حدیث_کساء 🎤 علی فانی الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج هر روز در ایام فاطمیه به نیت ظهور 🖤امام_زمان جانمون حدیث شریف کسا می خوانیم 🕊به_نیت_فرج https://eitaa.com/Mahd14m

آه! سردار بدر و خیبر دیگر ز پا فتاده😭💔 دستی به دوش سلمان😭💔 دستی به سر نهاده😭💔 #پیشنهاد‌دانلود https://eitaa.com/Mahd14m

قطره‌ی‌ اشکِ علی تا به ته چاه رسید چاه فهمید کسی همچو‌ علی تنها نیست..💔😭😭😭😭 https://eitaa.com/Mahd14m

جنازه بر سر دوش علی ولی‌اللّٰه غبار غم به رخ مجتبیٰ و ثاراللّٰه ز پشت قافله طفلی به زیر لب می‌گفت: به عزت و شرف لا اله الا الله...😭😭😭 https://eitaa.com/Mahd14m

- مجروح خسته ، خداحافظ ( : '❤️‍🩹 https://eitaa.com/Mahd14m

🎥 اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَة 🔺صَدَقَ رَسولُ اللّٰه 🎙#استاد_میرزا_محمدی https://eitaa.com/Mahd14m

داستان_حاج_شیخ_جعفر_شوشتری با صدای دلنشین بلبل بوستان حضرت مهدی عج شهید حاج شيخ احمد كافی (ره) https://eitaa.com/Mahd14m

🏴چگونه به مقام عرشی حضرت زهرا سلام الله علیها برسیم؟ 🎤استاد شجاعی #حضرت_زهرا سلام الله علیها https://eitaa.com/Mahd14m 🏴🕯🖤🕯🏴

◼️ شفاعت حضرت زهرا سلام الله علیها برای دعا کنندگان برای فرج 🔵 کسی که برای فرج امام زمان عجل الله فرجه بسیار دعا میکند ، شفاعت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در صحرای محشر شامل حالش خواهد شد. 📚 مکیال المکارم جلد ۱ صفحه۵۵۳ https://eitaa.com/Mahd14m

✅ به حق حسن و حسین... ✍اسماء بنت عمیس گوید: در آخرین لحظات زندگی حضرت فاطمه علیها السلام حضور داشتم. آن بانوی بانوان عالم غسل کرد، لباس‌هایش را عوض کرد و در گوشه‌ی منزل به رازونیاز مشغول شد. پیش رفتم تا از نجواهای آن بزرگوار با حضرت حق آگاه باشم. فاطمه علیها السلام را دیدم که رو به قبله نشسته و دست‌ها را به‌سوی آسمان برده و با کمال خلوص زمزمه می‌کند: خداوندا! ای آقای من! از تو می‌خواهم به‌ حق انسان‌هایی که برگزیده‌ای و به ناله‌های دو فرزندم حسن و حسین در فراق من، از گناه شیعیان من و پیروان فرزندانم درگذری... 👤 #آیت_الله_جوادی_آملی 📚 از کتاب #فاطمه_اسوه_بشر 📖 ص ۱۵۳ https://eitaa.com/Mahd14m

🏴🏴سلام فاطمیه🏴🏴 مرگ جانسوز چرا😭 دفن غریبانه چرا...😭 🏴به روضه مادر خوش آمدید... #فاطمیه https://eitaa.com/Mahd14m

😭😭😭

امشب شب حضرت زهرا سلام الله علیهاست امشب میخوایم درخونه حضرت مادر رو بزنیم حاجت دارها گرفتارها آماده این روضه مادربخونم:) وای مادرم... ایام فاطمیه و روضه مادر مگه میشه اسم مادر بیاد و اشکت سرازیر نشه💔 مگه میشه اسم مادر بیاد و بغضت نگیره مگه میشه اسم پهلوی شکسته بیاد.و بی تفاوت بود:)💔 سادات و سید های مجلس منو ببخشن روضه مادر دیگه نباید کم بزاریم وای مادرم…  خوب خودش رو شست، تمام زخم ها رو، گفت: شماها شاهد باشید من بدنم رو پاكیزه كردم، شب به هیچ وجه نمیگذارید علی لباس من رو در بیاره، برای اینكه علی میمیره😭💔

