ایتا - ‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›

اجبار رفتن به جایی که
آنجا منی نیست و همه اش 
خیال توست ..((:!

49 مشاهده17:02

ناگزیرم به رفتن،
چاره ای جز رفتن ندارم ..!!
میخواهم صدایت کنم،
تو اما از دور مرا تماشا میکنی،
دست تکان دادن هایم را
به خیالت خداحافظی فرض میکنی:)

48 مشاهده17:03

من ولی در تکاپوی رسیدن به تو،
بی جان میشوم ..

47 مشاهده17:04

در تمام لحظه ها زمزمه‌ام این است،
کاش میفهمیدی و جلوی مرا میگرفتی((:

47 مشاهده17:04

تو اما فارغ از جهان پیرامونت،
مرا با خیالی آسوده میبینی ..!!
گمان میکنی شاید دفعه‌ی بعد بیشتر
در کنار هم خواهیم بود:))

89 مشاهده17:05

اما راستش را بخواهی من باید بروم،
مرا از تو دور میکنند
و این است عاقبت اجبار ها ..!!(:

46 مشاهده17:06

•زینبِ بھار!

48 مشاهده17:06

بابا ..((:!

‹#ماهك›

47 مشاهده20:13

#شعر بخونیم؟!

44 مشاهده20:24

گاهی همین که دل به کسی بسته‌ای، بس است 
بغضت ترک‌ترک شد و نشکسته‌ای، بس است !!

43 مشاهده20:29

گاهی فقط همین که به امّیدِ دیگری 
از خود غریبه‌تر شدی و خسته‌ای، بس است-!-

1 مشاهده20:29

اهل زمین همیشه زمینگیر می‌شوند 
یک بال اگر از این قفست رَسته‌ای، بس است:))

1 مشاهده20:29

مطالب بعدی