هرباری کھ از #عاشورا میگذرد...
و«حجتبنالحسنالعسکری»ظهور
نمیکند یعنی تعدادِ :
عباسها ؛علیاکبرها کم است
قاسمها کم است؛خوشغیرت،
علیاصغرها هم کم است💔:)!
|#تلنگرانہ🚸-استادرائفیپور
‹ᴼˢʰᵃᵍʰᵉˡ-ᵐᵃʰᵈⁱ›
اگه به خاطر خدا از دوستداشتنی هات گذشتی.. کم کم نوبت به خودت میرسه و باید از خودت بگذری..!
زمان قربانی کردن خود که برسه حادثه ای مثل #عاشورا رقم میخوره!
❀|مَعـْـدودَهٍ↭.•
ᛃخواندنی📖🖇
-----------------------------------------
یک سال، هنگام تاسوعا و #عاشورا در اثر گرفتگی صدا، دچار مشکل در مداحی شدم.
امّا وضعیت طوری بود که مجبور بودم بخوانم. روز عاشورا بود پیش دکتر رفتم، سفارش نمود که شما حنجرهات از بین رفته، به هیچ وجه نباید بخوانی حتی خیلی حرف هم نباید بزنی!
ده، پانزده روز حرف نزدم، دیدم حنجرهام باز نمیشود. حتی حرف هم نمیتوانم بزنم. روز ۲۸ صفر بود، در مجلسی خواندم امّا خیلی با سختی! کسی به من گفت:
تو داری هم با آبرویِ خودت بازی میکنی، هم با آبرویِ #امام_حسین (ع).
بالاخره هر کسی دورانی دارد، برو مغازه باز کن.
این حرف، عجیب دلِ من را شکست. آمدم داخل ماشین نشستم، خیلی گریه کردم.
گفتم: یا امام حسین(ع) رسم این نیست، کرامت شما اجازه نمیدهد که کسی را بیاورید وسط گود، بعد رهایش کنید! شما مرا آوردید وسط گود، حالا ....
احساس کردم یک مقدار با حضرت، تند حرف زدم. به منزل که آمدم بیشتر گریه کردم.
گفتم: آقا غلط کردم! من میروم کفش، جفت میکنم، هر جور که شما بخواهید، حالا خواندن از من نمیخواهید، کفش که میتوانم جفت کنم. غرض این است که نوکر شما باشم!
همسر منکه خیلی علاقهمندِ به اهل بیت است گفت: شما سفره امام حسن(ع) بینداز!
سفره امام حسن(ع) دستور و روایت امام معصوم نیست، نوعی ابراز ارادت مردم است، امّا بدعت هم نیست، جنبه توسل دارد، به هر حال قبول کردم.
قرار شد هفدهم ربیع الاول این سفره را بیندازند. آن روز میخواستم به مشهد بروم، قرار بود که بعد از آقای انصاریان، من بخوانم.
پای منبر آقای انصاریان غصه داشتم که خدایا چه گونه بخوانم؟
من که با این سینهام حتّی حرف هم نمیتوانم بزنم...
نمیدانم چطور شد وقتی که میکروفن را گرفتم، دیدم عجب به راحتی میتوانم بخوانم از همیشه راحتتر، با صدایی رساتر از گذشته!
بعد از مجلس، تلفن زدم به خانه، گفتم:
شما سفره را انداختید، من سینهام باز شده؟
گفتند: بله، ولی قضیهای هم اتفاق افتاد.
حاج مهدی- یکی از دوستان مداح- در منزل ما آمد و گفت: شما سفره #امام_حسن علیه السلام دارید؟
گفتیم: بله! شما از کجا میدانید؟
گفت: دیشب در عالم رؤیا به من گفتند
فردا میروی خانه سازگار، سفره امام حسن(ع) انداخته،
میروی شعر خودش را هم میخوانی.
من بعدها وقتی ایشان را دیدم، از ایشان پرسیدم:
خانه ما که آمدی، کدام شعر را خواندی؟
گفت: آن #نوحه معروف را که:
ای ماهیِ #دریا برایت گریه کرده
پیغمبر و زهرا برایت گریه کرده
عالم، محیطِ غربتت
زائر ندارد تربتت
مظلوم حسن جان!
این از کرامتی است که من از #آقا امام مجتبی(ع) دیدهام.
➺!...~http://Eitaa.com/maeduduh