وای مادرم😭😭… اسماء میگه بدنش رو شست، بعد فرمود: فضه دست به هیچ كاری نمیزنی، گفتم چشم خانم، خیلی خوشحال شدم، دیدم خیلی حالش خوب شده، خدا رو شكر كردم، دعای علی گرفته، حالش مساعد شده، فرمود: خودم خونه رو جارو میكنم، بچه هام رو یك یك بیار، زینبین رو آوردم، شروع كرد سر و بدن اینها رو شستن، حسنین رو آوردم، دیدم با همون دست لاغرش داره بدن رو میشوره “نمیدونم لرزش بدن دیدی یا نه “فضه میگه گریه نمی كردن، یه ماه بود مادرمون كاری نمیتونست انجام بده😭 یك یك بدن بچه هاش رو شست، سر بچه هاش رو شانه زد، به فضه گفت: چون چند روز من نیستم، تا حالشون تغییر كنه، تنور رو روشن كن، دیدم آروم آروم اومد كنار تنور آتش گرفته، نان با همون دست شكسته اش طبخ نمود، نان هارو كنار گذاشت، كار خونه تموم شد😭

گفت: زینبینم رو ببرید خونه ی دختر عموم، دخترا رو بردند، پسرها رو گفت برید سمت باباتون، مادر می خواد راحت جون بده، بچه ها بیرون رفتند، ام سلمه میگه: فرمود: بستر من رو وسط حجره ی اتاق بنداز، بسترش رو انداختند”امشب تو خونه رفتی، چند لحظه این دست راستت رو بذار زیر صورتت، یه مقدار كه خوابیدی، دیگه هرجور بلدی بخواب، اون لحظه رو نیت كن😭😭 آخه”ام سلمه میگه: دستش رو زیر صورتش گذاشت، معلومه این صورت درد میكنه، دیدن سرش رو گذاشت رو این دستش، دیگه صداش نمیآد، وای مادر وای مادر، ام سلمه یا اسماء میگه من هرچی صدا زدم حبیبه ی خدا، قرة عین الرسول، فاطمه جان، اومدم روپوش رو زدم كنار، دیدم كار تمومه، اسماء میگه من اومدم سمت مسجد، یه وقت دیدم حسنین دارن میان، هردوتاشون امامند، وجودشون از غیب خبر میده، دیدم هراسانند، تا سلام كردم جواب سریع دادند فرموند: اَینَ اُمی؟مادرم كجاست؟ گفتم مادرتون؟استراحت میكنه، گفت: نه اسماء بخدا تا حالا ندیدم مادرمون این موقع شب بخوابه، گفتم: براتون غذا تهیه كرده، حسن جان، امام مجتبی فرمود: اسماءتو این مدت كه تو این خونه هستی، تا حالا كی دیدی ما بی مادر غذا بخوریم😭💔 عرض كردم آقازاده ها یه خواهشی ازتون دارم، برید باباتون رو تو مسجد خبر كنید، تو یه مقتل دیگه میگه: فضه اومد در مسجد، امیر المؤمنین، سلمان، دیگران، نشسته اند، سلمان میگه دم در مسجد شلوغ شد، دیدم صدای گریه میآد، بلند شدم ایستادم ببینم چه خبره😭💔

🔳ردایش دور پا پیچیده میشد جهانش پیش دیده تیره میشد رسید و دید شهبار خسته زجا برخیز ای پهلو شكسته 😭💔 ای وای ای وای سادات و سیدها منو ببخشن حرف از پهلو شکسته شد بمیرم برات مادر پشت در اونقدر به پهلوت زدن😭 اونقدر درد کشیدی اخ اخ داغ اولاد دیدی بمیرم برات مادر فرمود: من علی ام، پاشو، پاشو من علی ام، بدن رجعت كرد، صدای فاطمه با علی خوشه، صدای علی ام با زهرا خوشه، جون داده، دوباره برگشت، سه مرتبه تو عالم جون داد زهرا، اینجا یه بار بود، یه بارم بچه ها اومدند دیدند دست های مادر از تو كفن بیرون اومد، لیة القدر سه شبه، سوره كوثر چند آیه است؟ امشب اُمدید😭💔 امام باقر می فرمایند: مادرما صد جا میاد كمكتون میكنه، الله اكبر، چشماشو باز كرد، شروع كرد گریه كردن، فرمود از بابام شنیدم، بالا سر محتضر هركی قرآن بخونه، جون دادن برا محتضر آسون میشه، علی جان برام قرآن بخون، همچین كه شروع كرد قرآن خوندن، یه وقت دید آروم آروم این پلك های چشم، رو هم افتاد، آی زهرا😭💔