعد از ذكر پاره اى از امتحانات الهى مى فرمايد:
«(وَ لِيُمَحِّصَ اللّهُ الَّذينَ آمَنُوا وَيَمْحَقَ الْكافِرينَ); هدف اين است كه خداوند افراد باايمان را خالص گرداند و كافران را نابود سازد»
. 2✅. معيار پاداش و كيفر؟ به يقين نيت انسان رابطه نزديكى با صفات درونى او دارد. كسى كه نيت كار خيرى مى كند انسان وارسته، با سخاوت و ايثارگرى است، هرچند به مقصود خود نرسد و آن كس كه نيت آزار و اذيت و كشتار مردمان دارد به يقين آدم شرورى است; ولى نه در شرع و نه در عرف عقلا كسى را بر نيتش كيفر نمى دهند مگر اين كه بر طبق آن كارى انجام داده باشد.
نيز كسى را به دليل نيتش مستحق پاداش نمى بينند. در اينجا اين سؤال پيش مى آيد كه اگر چنين است چرا در روايات اسلامى آمده است كه نيت شر، كيفر ندارد اما نيت خير، پاداش دارد؟ در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم:
«إِنَّ الْعَبْدَ الْمُؤْمِنَ الْفَقِيرَ لَيَقُولُ يَا رَبِّ ارْزُقْنِي حَتَّى أَفْعَلَ كَذَا وَكَذَا مِنَ الْبِرِّ وَوُجُوهِ الْخَيْرِ فَإِذَا عَلِمَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ ذَلِكَ مِنْهُ بِصِدْقِ نِيَّة كَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِنَ الاَْجْرِ مِثْلَ مَا يَكْتُبُ لَهُ لَوْ عَمِلَهُ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ كَرِيمٌ;
بنده مؤمن تنگدست مى گويد خداوندا به من روزى فراوان ده تا چنين و چنان از كارهاى نيك و برنامه هاى خوب انجام دهم. هنگامى كه خدا بداند او در اين نيتش صادق است اجر و پاداشى را كه اگر عمل مى كرد به او مى داد، به سبب نيتش مى دهد. خداوند بخشنده و كريم است».
در روايت ديگرى نيز در همان باب آمده است كه هرگاه افراد با ايمان نيت خيرى كنند وموفق برانجام آن نشوند يك حسنه براى آنها نوشته مىشود و اگر عمل كنند ده حسنه; ولى هنگامى كه نيت معصيتى كنند تاعمل نكرده اند چيزى براى آنها نوشته نمى شود. پاسخ اين سؤال روشن است و آن اينکه ثواب بردوگونه است ثواب استحقاقى و ثواب تفضلى; پاداشى كه برعمل داده مى شود از باب استحقاق است(هرچند استحقاق نيز خود نوعى تفضل الهى است) و پاداشى كه به نيت داده مى شود پاداش تفضلى است
شرح از
14khorshid.ir
📒#شرح_حکمت_نود_وسوم
📒#فلسفه_آزمایشها
📒آرشیونهج البلاغه
@MaeMaein3
دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور
یادمون نره...
اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج 🤲
📒#حکمت 94
وَسُئِلَ عَنِ الْخَيْرِ مَا هُوَ؟
لَيْسَ الْخَيْرُ أَنْ يَكْثُرَ مَالُکَ وَوَلَدُکَ، وَلَكِنَّ الْخَيْرَ أَنْ يَكْثُرَ عِلْمُکَ. وَأَنْ يَعْظُمَ حِلْمُکَ، وَأَنْ تُبَاهِيَ النَّاسَ بِعِبَادَةِ رَبِّکَ؛ فَإِنْ أَحْسَنْتَ حَمِدْتَ اللَّهَ، وَإِنْ أَسَأْتَ اسْتَغْفَرْتَ اللَّهَ.
وَلاَ خَيْرَ فِي الدُّنْيَا إِلاَّ لِرَجُلَيْنِ: رَجُلٍ أَذْنَبَ ذُنُوباً فَهُوَ يَتَدَارَكُهَا بِالتَّوْبَةِ، وَرَجُلٍ يُسَارِعُ فِي الْخَيْرَاتِ.
از آن حضرت پرسيدند: خير و نيكى چيست؟
امام(عليه السلام) فرمود:
خير و خوبى در آن نيست كه مالت فراوان و فرزندانت زياد شوند، خير در اين است كه علمت زيادوحلمت فزون گردد وبا پرستش پروردگاربه مردم مباهات كنى،
هر گاه كار نيكى از تو صادر شد خدا را سپاس گويى و اگر گناهى سر زد استغفار نمايى،
دنيا فقط براى دوكس خوب است
: كسى كه گناهانى كرده مى خواهد با توبه جبران كندوكسى كه با سرعت به سراغ كارهاى خيرمى رود.
📒#حکمت_نود_و_چهارم
📒#شناخت_نیکی_ها_و_خوبیها
📒آرشیونهج البلاغه
@MaeMaein3
دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور
یادمون نره...
اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج 🤲
📒#شرح_حکمت 94
#خير در چيست؟
☀️امام(عليه السلام) در اين كلام پربار حكمت آميز، پاسخ به سؤال كننده اى مى دهد كه «از آن حضرت پرسيد: خير و نيكى چيست؟»; (وَسُئِلَ عَنِ الْخَيْرِ مَا هُوَ).
امام در پاسخ جامع خود خير را در پنج چيز خلاصه كرد:
نخست فرمود: «خير و خوبى در آن نيست كه مالت فراوان و فرزندانت زياد شوند»;
(فَقَالَ لَيْسَ الْخَيْرُ أَنْ يَكْثُرَ مَالُكَ وَوَلَدُكَ). منظور از اين سخن نفى ديدگاه غالب در مسئله مال و فرزندان (نيروى انسانى) است كه ارزش والا را در مال و فرزند خلاصه مى كنند و شخصيت را براى كسانى قائل هستند كه اموال بيشترى در اختيار دارند و ثروت آنها زياد و نفرات آنها نيز فراوان است.
به تعبير ديگر، تنها از جنبه هاى مادى و دنيوى به مال و فرزند نگاه مى كنند و گرنه اگر اين مواهب در راه خدمت به خلق و جلب رضاى خالق صرف شود آن هم مصداق خير است، چرا كه در قرآن مجيد در آيات متعددى واژه خير بر مال اطلاق شده است.
از جمله در آيه 180 سوره «بقره» مى خوانيم:
«(كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوالِدَيْنِ وَالاَْقْرَبينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقينَ); بر شما نوشته شده هنگامى كه يكى از شما را مرگ فرا رسد اگر چيز خوبى (مالى) از خود به جاى گذارده براى پدران و مادران و نزديكان به طور شايسته وصيت كند».
سپس مى افزايد: ولى خير در اين است كه علمت زياد گردد و حلمت فزونى يابد و با پرستش پروردگار به مردم مباهات كنى و هر گاه كار نيكى از تو صادر شد خدا را سپاس گويى و اگر گناهى سر زد استغفار نمايى»;
(وَلَكِنَّ الْخَيْرَ أَنْ يَكْثُرَ عِلْمُكَ. وَأَنْ يَعْظُمَ حِلْمُكَ، وَأَنْ تُبَاهِيَ النَّاسَ بِعِبَادَةِ رَبِّكَ; فَإِنْ أَحْسَنْتَ حَمِدْتَ اللَّهَ، وَإِنْ أَسَأْتَ اسْتَغْفَرْتَ اللَّهَ). در واقع، امام(عليه السلام) در اين عبارات پر معنا نظام ارزشى اسلام را بيان مى كند و بر خلاف آنچه در دنياى مادى ديده مى شود كه ارزش را در مال و ثروت و قدرت ناشى از نفرات خلاصه مى كنند، امام(عليه السلام) ارزش را در علم و حلم و عبادت و شكر و استغفار خلاصه مى فرمايد،
زيرا مال و ثروت و قدرت اگر جدا از علم و حلم و بندگى پروردگار باشد مايه فساد و تباهى و ابزارى است كه در مسير شر قرار خواهد گرفت. البته علم اگر از عبوديت پروردگار و حلم جدا شود نيز ممكن است در مسير انحراف و بدبختى قرار گيرد،
لذا امام آن را به ضميمه امور ديگرى كه علم را به كنترل در مى آورد به عنوان خير معرفى فرموده است.
