وارد ایتا شدم؛
۱۱ پیام .
رفتم سراغ کانال ها،
به نوبت مشغول خوندن پیام کانال ها شدم؛
عجیبه ولی همشون یهو منو یادِ خاطراتمون انداختن .
میگن وقتی آدما همو بغل میکنن سمت راست بدنشون که قلب نیست پر میشه از تپش های قلب طرف مقابلشون(:′
میگن بغل کردن کینهی آدمارو نسبت به هم کم میکنه؛
میگن بغل کردن درد های روح رو آروم میکنه؛
میگن بغل کردن باعث میشه آدما نسبت بهم مبتلا تر بشن .
یهو یاد چندلر و جویی میفتم؛ یاد پاتریک و باب اسفنجی؛یاد مندی و صید؛و یاد خودم و خودت′!
ما روزای سختی رو گذروندیم،
روزایی که هیچکس نفهمیدشون جز خودمون؛
روزایی که شباش تا صبح حرف زدیم و اشک ریختیم .
ما خیلی همو درک کردیم، خیلی کنار هم بودیم حتی از راه دور، خیلی از هم ناراحت شدیم ولی باز هیچی بینمون عوض نشد، ما خیلی باهم خندیدیم، ما خیلی غصهی همو خوردیم، خیلی همو حرص دادیم، خیلی خاطره ساختیم، خیلی نگران هم بودیم، خیلی مراقب هم بودیم، خیلی حواسمون به هم بود″
توی کانال ها همه دارن بیست و یک ژانویه رو یادآوری میکنن و تبریک میگن؛
و من یهو یاد تو میفتم .
یاد وقتایی که همو میدیدیم و تمومِ دلتنگیا و خستگیا و ناراحتیا و خوشحالیامونو درجا به آغوش میکشیدیم؛
بعد یه نفس عمیق میکشیدیم و با خندههای ریزمون بهم نگاه میکردیم .
الان شاید نباید دنبال کلمات ماورایی بگردم تا بنویسم؛
دارم خیلی معمولی برات مینویسم .
نمیدونم چیا میخواستم بگم؛
فقط اومدم بگم:
روز جهانیِ سناریو های قشنگِ بینمون مبارک(:′
[ #زینبِبهار| 21 ژانویه2023؛ برای لبخندت موقع خوندن این نوشته ]
مبادا از خود راضى باشى
كه در اين صورت
ناراضيانِ از تو زياد مى شوند؛
-حضرتِابوتراب(:′
-غررالحكم
ملامتم میکنند بخاطر دوست داشتنت ..
چه خوب است در دنیایی که هزاران مخالف داری زندگی میکنم؛
آقاجان(:′
غصههای عزیز توجه فرمایید:
از راه چشم خارج شوید؛
مسیر گلو را بغض گرفته؛
آه بندان است′
-
دلم تا عشقباز آمد در او جز غم نمیبینم
دلی بیغم کجا جویم که در عالم نمیبینم′!
دمی با همدمی خرم، ز جانم برنمیآید
دمم با جان برآید چون، که یک همدم نمیبینم ..
مرا رازیست اندر دل، به خون دیده پرورده
ولیکن با که گویم راز، چون محرم نمیبینم((: