⚠️ #تلنگرانه_حجاب 🤩🤩
💠گفت:می دونی چرا #چادری شدم؟❓
❇️گفتم: چه میدونم،🤷♀️ لابد این طوری خوشتیپ تری!!!😉
😒گفت:خیر!!!☹️
🙃گفتم:خب لابد فهمیدی این طوری #حجابت #کاملتره مثلاً!!!🤪
😕گفت:خیر !!!🙁
🤨گفتم: ای بابا!!! خب لابد #عاشق یکی شدی، اون گفته اگه #چادر بپوشی بیشتر #دوستت_دارم!!💞💑
😀گفت:نزدیک شدی!!!😃
😉گفتم: آها!!! دیدی گفتم همه ی قصه ها به #ازدواج ختم میشه🙃 دیدی!!!😜
🍃گفت: برو بابا… دور شدی باز...😅
🙅♀️گفتم: خب خودت بگو اصلاً...😒
💟گفت: یک جایی شنیدم #چادر، لباس “#حضرت_زهرا”ست، خواستم کمی شبیه “حضرت زهرا” باشم😍
j๑ïท➺ @Maghsad🌱
● مستقیم! 🚕
وقتی نشستم گفتم: ببخشید عزیز، میشه ضبط و خاموش کنی؟؟؟؟
○ گفت: حاجی اینا مجازه؛ چیز بدی هم نمیخونه.....😕
● میدونم .....ولی عزادارم!
○ "شرمنده"
و ضبط رو خاموش کرد.
○تسلیت میگم اقوام نزدیکتون بوده؟؟؟؟
● بله #مادرم ....
○ واقعا تسلیت میگم. #داغ_مادر خیلی سخته....منم تو بیست و پنج سالگی مادرم مریض بود و زجر میکشید. بنده ی خدا راحت شد. 🥀
● خدا رحمتش کنه
○ خدا مادر شمارم بیامرزه...
بعد پرسید
○ مادر شما هم مریض بودن؟
● نه.مجروح بود....
○ مجروح جنگی؟؟ شیمیایی بود؟؟
● نه ... یه عده اراذل و اوباش ریختن سرش و تا میخورد زدنش.
○ جدأ؟شمام هیچکاری نکردی؟
● ما نبودیم وگرنه میدونستیم چیکار کنیم.....
○ خدا لعنتشون کنه... یعنی اینقد ضربات شدید بوده؟؟؟
● آره... مادرم #سه_ماه بستری شد و بعد از دنیا رفت....
○ حاجی ببخشیدا...عجب بیناموسایی بودن! من خودم هر غلطی میکنم؛ گاهیم عرق میخورم ولی پای #ناموس که وسط باشه نمیتونم آروم بشینم ....
بغضم گرفت ...تو دلم گفتم کاش چندتا جَوون عرقخور مثل تو بودن اون روز.....
نمیذاشتن به #ناموس_علی جسارت بشه......
سکوتمو که دید گفت ظاهرأ ناراحتت کردم....
● نه خواهش میکنم ... واقعا داغ مادر بده! مخصوصا اگه #جوون باشه...
○ آخ آخ... جوون بودن؟؟
● آره #فقط_هجده_سالش_بود...💔
○ گرفتی ما رو حاجی؟؟؟؟؟
شما خودت بیشتر از هیجده سالته
حرفش رو قطع کردم و گفتم: مادر شما هم هست... این هجده ساله #مـــادر همهی ما شیعه ها #حضرت_زهرا ست.....🥀
یه مکثی کرد و با تعجب نگام کرد و بعد دوباره خیره شد به جاده....
○ آها ببخشید تازه متوجه شدم..... راست میگی... هیچوقت اینجوری به قضیه نگاه نکرده بودم...
■ لحظاتی به سکوت گذشت
○ یه سیدی مداحی هم دارم؛ البته برا محرمه....
و بعد یه نگاه سوالی بهم انداخت؛
جواب ندادم...
خودش داشبورد رو باز کرد و یه سی دی گذاشت تو ضبط.
چند ثانیه بعد یه نوای آشنا بلند شد.
#یاحسین_غریب_مادر🎶
من بودم و راننده و صدای مداحی و نگاه خیسم به اطراف.... :)
#فاطمیه
#حضرت_زهرا
#داستانک
j๑ïท➺ @Maghsad🌱
#چادرانـہ🌸🪴
☝️خواهــرم
اگر به این باور بِرِسے ڪـه
این #چــادر🖤🍃
همان چادریست ڪه پشت دَر سوخت ؛ولے از
سَر ِ#حضرت_زهـرا نَیُفتاد...َ
هًٍرًٍگٍزً ✋ٍ از سَرَتْ شُـلْ نمے شود
j๑ïท➺ @Maghsad🌱