تعبير به كثرت ولد مربوط به زمان هايى است كه فرزندان نيروى حامى و مدافع خانواده محسوب مى شدند و زيادى آنها سبب قوت و قدرت بود و در آيات قرآن نيز كراراً به آن اشاره شده است; ولى در امثال زمان ما مى توانيم آن را به معناى وسيع ترى تفسير كنيم و بگوييم: فزونى نيروهاى انسانى; خواه فرزند باشد يا قبيله و يا طرفداران ديگر. هدف امام(عليه السلام) اين است كه بفرمايد: خير و سعادت انسان در فزونى مال و نيروهاى انسانى اطراف او نيست، بلكه در علم و حلم و عبادت است. منظور از «حلم» بردبارى آميخته با تدبير است.
ممكن است انسانى عالم باشد اما شتاب زده و بى تدبير. چنين كسى به جايى نمى رسد; ولى وقتى علم، آميخته با بردبارى و تدبير شد آثار عميقى از خود به جاى مى گذارد. منظور از مباهات به عبادت و بندگى پروردگار اين نيست كه انسان عباداتش را به رخ مردم بكشد، بلكه مقصود آن است كه افتخار واقعى او به بندگى پروردگار باشد و در درون وجود خود به آن مباهات كند. شبيه جمله اى كه از امير مؤمنان على(عليه السلام) نقل شده كه به پيشگاه خداوند عرضه مى دارد:
«إِلَهِي كَفَى بِي عِزّاً أَنْ أَكُونَ لَكَ عَبْداً».
آنگاه امام(عليه السلام) در پايان اين گفتار به نكته مهم ديگرى اشاره كرده و خير و سعادت دنيا را در دو چيز خلاصه مى كند و مى فرمايد: «دنيا فقط براى دو كس خوب است: كسى كه گناهانى كرده و مى خواهد با توبه جبران كند و كسى كه با سرعت به سراغ كارهاى خير مى رود»;
(وَلاَ خَيْرَ فِي الدُّنْيَا إِلاَّ لِرَجُلَيْنِ: رَجُل أَذْنَبَ ذُنُوباً فَهُوَ يَتَدَارَكُهَا بِالتَّوْبَةِ، وَرَجُل يُسَارِعُ فِي الْخَيْرَاتِ). حقيقت امر نيز همين است، زيرا اگر ما دنيا را به صورت يك گذرگاه براى زندگى جاويدان آخرت تصور كنيم به عنوان يك منزلگاه و هدف، خواهيم دانست بهره اى كه انسان مى تواند از اين مزرعه يا از اين بازار براى سراى ديگر ببرد يا جبران گناهان است و يا سرعت در خيرات.
شرح از
14Khorshid.ir
📒#شرح_حکمت_نود_و_چهارم
📒#شناخت_نیکی_ها_و_خوبیها
📒آرشیو_نهج_البلاغه
@MaeMaein3
دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور
یادمون نره...
اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج 🤲
📒#حکمت 95
لاَ يَقِلُّ عَمَلٌ مَعَ التَّقْوَى، وَكَيْفَ يَقِلُّ مَا يُتَقَبَّلُ؟
امام(عليه السلام) فرمود: عملى كه توأم با تقوا است كم نيست (هرچند ظاهراً كم باشد)
چگونه عملى كه مقبول درگاه خداست كم است؟!
#شرح_و_تفسير
ارزش #تقوى
☀️امام(عليه السلام) در اين سخن كوتاه و حكمت آميزش اشاره به نقش تقوا در قبولى اعمال مى كند، يا به تعبيرى ديگر،
كيفيت عمل را معيار قبولى در درگاه خدا قرار مى دهد نه كميت عمل را و مى فرمايد:
«عملى كه توأم با تقواست كم نيست (هرچند ظاهراً كم باشد) چگونه عملى كه مقبول درگاه خداست كم مى باشد؟»
; (لاَ يَقِلُّ عَمَلٌ مَعَ التَّقْوَى، وَكَيْفَ يَقِلُّ مَا يُتَقَبَّلُ؟).
اين سخن برگرفته از قرآن مجيد است; آنجا كه در داستان فرزندان آدم (هابيل و قابيل) مى فرمايد: «(إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقينَ); خداوند تنها اعمال پرهيزگاران را قبول مى كند».
بسيارى از بزرگان در كتب فقهى اين مطلب را يادآور شده اند كه شرايط صحت عمل با شرايط قبول متفاوت است. عمل صحيح عملى است كه جامع تمام شرايط و اجزا و خالى از موانع باشد; ولى گاه اين عمل،
با اعمال ديگرى پيش و پس از آن يا صفات ناشايسته اى همراه مى گردد كه مانع قبولى آن در درگاه خداوند مى شود
(قبولى به معناى پاداش عظيم و تحقق اهداف و فلسفه هاى عمل). مثلاً در روايات آمده است كه كسى كه شرب خمر كند اعمال او تا چهل روز پذيرفته نمى شود.
«مَنْ شَرِبَ الْخَمْرَ لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ لَهُ صَلاَةً أَرْبَعِينَ يَوْماً».
در حديث ديگرى مى خوانيم: كسى كه به پدر و مادرش نگاه غضب آلود كند خدا نماز او را قبول نمى كند، همچنين در مورد خوردن غذاى حرام يا شبهه ناك.
بنابراين اعمالى مقبول درگاه خداوند واقع مى شود كه توأم با تقوا باشد و بى تقوايان ممكن است عمل صحيحى انجام دهند و اسقاط تكليفى شود; اما عمل آنها بى ارزش و فاقد پاداش عظيم و فلسفه و روح عمل باشد.
شرح از
14khorshid.ir
📒#حکمت_نود_و_پنجم
📒#تقوی_و_ارزش_اعمال
📒آرشیونهج البلاغه
@MaeMaein3
دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور
یادمون نره...
اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج 🤲
🖼 #حکمت ۷۹ نهج البلاغه
🌸امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند:
وَ قَالَ [علیه السلام] :
خُذِ الْحِكْمَةَ أَنَّى كَانَتْ، فَإِنَّ الْحِكْمَةَ تَكُونُ فِي صَدْرِ الْمُنَافِقِ، فَتَلَجْلَجُ فِي صَدْرِهِ حَتَّى تَخْرُجَ فَتَسْكُنَ إِلَى صَوَاحِبِهَا فِي صَدْرِ الْمُؤْمِنِ..
و درود خدا بر او، فرمود: حكمت را هر كجا كه باشد، فراگير، گاهى حكمت در سينه منافق است و بى تابى كند تا بيرون آمده و با همدمانش در سينه مؤمن آرام گيرد.
@MaeMaein3
دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور
یادمون نره...
اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج 🤲
📒#حکمت 96
إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِالاَْنْبِيَاءِ أَعْلَمُهُمْ بِمَا جَاءُوا بِهِ،
ثُمَّ تَلاَ: «إِنَّ أَوْلَى النّاسِ بِإِبْراهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا…» الاْيَةَ،
ثُمَّ قَالَ: إِنَّ وَلِيَّ مُحَمَّدٍ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ وَإِنْ بَعُدَتْ لُحْمَتُهُ، وَإِنَّ عَدُوَّ مُحَمَّدٍ مَنْ عَصَى اللَّهَ وَإِنْ قَرُبَتْ قَرَابَتُهُ.
امام علیه السلام فرمود : نزديكترين و شايستهترين مردم به پيامبران، آنهايى هستند كه از همه به تعليماتشان آگاهترند (و در سايه اين آگاهى به آن جامه عمل مىپوشانند)
سپس امام علیه السلام اين آيه را تلاوت كرد:
✨ «شايستهترين و نزديك ترين مردم به ابراهيم آنها هستند كه از او پيروى كردند و نيز اين پيامبر و مؤمنان به اين پيامبر». ✨
به يقين دوست محمد صلی الله علیه وآله كسى است كه خدا را اطاعت كند،
هرچند پيوند نسبىاش دور باشد و دشمن محمد كسى است كه خدا را نافرمانى كند هرچند قرابت او نزديك باشد.
📒#حکمت_نود_و_ششم
📒#ارزش_علم_و_بندگی
📒آرشیو نهج البلاغه
@MaeMaein3
دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور
یادمون نره...
اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج 🤲
📒#شرح_حکمت 96
(قسمت یک از دو)
👈دوست و دشمن پيامبر(صلى الله عليه وآله)
🕊امام(عليه السلام) در اين گفتار پربار خود به معيار و ملاك ارتباط با انبيا و اوليا اشاره كرده مى فرمايد: «نزديك ترين و شايسته ترين مردم به پيامبران، آنهايى هستند كه از همه به تعليماتشان آگاه ترند
(و در سايه اين آگاهى به آن جامه عمل مى پوشانند)»;
(إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِالاَْنْبِيَاءِ أَعْلَمُهُمْ بِمَا جَاءُوا بِهِ).
«سپس حضرت(عليه السلام) اين آيه را تلاوت فرمود:
شايسته ترين و نزديك ترين مردم به ابراهيم آنها هستند كه از او پيروى كردند و نيز اين پيامبر و مؤمنان به اين پيامبر»;
(ثُمَّ تَلاَ: (إِنَّ أَوْلَى النّاسِ بِإِبْراهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهذَا النَّبِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا)الاْيَةَ).
روشن است كه منظور امام(عليه السلام) از علم و آگاهى در اينجا همان علمى است كه دعوت به عمل مى كند و علم، اگر در عمق جان انسان نفوذ كند به يقين انسان را به عمل وادار مى كند.
بعضى از شارحان نهج البلاغه گفته اند كه صحيح «أعْمَلُهُمْ» است، زيرا آيه شريفه و جمله هاى بعد سخن از اطاعت و تبعيت دارند كه همان عمل است;
ولى همان گونه كه گفتيم، نيازى به تغيير عبارت روايت از نزد خودمان نيست، زيرا ثمره درخت علم، عمل است و علم بى عمل نوعى جهل و نادانى است،
زيرا اگر انسان، چيزى را به طور قطع باور كند و عميقاً به آن معتقد باشد، بر طبق آن راه مى رود.
سپس امام(عليه السلام) در تأييد گفتار فوق مى افزايد:
✨«به يقين دوست محمد(صلى الله عليه وآله) كسى است كه خدا را اطاعت كند، هرچند پيوند نسبى اش دور باشد و دشمن محمد(صلى الله عليه وآله)كسى است كه خدا را نافرمانى كند هرچند قرابت او نزديك باشد»;
(ثُمَّ قَالَ: إِنَّ وَلِيَّ مُحَمَّد مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ وَإِنْ بَعُدَتْ لُحْمَتُهُ، وَإِنَّ عَدُوَّ مُحَمَّد مَنْ عَصَى اللَّهَ وَإِنْ قَرُبَتْ قَرَابَتُهُ). ✨
«لُحمَة» معانى مختلفى دارد و در اينجا به معناى قرابت و نزديكى است. امام(عليه السلام) آنچه را در ذيل اين كلام مبارك فرموده اشاره به مصداقى از مصاديق آن كبراى كليه اى است كه در بالا آمد و از آنجا كه مخاطبان آن حضرت، امت پيغمبر اسلام(صلى الله عليه وآله) هستند آن اصل كلى را بر اين امت منطبق كرده و نتيجه گيرى نموده كه ولايت و دوستى و پيروى از پيغمبر اسلام جز از طريق اطاعت حاصل نمى شود.
اين همان چيزى است كه در حديث معروف امام سجاد(عليه السلام)كه گفت و گوى امام را با طاووس يمانى منعكس مى كند آمده است; امام در پايان اين حديث فرموده است:
✨«خَلَقَ اللَّهُ الْجَنَّةَ لِمَنْ أَطَاعَهُ أَحْسَنَ وَلَوْ كَانَ عَبْداً حَبَشِيّاً وَخَلَقَ النَّارَ لِمَنْ عَصَاهُ وَلَوْ كَانَ وَلَداً قُرَشِيّاً;
خداوند بهشت را آفريده براى كسانى كه او را اطاعت كنند و اين كار را به خوبى انجام دهند، هرچند برده حبشى باشند و دوزخ را آفريده براى كسانى كه او را عصيان كنند، هرچند فرزندى از دودمان قريش باشند».✨
در حديث ديگرى مى خوانيم كه سعد بن عبدالملك ـ كه از فرزندان عبدالعزيز بن مروان بود و امام باقر(عليه السلام) او را «سعد الخير» مى ناميد ـ خدمت امام رسيد در حالى كه مانند زنان مصيبت زده گريه مى كرد و اشك مى ريخت.
امام باقر(عليه السلام)فرمود: اى سعد چرا گريه مى كنى؟ عرض كرد چگونه گريه نكنم در حالى كه از شجره ملعونه در قرآن (اشاره به بنى اميه است) هستم.
امام(عليه السلام) فرمود: تو از آنها نيستى. تو اموى هستى; ولى از ما اهل بيت. آيا كلام خدا را نشنيده اى كه از ابراهيم حكايت مى كند و مى گويد: (فَمَنْ تَبِعَنى فَإنَّهُ مِنّى; هركس از من متابعت كند او از من است؟»
شرح از
14khorshid.ir
📒#شرح_حکمت_نود_و_ششم
📒#ارزش_علم_و_بندگی
📒آرشیو نهج البلاغه
@MaeMaein3
دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور
یادمون نره...
اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج 🤲
📒#شرح_حکمت 96
(قسمت دو از دو)
شايان توجه اين كه مرحوم مغنيه ولايت را در كلام مبارك امام(عليه السلام) به معناى امامت گرفته و جمله «إنَّ وَلىّ مُحَمَّد» را به معناى امام و جانشين پيغمبر مى داند كه تفسيرى بسيار بعيد و ناسازگار با جمله هاى مختلف اين كلام حكيمانه است.
نكته معيار ارزش در اسلام و قرآن در نظام ارزشى جاهلى عرب رابطه هاى نسبى و قبيله اى اهميت فوق العاده داشت كه افراد به آن افتخار مى كردند.
اسلام خط بطلان بر آنها كشيد و معيار ارزش وجود انسان را تقوا و پرهيزگارى شمرد:
(إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقَاكُمْ) و اطاعت و بندگى خدا را معيار دانست و حتى نزديك ترين پيوند با پيغمبر خدا(صلى الله عليه وآله) را در صورت پيروى از كفر و ارتكاب عصيان بى اعتبار قلمداد كرد:
(يا نُوحُ إنَّهُ لَيْسَ مِنْ أهْلِكَ إنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِح)
و در مقابل، افرادى كه نه از بنى هاشم بودند، نه از قريش و نه از نژاد عرب، آنها را به سبب ايمان والا و اعمال صالحشان جزء اهل بيت پيغمبر(صلى الله عليه وآله) شمرد. در حديثى از امام باقر(عليه السلام)مى خوانيم كه امير مؤمنان(عليه السلام)به ابوذر فرمود:
✨«يا أباذَر إنَّ سَلْمانَ بابَ اللهِ فِى الاْرْضِ مَنْ عَرَفَهُ كانَ مُؤمِناً وَ مَنْ أنْكَرَهُ كانَ كافِراً وَ إنَّ سَلْمانَ مِنّا أَهْلُ الْبَيْتِ;
اى ابوذر، سلمان درى است از درهاى (رحمت) الهى در زمين هر كس او را درست بشناسد مؤمن است و هر كس او را انكار كند كافر است و سلمان از ما اهل بيت است».✨
در حالى كه افرادى از قريش يا بنى هاشم و يا حتى بعضى از برادران امامان بودند كه بر اثر دورى از مكتب اسلام و اهل بيت به كلى طرد شدند و همچون بيگانه اى با آنها رفتار شد.
به اين ترتيب رابطه ها بدون ضابطه ها در اسلام بى رنگ يا كم رنگ مى شود.
شرح از
14khorshid.ir
📒#شرح_حکمت_نود_و_ششم
📒#ارزش_علم_و_بندگی
📒آرشیونهج البلاغه
@MaeMaein3
دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور
یادمون نره...
اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج 🤲
نه رواقی،
نه گنبدی،
حتی سنگ قبری
سرمزار تو نیست😢
غیر مشتی کبوتر خسته 🕊
خادمی،
زائری،
کنار تو نیست💔😔
🪧 #شهادت_امام_سجاد🥀
@MaeMaein3
دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور
یادمون نره...
اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج 🤲
#نهج_البلاغه
▫️إنّ أكرَمَ المَوتِ القَتلُ ، و الذي نَفسُ ابنِ أبي طالبٍ بِيَدِهِ، لَألفُ ضَربَةٍ بالسَّيفِ أهوَنُ عَلَيَّ مِن مِيتَةٍ عَلَى الفِراشِ في غَيرِ طاعَةِ اللّه
🟤همانا گرامى ترين مرگها كشته شدن در راه خداست. سوگند به آن كس كه جان پسر ابو طالب در دست اوست، هزار ضربت شمشير بر من آسانتر است از مرگ در بستر استراحت، در مخالفت با خداست.
✍اين تعبير حکايت از عظمت مقام شهيدان و امر شهادت مى کند تا آن جا که امام (عليه السلام) حاضر است هزار ضربه شمشير را به جان بخرد ولى در بستر، به مرگ طبيعى نميرد و اين زبان قال يا حال همه مؤمنان مخلص و شجاع و پاک باختگان راه حق است.
📘#خطبه_123
@MaeMaein3
دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور
یادمون نره...
اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج 🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #کلیپ_تصویری
📿اکثر گرفتاری و ناراحتی ما از ناحیه زبان است
▫️اللسان سَبُع، إن خُلّى عنه عَقر.
🟤زبان، درنده اى است كه اگر رها شود زخم زند.
📘#حکمت_60
•┈••✾◆✦✧✦◆✾••┈•
🕊 #نهج_البلاغه_ای_شویم
@MaeMaein3
دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور
یادمون نره...
اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج 🤲
🖼 #عکس_نوشت
🔰 #امام_خامنه_ای
❇️اوج هنر و زیبایی
🔹#امام_خامنهای:
سخن امیرالمومین نهجالبلاغه است؛ فصیحترین کلام آدمی در میان عرب. «نهج البلاغه» اوج هنر و اوج زیبایی است؛ زیبایی لفظ و زیبایی معناست. انسان مبهوت میماند! هیچ شاعر بزرگ عرب، هیچ نویسندهی هنرمند عرب، نتوانسته بگوید که من از مراجعهی به نهجالبلاغه بینیازم.
📚بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران 10/10/1378
🕊 #نهج_البلاغه_ای_شویم
@MaeMaein3
دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور
یادمون نره...
اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج 🤲
📒#حکمت 97
وَسَمِعَ(عليه السلام) رَجُلاً مِنَ الْحَرُورِيَّةِ يَتَهَجَّدُ وَيَقْرَأُ.
نَوْمٌ عَلَى يَقِين خَيْرٌ مِنْ صَلاَة فِي شَكٍّ.
امام(عليه السلام) صداى يكى از خوارج را شنيد كه مشغول به عبادت شبانه است و قرآن تلاوت مى كند، فرمود:
خواب توأم با يقين و ايمان، بهتر از نمازى است كه همراه با شك باشد!
📒#حکمت_نود_و_هفتم
📒#ارزش_یقین
📒آرشیو نهج البلاغه
@MaeMaein3
دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور
یادمون نره...
اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج 🤲
📒#شرح_حکمت97
#قسمت1
عمل بى #ارزش
در آغاز اين سخن حكمت آميز و كوتاه مى خوانيم:
☀️«امام(عليه السلام) صداى يكى از خوارج را شنيد كه مشغول به عبادت شبانه است و قرآن تلاوت مى كند. فرمود: خواب توأم با يقين و ايمان، بهتر از نمازى است كه همراه با شك باشد»;
(وَسَمِعَ(عليه السلام) رَجُلاً مِنَ الْحَرُورِيَّةِ يَتَهَجَّدُ وَيَقْرَأُ، فَقَالَ(عليه السلام): نَوْمٌ عَلَى يَقِين خَيْرٌ مِنْ صَلاَة فِي شَكٍّ).
«حَرُوريّه» نام خوارج يا گروهى از خوارج است كه براى نخستين بار در قريه اى به نام «حَرُوراء» در نزديك كوفه اجتماع كردند و اعلان مخالفت با امير مؤمنان على(عليه السلام) نمودند در تواريخ عدد آن گروه را دو هزار نفر نوشته اند.
بسيارى از آنها اهل عبادت مخصوصاً تهجد (عبادت شبانه) و تلاوت قرآن بودند; ولى كاملاً قشرى مى انديشيدند و مسيرى را كه در عقيده اسلامى خود انتخاب كرده بودند آميخته با شك بود.
به همين دليل امام مى فرمايد خواب همراه با يقين بهتر از نماز همراه با شك است. دليل آن هم روشن است.
آنچه انسان را به خدا نزديك مى سازد و صراط مستقيم را پيش پاى انسان مى نهد، ايمان و يقين است كه اگر محكم باشد هيچ گونه انحرافى براى انسان پيش نمى آيد; ولى آنها كه ايمان ضعيفى آميخته با شك دارند به آسانى از راه راست منحرف مى شوند.
از اين رو عبادت آنها بسيار سطحى و كم ارزش است. اين سخن شبيه چيزى است كه در حكمت 145 درباره روزه داران و شب زنده داران آمده است:
«كَمْ مِنْ صَائِم لَيْسَ لَهُ مِنْ صِيَامِهِ إِلاَّ الْجُوعُ وَالظَّمَأُ وَكَمْ مِنْ قَائِم لَيْسَ لَهُ مِنْ قِيَامِهِ إِلاَّ السَّهَرُ وَالْعَنَاءُ حَبَّذَا نَوْمُ الاَْكْيَاسِ وَإِفْطَارُهُمْ;
چه بسا روزه داران كه از روزه خود به جز تشنگى و گرسنگى بهره اى نمى برند و چه بسا شب زنده دارانى كه از قيام شبانه خود جز بى خوابى و خستگى بهره اى ندارند. آفرين بر خواب هوشمندان و افطارشان».
مرحوم ديلمى در ارشاد القلوب حديثى نقل مى كند كه شاهد حكمتى است كه به شرح آن پرداخته ايم. مى گويد:
امير مؤمنان شبى از شب ها از مسجد كوفه خارج شد و به سوى خانه خود مى رفت. پاسى از شب گذشته بود و كميل بن زياد، از اخيار شيعه و محبين امام(عليه السلام) در خدمتش بود.
در اثناى راه به خانه اى رسيدند كه صداى تلاوت قرآن از آن شنيده مى شد و اين آيه را با صدايى حزين و گريه آور تلاوت مى كرد:
(أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَقائِما…).
كميل در دل از آن تمجيد كرد و از حال اين قارى قرآن لذت برد بى آنكه سخنى بگويد.
امام(عليه السلام) نگاهى به او كرد، فرمود: اى كميل سر و صداى آن مرد تو را در شگفتى فرو نبرد. اين مرد اهل دوزخ است و در آينده به تو خبر خواهم داد.
كميل نخست از مكاشفه امير مؤمنان(عليه السلام) نسبت به باطن او و سپس گواهى اش به دوزخى بودن اين قارى قرآن با اين كه در حالت روحانى خوبى فرو رفته بود حيران ماند.
مدتى گذشت تا زمانى كه خوارج بر ضد على(عليه السلام)شوريدند و حضرت ناچار به جنگ با آنان شد. امام(عليه السلام) شمشيرى در دست داشت كه با آن سرهايى از خوارج را بر زمين مى افكند.
در اين حال نوك شمشير را بر يكى از آن سرها گذاشت و به كميل كه در كنارش ايستاده بود رو كرد و فرمود:
اى كميل «أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَقائِما» يعنى اين همان شخص است كه در آن شب اين آيه را مى خواند و تو در اعجاب فرو رفتى.
كميل خود را به روى پاهاى امام(عليه السلام)انداخت و از فكر آن شب خود استغفار كرد.
#نكته خوارج كيانند؟🤔
گرچه در جلد دوم در ذيل خطبه 60 و در جلد پنجم در ذيل خطبه 127 (و مجلدات ديگر) بحث هاى فراوانى درباره خوارج و اعمال و افكار آنها داشته ايم ولى لازم مى دانيم در اينجا بحثى ريشه اى درباره آنها داشته باشيم.
خوارج گروهى بودند كه رسماً بعد از جنگ صفين و مسأله حكميت به وجود آمدند آنها از يك سو على(عليه السلام) را تحت فشار قرار دادند كه ابوموسى اشعرى را به عنوان حكم از سوى لشكرش در مقابل عمروعاص بپذيرد تا با مطالعه كتاب خدا و سنت پيغمبر معلوم كنند على(عليه السلام) و معاويه كدام يك در مسير خود برحقند.
ولى هنگامى كه عمروعاص ابوموسى اشعرى را فريب داد و جريان حكميت را به نفع معاويه پايان داد آنها به مخالفت با اصل حكميت برخاستند و آيه اى از قرآن را كه مربوط به اين مسائل نبود مطرح كرده و گفتند حكميت مخصوص خداست «لاحُكْمَ إلاّ لله». و انتخاب كسى به عنوان حكميت شرك يا بدعت در دين است و حتى به تكفير طرفداران حكميت برخاستند.
#ادامه_دارد...
📒#شرح_حکمت_نود_و_هفتم
📒#ارزش_یقین
📒آرشیو نهج البلاغه
@MaeMaein3
دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور
یادمون نره...
اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج 🤲
📒#شرح_و_تفسیر_حکمت 97
#قسمت_پاپانی
وهابيان افراطى عصر ما نيز شباهت زيادى به #خوارج دارند;
آنها افرادى متعصب، لجوج و كوتاه فكرند كه همه را جز خود تكفير مى كنند و به راحتى خون بى گناهان; اعم از مرد، زن، كودك، مسلمان و غير مسلمان را مى ريزند و اموالشان را غارت مى كنند
و اگر دستشان برسد زنانشان را به اسارت مى گيرند و اين گروه از خوارج عصر ما نه تنها خطرشان كمتر از خوارج قرون اوليه اسلام نيست، بلكه بسيار خطرناك ترند. شايد كلام امام اميرمؤمنان على(عليه السلام) در خطبه 60 اشاره به همين گروه باشد آنجا كه مى فرمايد:
هنگامى كه خوارج نهروان كشته شدند به امام(عليه السلام) عرض كردند خوارج همه هلاك شدند،
امام(عليه السلام) فرمود:
«كَلاَّ وَ اللّهِ; إِنَّهُمْ نُطَفٌ فِي أَصْلاَبِ الرِّجَالِ، وَ قَرَارَاتِ النِّسَاءِ، كُلَّمَا نَجَمَ مِنْهُمْ قَرْنٌ قُطِعَ، حَتَّى يَكُونَ آخِرُهُمْ لُصُوصاً سَلاَّبِينَ;
چنين نيست، به خدا سوگند! آنها نطفه هايى در صُلب مردان و رحم زنان خواهند بود و هر زمان شاخى از آنها سر برآورد قطع مى گردد،
تا اينكه آخرشان دزدان و راهزنان خواهند بود!».
شرح از
14Khorshid.ir
📒#شرح_حکمت_نود_و_هفتم
📒#ارزش_یقین
📒آرشیو نهج البلاغه
@MaeMaein3
دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور
یادمون نره...
اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج 🤲
.
بی حرم بودن او
حکمتش این بوده و هست
حسن از قبل
نشان داده به ما مادری است...😔
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_ع
@MaeMaein3
دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور
یادمون نره...
اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج 🤲
📒#حکمت 98
اعْقِلُوا الْخَبَرَ إِذَا سَمِعْتُمُوهُ عَقْلَ رِعَايَة، لاَ عَقْلَ رِوَايَة، فَإِنَّ رُوَاةَ الْعِلْمِ كَثِيرٌ، وَرُعَاتَهُ قَلِيلٌ.
☀️امام(عليه السلام) فرمود:
هنگامى كه خبرى را مى شنويد در آن بينديشيد (و حقيقت محتواى آن را درك نماييد) تا آن را به كار بنديد نه اينكه تفكر فقط براى نقل به ديگران باشد، زيرا راويان علم بسيارند و رعايت كنندگان آن كمند!
#شرح_و_تفسير
تنها روايت كردن كافى نيست
امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه معيارى براى نقل اخبار به دست مى دهد و مى فرمايد:
«هنگامى كه خبرى را مى شنويد در آن بينديشيد (و حقيقت محتواى آن را درك نماييد) تا آن را به كار بنديد نه تنها تفكر براى نقل به ديگران، زيرا راويان علم بسيارند و رعايت كنندگان آن كم»
; (اعْقِلُوا الْخَبَرَ إِذَا سَمِعْتُمُوهُ عَقْلَ رِعَايَة لاَ عَقْلَ رِوَايَة، فَإِنَّ رُوَاةَ الْعِلْمِ كَثِيرٌ، وَرُعَاتَهُ قَلِيلٌ). تعبير به «رعايه» در جمله بالا و «رُعاة» (جمع راعى به معناى رعايت كننده) ممكن است اشاره به دقت براى درك و فهم حقيقت خبر و يا اشاره به رعايت كردن در مقام عمل باشد و هر دو نيز ممكن است; يعنى خبرها را بشنويد و حقيقت آن را دريابيد و به آن عمل نماييد.
«رِعايَه» در اصل به معناى مراقبت ستارگان و رصد كردن حركات آنها به وسيله منجمان يا چوپانى گوسفندان و مراقبت آنهاست نيز به معناى تدبير امور كشور به وسيله زمامداران آمده است و سپس به هر گونه مراقبت از چيزى اطلاق شده و در حديث بالا همين معناى وسيع اراده شده است.
در مسائلى كه به مقام وحى يا كلمات پيشوايان معصوم منتهى مى شود سه مرحله وجود دارد: نخست نقل روايات سپس فهم آنها و بعد از آن عمل به مفهوم و محتوايشان. امام در گفتار بالا با تعبير «عَقْلَ رِوايَة» گوشزد مى كند كه نه روايت به تنهايى كافى است نه مجرد عقل و فهم آن،
بلكه مهم پوشيدن لباس عمل است بر آنچه فهميده و درك كرده است و در اين مرحله حضرت مى فرمايد: راويان و گويندگان بسيارند; اما عاملان اندك.
اهميت عمل به روايات به اندازه اى است كه در بسيارى از احاديث علم بى عمل به منزله جهل شمرده شده و تنها علمى شايستگى اين نام دارد كه به عمل منتهى شود، در حديثى از اميرمؤمنان مى خوانيم:
«ما عَلِمَ مَنْ لَم يَعْمَلْ بِعِلْمِهِ; كسى كه عمل به علمش نكند عالم نيست»
و در حديث ديگرى از آن حضرت مى خوانيم:
«عَلْمٌ لايُصْلِحَكَ ضَلالٌ وَمالٌ لايَنْفَعُكَ وَبالٌ;
علمى كه تو را اصلاح نكند گمراهى است و مالى كه سودى به تو نبخشد مايه خسارت و بدبختى است و عاقبت شوم و تلخى دارد».
در حديث ديگرى از رسول خدا آمده است كه به هنگام دعا عرضه مى داشت:
✨«أللّهُمَّ إنّي أعُوذُ بِكَ مِنْ عِلْم لايَنْفَعُ وَ مِنْ قَلْب لايَخْشَعُ…; خدايا من به تو پناه مى برم از علمى كه سودى نمى بخشد و از قلبى كه خشوع ندارد…».✨
شرح از
14khorshid.ir
📒#حکمت_نود_و_هشتم
📒#ضرورت_عمل_کردن_به_روایات
📒آرشیو نهج البلاغه
@MaeMaein3
دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور
یادمون نره...
اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج 🤲
📒#حکمت 99
وَسَمِعَ رَجُلاً يَقُولُ: (إِنّا لِلّهِ وَإِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ)
إِنَّ قَوْلَنَا «إِنّا لِلّهِ» إِقْرَارٌ عَلى أَنْفُسِنَا بِالْمُلْکِ؛ وَقَوْلَنَا: «وَإِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» إِقْرَارٌ عَلَى أَنْفُسِنَا بِالْهُلْکِ.
☀️امام(عليه السلام) شنيد: مردى مى گويد: (إِنّا لِلّهِ وَإِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ) فرمود:
اينكه مى گوييم «إِنّا لِلّهِ» اقرار بر اين است كه ما مملوك خداييم واينكه مى گوييم «وَإِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» اقرار بر اين است كه همه سرانجام از دنيا مى رويم (و به آخرت مى پيونديم).
#شرح_و_تفسير
تفسير دلپذير
إِنّا لِلّهِ و… امام(عليه السلام) در اين جمله پرمايه حكمت آميز تفسير جالبى براى جمله (إِنّا لِلّهِ وَإِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ) كه از آيات قرآن مجيد است دارد، آيه اى كه مردم به هنگام گرفتار شدن در مصائب آن را براى تسلى خاطر بر زبان جارى مى كنند. هنگامى كه آن حضرت شنيد مردى مى گويد: (إِنّا لِلّهِ وَإِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ) فرمود:
اينكه مى گوييم «إنّا لله» اقرار بر اين است كه ما مملوك خدا هستيم و اينكه مى گوئيم «وَإنّا إلَيْهِ راجِعُونَ» اقرار بر اين است كه همه سرانجام از دنيا مى رويم
(و به آخرت مى پيونديم); (وَسَمِعَ رَجُلاً يَقُولُ: (إِنّا لِلّهِ وَإِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ) فَقَالَ(عليه السلام): إِنَّ قَوْلَنَا: (إِنّا لِلّهِ) إِقْرَارٌ عَلَى أَنْفُسِنَا بِالْمُلْكِ; وَقَوْلَنَا: (وَإِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ) إِقْرَارٌ عَلَى أَنْفُسِنَا بِالْهُلْكِ).
بعضى از مفسران نهج البلاغه بر اين عقيده اند كه نظر مبارك امام(عليه السلام)اين است كه جمله اول اشاره به توحيد و جمله دوم اشاره به معاد است و به اين ترتيب جمله (إِنّا لِلّهِ وَإِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ) شهادت مجددى است بر اقرار به مبدأ و معاد. ولى بعضى ديگر معتقدند اين جمله كه به هنگام بروز مصائب گفته مى شود اشاره به اين است كه اگر خداوند جان كسى را گرفت، مِلك او بوده و همه از آنِ او و تحت فرمان او هستند.
تا زمانى كه مصلحت بداند زنده مى مانيم و هر زمان كه مصلحت ببيند آنچه را كه داده باز پس مى گيرد و جمله دوم اشاره به اين است كه مرگ و فنا منحصر به عزيزى كه از دنيا رفته نيست; همه ما نيز در اين راه گام نهاده ايم و در اين مسير گام بر مى داريم و طبق ضرب المثل معروف عرب:
«الْبَلَيَّةُ إذا عَمَّتْ طابَتْ; بلا هنگامى كه فراگير شود قابل تحمل خواهد بود» اين بلا فراگير است.
جمع ميان اين دو تفسير نيز مانعى ندارد و چه خوب است كه انسان، به هنگام پيش آمدن حوادث ناگوار اين جمله را با توجه به هر دو معنايى كه ذكر شد بر زبان جارى كند و حتى اگر فارسى زبان است اضافه نمايد:
«ما از آن خداييم و به سوى او باز مى گرديم»
كه به يقين مايه تسلى خاطر و مانع جزع و فزع و ناسپاسى است
شرح از
14Khorshid.ir
📒#حکمت_نود_ونهم
📒آرشیونهج البلاغه
@MaeMaein3
دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور
یادمون نره...
اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج 🤲
📒#حکمت 100
وَقَالَ(عليه السلام) وَمَدَحَهُ قَوْمٌ فِي وَجْهِهِ اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَعْلَمُ بِي مِنْ نَفْسِي، وَأَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِي مِنْهُمْ، اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا خَيْراً مِمَّا يَظُنُّونَ وَاغْفِرْ لَنَا مَا لاَ يَعْلَمُونَ.
گروهى در برابر امام(عليه السلام) او را مدح كردند. امام(عليه السلام) فرمود: خداوندا! تو به من از خودم آگاه ترى و من آگاه تر به خودم از آنها هستم. خداوند!
ما را بهتر از آنچه آنها گمان مى كنند قرار ده و آنچه را نمى دانند بر ما ببخش.
#شرح_و_تفسير
در برابر مداحان
اين كلام حكمت آميز را امام(عليه السلام) زمانى فرموده كه گروهى او را در مقابلش ستودند، فرمود: «خداوندا! تو به من از خودم آگاه ترى و من آگاه تر به خودم از آنها هستم»; (وَمَدَحَهُ قَوْمٌ فِي وَجْهِهِ، فَقَالَ: اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَعْلَمُ بِي مِنْ نَفْسِي، وَأَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِي مِنْهُمْ).
سپس افزود: «خداوند! ما را بهتر از آنچه آنها گمان مى كنند قرار ده و آنچه را نمى دانند بر ما ببخش»; (اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا خَيْراً مِمَّا يَظُنُّونَ، وَاغْفِرْ لَنَا مَا لاَ يَعْلَمُونَ).
از جمله امورى كه در روايات اسلامى از آن به شدت نهى شده، مدح و ستايش افراد در برابر خود آنهاست، از اين رو در روايات ديگرى مدح و ستايش نوعى ذبح شمرده شده است. در روايتى از پيغمبر(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم:
«إذا مَدَحْتَ أخاكَ فى وَجْهِهِ فَكَأنَّما أمْرَرْتَ عَلى حِلْقِهِ الْمُوسى; هنگامى كه برادرت را در برابرش مدح و ستايش كنى مانند اين است كه كارد بر گلويش مى كشى».
در حديثى از امام على بن ابى طالب(عليه السلام) مى خوانيم كه فرمود:
«أجْهَلُ النّاسِ الْمُغْتَرُّ بِقَوْلِ مادِح مُتَمَلَّق يُحْسِنُ لَهُ الْقَبيحُ وَ يُبَغِّضة إلَيْهِ النَّصيحُ; نادان ترين مردم كسى است كه به گفته ستايش كننده اى كه از راه تملق زشتى ها را در نظرش زيبا و زيبايى ها را مبغوض مى دارد، مغرور شود».
اگر در آثار زيان بار مدح و ستايش هاى افراطى و تملق آميز خوب بينديشيم خواهيم ديد كه اثرات آن فوق العاده مخرب است; از يك سو انسان را مغرور مى كند و همين غرور مانع راه تكامل او مى شود و از سوى ديگر عيوب و نقايص خود را نمى بيند، بلكه گاه آنها را حسن مى شمرد و در مقام اصلاح خويشتن بر نمى آيد و از سوى سوم، غالبا به مداحان علاقه پيدا مى كند در حالى كه آنان خواسته هاى نامشروعى دارند و او به انجام خواسته هاى نامشروعشان كشيده مى شود و عمل خود را به نوعى توجيه مى كند.
در اينجا سؤال معروفى است كه چگونه امام(عليه السلام) با آن مقام عصمت اعتراف به نقص يا گناه در خويشتن مى كند و از خدا آمرزش مى طلبد؟
بعضى در جواب اين گونه تعبيرات و تعابير ديگرى كه در دعاها آمده و امامان معصوم(عليهم السلام) با تمام وجودشان از خداوند طلب آمرزش مى كنند مى گويند، اين گونه سخنان همه به عنوان سرمشق براى مردم است و خودشان به آن نيازى نداشتند. اين توجيه، توجيه صحيحى به نظر نمى رسد و با لحن دعاها سازگار نيست، به خصوص اين كه از رواياتى استفاده مى شود آنان هنگام خواندن اين دعاها اشك مى ريختند و به خود مى پيچيدند و بى تابى داشتند. جمع ديگر معتقدند كه اينها همه به سبب ترك اولى هايى است كه انجام داده اند. معناى ترك اولى اين نيست كه ـ نعوذ بالله ـ خلافى انجام شده باشد، بلكه ممكن است از مستحب مهم ترى به مستحب كمترى منتقل شده باشند; مثلا اگر كسى در اطراف خانه اش دو مسجد باشد يكى دورتر و پرجمعيت و ديگرى نزديك تر و كم جمعيت به يقين جماعت پر جمعيت تر از جماعت كم جمعيت تر ثوابش بيشتر است حال اگر در جماعت دوم شركت كند با اين كه كار مستحب مهمى انجام داده ولى ترك اولى اى هم از او سر زده كه در جماعت پرجمعيت تر شركت نكرده است. اين گونه اعمال براى افراد معمولى و حتى كسانى كه در مسير سير و سلوك الى الله اند عيب و نقص نيست ولى پيامبران و امامان معصوم آن را براى خود نوعى گناه مى شمردند و از آن استغفار مى كردند.
گاه ممكن است تمام كوشش خود را انجام مى دادند و باز هم اعمال خود را لايق مقام پروردگار نمى ديدند و از آن استغفار مى كردند; مانند كسى كه ميهمان بسيار محترمى پيدا مى كند و آخرين تلاش خود را براى پذيرايى به خرج مى دهد و بعد مى گويد: از اين كه توان بيش از اين نداشتم عذر خواهى مى كنم و شرمنده ام. اساساً، معصومان(عليهم السلام) با توجه به عظمت مقام پروردگار عبادات خود را لايق او نديده و مى گفتند:
«وَما عَبَدْناكَ حَقَّ عِبادَتِكَ».
شرح از
14Khorshid.ir
📒#حکمت_صدم
📒#روش_های_مناجات_کردن
📒آرشیو نهج البلاغه
@MaeMaein3
دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور
یادمون نره...
اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج 🤲
📒#حکمت 101
لاَ يَسْتَقِيمُ قَضَاءُ الْحَوَائِجِ إِلاَّ بِثَلاَث: بِاسْتِصْغَارِهَا لِتَعْظُمَ، وَبِاسْتِكْتَامِهَا لِتَظْهَرَ، وَبِتَعْجِيلِهَا لِتَهْنُؤَ.
امام(عليه السلام) فرمود: برآوردن حاجات مردم كامل نمى شود مگر به سه چيز: كوچك شمردنش تا بزرگ گردد، و مكتوم داشتنش تا آشكار شود، و تعجيل در آن تا گوارا گردد.
📒#حکمت_صد_و_یکم
📒#روش_برطرف_کردن_نیازهای_مردم
📒آرشیونهج البلاغه
@MaeMaein3
دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور
یادمون نره...
اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج 🤲
📒#شرح_حکمت 101
#قسمت_۱_از_۲
#شرح_و_تفسير
سه شرط خدمت به مردم
مى دانيم برآوردن حوايج نيازمندان و حل مشكلات مردم از مهم ترين مستحبات و بهترين طاعات است تا آنجا كه در حديثى از امام صادق(عليه السلام)مى خوانيم:
«مَنْ سَعَى فِي حَاجَةِ أَخِيهِ الْمُسْلِمِ طَلَبَ وَجْهِ اللَّهِ كَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ لَهُ أَلْفَ أَلْفِ حَسَنَة يَغْفِرُ فِيهَا لاَِقَارِبِهِ وَ جِيرَانِهِ وَ إِخْوَانِهِ وَمَعَارِفِه; كسى كه براى برآوردن حاجت برادر مسلمانش تلاش و كوشش كند براى جلب رضاى پروردگار، خداوند متعال هزار هزار حسنه در نامه اعمال او مى نويسد و حتى به سبب آن بستگان و همسايگان و برادران دينى و آشنايانش مشمول غفران الهى مى شوند».
امام(عليه السلام) در اين گفتار نورانى اش شرايط كمال قضاى حوايج را در سه چيز خلاصه كرده، مى فرمايد:
«برآوردن حاجات مردم كامل نمى شود مگر به سه چيز كوچك شمردنش تا بزرگ گردد و مكتوم داشتنش تا آشكار شود و تعجيل در آن تا گوارا گردد»;
(لاَ يَسْتَقِيمُ قَضَاءُ الْحَوَائِجِ إِلاَّ بِثَلاَث: بِاسْتِصْغَارِهَا لِتَعْظُمَ، وَبِاسْتِكْتَامِهَا لِتَظْهَرَ، وَبِتَعْجِيلِهَا لِتَهْنُؤَ).
بسيارند كسانى كه وقتى حاجت نيازمندى را بر مى آورند آن را بزرگ مى شمرند و همه جا عنوان مى كنند و گاه براى انجام دادن آن امروز و فردا دارند، به گونه اى كه حاجتمند، خسته و شرمنده مى شود.
اين گونه قضاى حاجات ارزشى ندارد; انجام خواسته هاى مردم در صورتى ارزش پيدا مى كند كه انسان آن را كوچك بشمرد و اين نشانه بزرگى شخصى است كه حاجت را برآورده است.
هنگامى كه او در نظرها بزرگ شد كار او نيز بزرگ شمرده مى شود. همچنين در صورتى ارزشمند است كه آن را پنهان دارد تا آبروى تقاضا كننده نزد همه محفوظ بماند; ولى از آنجا كه حس كنجكاوى در مردم زياد است، سرانجام اين گونه خدمات آشكار مى شود و با اهميت از آن و صاحبش ياد مى كنند و او را به فضايل اخلاقى مى ستايند. اضافه بر اين اداى حاجتى ارزشمند و گواراست كه به سرعت انجام گيرد،
زيرا در غير اين صورت حاجتمند ناچار است بارها به در خانه كسى كه به او نياز دارد برود و هر بار رنج تازه اى را بر روح خود تحميل كند. در اين هنگام چنانچه حاجت او برآورده شد برايش گوارا نخواهد بود. لام در جمله «لِتَعْظُمَ» و «لِتَظْهَرَ» و «لِتَهْنُؤَ» به اصطلاح لام عاقبت است نه لام علت; يعنى اين سه كار، اين سه نتيجه را در پى دارد. گفتنى است كه در دستورات اسلامى نه تنها مسئله قضاى حوائج از بزرگ ترين كارهاى خير شمرده شده،
بلكه چگونگى آن از جهات مختلف نيز تعليم داده شده است تا قضاى حوائج به صورت كاملاً انسانى و گوارا صورت گيرد.
شبيه همين كلام به تعبير ديگرى از امام صادق(عليه السلام) نقل شده است; آنجا كه مى فرمايد:
«رَأَيْتُ الْمَعْرُوفَ لاَ يَصْلُحُ إِلاَّ بِثَلاَثِ خِصَال تَصْغِيرِهِ وَتَسْتِيرِهِ وَتَعْجِيلِهِ فَإِنَّكَ إِذَا صَغَّرْتَهُ عَظَّمْتَهُ عِنْدَ مَنْ تَصْنَعُهُ إِلَيْهِ وَ إِذَا سَتَّرْتَهُ تَمَّمْتَهُ وَإِذَا عَجَّلْتَهُ هَنَّأْتَهُ وَإِنْ كَانَ غَيْرُ ذَلِكَ سَخَّفْتَهُ وَنَكَّدْتَهُ;
چنين ديدم كه كارهاى نيك جز به سه خصلت اصلاح نمى پذيرد: كوچك شمردن و پنهان داشتن و تعجيل كردن در آن، زيرا هنگامى كه آن را كوچك بشمرى نزد كسى كه به او نيكى كرده اى بزرگ خواهد بود و زمانى كه پنهانش دارى آن را به كمال رسانده اى و چون در آن تعجيل كنى گوارايش ساخته اى و اگر غير از اين باشد آن را سخيف و بى ارزش كرده اى». ✨
#ادامه_دارد_....
📒#شرح_حکمت_صد_و_یکم
📒#روش_برطرف_کردن_نیازهای_مردم
📒آرشیونهج البلاغه
@MaeMaein3
دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور
یادمون نره...
اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج 🤲
📒#شرح_حکمت 101
#قسمت_2_از2
البته در قرآن مجيد دستور به انفاق هاى پنهان و آشكار هر دو داده شده و كسانى را كه اموال خود را در شب و روز به صورت پنهان و آشكار انفاق مى كنند اجر الهى وعده داده شده و هرگونه ترس و غم
(از عذاب هاى آخرت و مشكلات دنيا) از ايشان نفى شده است. (الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهارِ سِرًّا وَعَلانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ).
ولى اين دستور با آنچه در بالا آمد منافاتى ندارد، زيرا گاه انفاق آشكار سبب تشويق ديگران مى گردد و سرمشقى براى سايرين است و در نتيجه انفاقى انفاق هاى ديگر را در پى دارد و از اين نظر مطلوب است افزون بر اين تظاهر به انفاق سوء ظن مردم را به اشخاص در مورد صفت بخل و خسيس بودن و عدم اداى واجبات از ميان مى برد و اين خود هدف مهم ديگرى است; ولى در هر حال اصل و اساس بر اين است كه انفاق و قضاى حوايج مكتوم باشد جز در موارد استثنايى مثل آنچه در بالا آمد.
از اين رو در حديثى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل شده است كه
«إِنَّ صَدَقَةَ السِّرِّ فِي التَّطَوُّعِ تَفْضُلُ عَلاَنِيَتَهَا بِسَبْعِينَ ضِعْفاً وَصَدَقَةَ الْفَرِيضَةِ عَلاَنِيَتُهَا أَفْضَلُ مِنْ سِرِّهَا بِخَمْسَة وَعِشْرِينَ ضِعْفاً; صدقه مستحب اگر پنهان باشد از صدقه آشكار هفتاد مرتبه بالاتر است و صدقه واجب اگر آشكار باشد از صدقه پنهان بيست و پنج بار افضل است».
شرح از
14Khorshid.ir
📒#شرح_حکمت_صد_و_یکم
📒#روش_برطرف_کردن_نیازهای_مردم
📒آرشیو نهج البلاغه
@MaeMaein3
دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور
یادمون نره...
اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج 🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️یه مدینه یه بقیعه؛ یه امامی که
حرم نداره... 💔
.
🏴 #شهادت_پیامبر_اکرم و سبط اکبرش کریم اهلبیت #امام_حسن_مجتبی علیهم السلام تسلیت باد
@MaeMaein3
دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور
یادمون نره...
اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج 🤲
سلام مخصوص محضر آقا جانمان #امام_رضا علیه السلام
🤲اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهید✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
#شهادت_امام_رضا
#طریق_الاقصی
@MaeMaein3
دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور
یادمون نره...
اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج 🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
هر چـــــــــــــه هستم هر چه بودم
بر امام مهربان خود پناه آوردهام
#شهادت_امام_رضا(ع)🏴
@MaeMaein3
دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور
یادمون نره...
اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج 🤲
📒#حکمت102
يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لاَ يُقَرَّبُ فِيهِ إِلاَّ الْمَاحِلُ، وَلاَ يُظَرَّفُ فِيهِ إِلاَّ الْفَاجِرُ، وَلاَ يُضَعَّفُ فِيهِ إِلاَّ الْمُنْصِفُ، يَعُدُّونَ الصَّدَقَةَ فِيهِ غُرْماً، وَصِلَةَ الرَّحِمِ مَنّاً، وَالْعِبَادَةَ اسْتِطَالَةً عَلَى النَّاسِ!
فَعِنْدَ ذَلِکَ يَكُونُ السُّلْطَانُ بِمَشُورَةِ النِّسَاءِ، وَإِمَارَةِ الصِّبْيَانِ، وَتَدْبِيرِ الْخِصْيَانِ!.
☀️امام علیه السلام فرمود : زمانى بر مردم فرا مىرسد كه تنها حيلهگرانِ سخنچين، مقرّبند وتنها فاجرانِ بدكار،ظريف ولطيف شمرده مىشوندوافرادباانصاف،ضعيف وناتوان محسوب خواهند شد.
در آن زمان كمك به نيازمندان خسارت و ضرر، و صله رحم
(كه حق مسلم خويشاوندان است) منت، و عبادت
(كه وظيفه هر انسانى در پيشگاه خداست) وسيله برترىجويى بر مردم خواهد بود
. در آن زمان حكومت به مشورت زنان وفرمانروايى كودكان و تدبير خواجههاست.
📒#حکمت_صد_و_دوم
📒#آینده_و_مسخ_ارزشها
📒 آرشیونهج البلاغه
@MaeMaein3
دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور
یادمون نره...
اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج 🤲
📒#شرح_حکمت102
#قسمت۱_از_۲
#شرح_و_تفسير
پيش گويى عجيب
اين كلام حكمت آميز و پرمحتوا يكى از خبرهاى غيبى است كه امام(عليه السلام) از زمان هاى آينده بيان مى كند و هشدارى است به اصحاب و ياران و پيروانش. امام(عليه السلام) زمانى را پيش بينى مى كند كه سه گروه پست و بى ارزش، باارزش و سه كار نيك و گرانبها، زشت و بد شمرده مى شوند و سه گروه نالايق زمام حكومت را به دست مى گيرند.
نخست مى فرمايد: «زمانى بر مردم فرا مى رسد كه تنها حيله گرانِ سخن چين، مقرب مى شوند و تنها فاجرانِ بدكار ظريف و لطيف شمرده مى شوند و افراد با انصاف، ضعيف و ناتوان محسوب خواهند شد»;
(يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لاَ يُقَرَّبُ فِيهِ إِلاَّ الْمَاحِلُ، وَلاَ يُظَرَّفُ فِيهِ إِلاَّ الْفَاجِرُ، وَلاَ يُضَعَّفُ فِيهِ إِلاَّ الْمُنْصِفُ).
اشاره به اين كه در آن زمان نظام ارزشى اسلام و احكام الهى و كتاب و سنت وارونه مى شود، افراد زشت سيرت و گنه كار و فاسد بر سر كار مى آيند و نيكان را از صحنه اجتماع به عقب مى رانند.
در چنين شرايطى منكر معروف و معروف منكر مى گردد. تعبير به «ماحِل» از ماده «مَحْل» (بر وزن جهل)
به معناى مكر و حيله و در اصل به معناى خشك و بى حاصل بودن زمين است.
افراد حيله گر و سخن چين و مكّار را به همين سبب ماحل گفته اند. «فاجِر» اشاره به افراد بى بند و بارى است كه هرچه بر زبانشان آمد مى گويند و از شوخى هاى ركيك و زشت ابا ندارند و آن را نوعى شوخ طبعى و ظرافت و لطافت مى شمرند. «مُنْصِف» كسى است كه حق مردم را به خوبى ادا مى كند; ولى در محيط زشت كاران چنين كسى را آدمى ضعيف و ناتوان و بى دست و پا شمرده مى شود;
ولى در نظر آنها افرادى كه اموال و ثروت فراوانى از راه حرام و غصب حقوق مردم گردآورى مى كنند، آدم هاى زرنگ و لايقى هستند. سپس مى افزايد:
«(سه كار بسيار خوب، بد شمرده مى شود) در آن زمان كمك به نيازمندان خسارت و ضرر، و صله رحم (كه حق مسلم خويشاوندان است) منّت، و عبادت (كه وظيفه هر انسانى در پيشگاه خداست) وسيله برترى جويى بر مردم خواهد بود»;
(يَعُدُّونَ الصَّدَقَةَ فِيهِ غُرْماً، وَصِلَةَ الرَّحِمِ مَنّاً، وَالْعِبَادَةَ اسْتِطَالَةً عَلَى النَّاسِ).
آرى در زمانى كه ايمان و اخلاق از جامعه برچيده شود، مردم دليلى نمى بينند كه به نيازمندان كمك كنند و طبق محاسبه هاى ظاهرى مى گويند:
فلان مقدار به فلان نيازمند داديم و به همان اندازه از سرمايه ما كم شد و اين خسارت است و نيز هنگامى كه به ديدار بستگان خود مى روند آن را دِين شرعى و اخلاقى و انسانى به شمار نمى آورند، بلكه گويى نعمت بزرگى به آنان داده اند و بر آنان منت مى نهند و هنگامى كه وظيفه عبادى خود را انجام مى دهند به جاى اين كه خضوع و تواضعشان بيشتر شود خود را از ديگران برتر و بلند مقام تر مى شمرند. كوتاه سخن اين كه از اعمال به ظاهر نيك خود نتيجه هاى وارونه مى گيرند.
جمله امام(عليه السلام) «يَعُدُّونَ الصَّدَقَةَ فيهِ غُرْماً» شبيه چيزى است كه در قرآن مجيد آمده است كه درباره عرب جاهلى مى فرمايد: (وَمِنَ الاْعْرابِ مَنْ يَتَّخِذُ ما يُنْفِقُ مَغْرَماً);
بعضى از عرب هاى باديه نشين (كه از تعاليم اسلام دورند)
آنچه را در راه خدا انفاق مى كند غرامت و خسران براى خود مى پندارد».
و جمله «صِلَةُ الرَّحِمِ مِنّاً» شبيه چيزى است كه در آيه 17 سوره «حجرات» آمده است:
«(يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لاَّ تَمُنُّوا عَلَىَّ إِسْلاَمَكُمْ بَلِ اللهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ لِلاِْيمَانِ إِنْ كُنتُمْ صَادِقِينَ);
آنها بر تو منت مى نهند كه اسلام آوردند بگو اسلام آوردن خود را بر من منت ننهيد خداوند بر شما منت مى نهد كه شما را به سوى ايمان هدايت كرده است اگر (در ادعاى ايمان) صادق هستيد».
روشن است ايمان آوردن به پيامبر الهى وظيفه، بلكه برنامه سعادت و تكامل و افتخار است. اين چيزى نيست كه سبب منت بر پيامبر گردد. همچنين صله رحم همان گونه كه اشاره كرديم وظيفه دينى و انسانى است كه هر كس موفق به آن شود بايد خدا را شكر گويد و مفتخر باشد نه اين كه وسيله منّت گردد. همچنين عبادت مكتب عالى تربيت انسان است و بايد وسيله تواضع و خضوع انسان در پيشگاه خدا گردد نه اين كه وسيله برترى جويى بر مردم شود.
#ادامه_دارد...
📒#شرح_حکمت_صد_و_دوم
📒#آینده_و_مسخ_ارزشها
📒آرشیونهج البلاغه
@MaeMaein3
دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور
یادمون نره...
اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج 🤲