▪️در عزای تو حضرت هادی / که گریبانِ آسمان، چاک است
نه فقط چشم هایِ ابریِ ما / روضه خوانت، تمام افلاک است . . .
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_به_حق_علی_ابن_محمد_الهادی_علیه_السلام.
▪️شهادت مظلومانه دهمین خورشید محضر مولا صاحب الزمان عج و شیعیان جهان تسلیت باد.
آجرک الله یا صاحب الزمان(عج)
✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان
آشنایی با کانون :
zil.ink/mahdaviat_semuni
شبکه های اجتماعی :
t.me/mahdaviat_semuni
eitaa.com/Mahdaviat_semuni
#دقایقی_بارهبر
🔹رهبر انقلاب:
امام هادی و امامان دیگر علیهم السلام، همه در این خط حرکت کرده اند که حاکمیت خدا را، حاکمیت قانون الهی را بر جامعهها حکومت بدهند. تلاشها شده است، جهادها شده است، زجرها کشیده شده است. زندانها و تبعیدها و شهادتهای پرثمر و پربار در این راه تحمل شده است.
▪️بهمناسبت سالگرد شهادت امام هادی علیهالسلام
✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان
آشنایی با کانون :
zil.ink/mahdaviat_semuni
شبکه های اجتماعی :
t.me/mahdaviat_semuni
eitaa.com/Mahdaviat_semuni
#داستانک
شیعه شده بود، شیعهی #امام_هادی علیه السلام.
دلیلش را پرسیدند.
گفت:
از اصفهان آمده بودم بغداد؛
همشهری ها می دانستند آدم زبانداری هستم؛
مرا فرستاده بودند پیش متوکل برای عرض شکایت.
پشت دربار منتظر بودم.
همان وقت متوکل دستور داد امام هادی علیه السلام را بیاورند.
از یکی پرسیدم کسی که احضار شده کیست؟
گفت: «امام شیعه هاست.
به نظرم متوکل او را احضار کرده تا بکُشد!»
لحظه ای بعد آمد.
با همان نگاه اول، محبّتش به دلم افتاد.
در دلم شروع کردم به دعا کردن برایش.
از خدا می خواستم شرّ متوکل را از سرش کوتاه کند.
به من که رسید توقف کرد؛
نگاهش را دوخت به صورتم؛
همین قدر شنیدم که فرمود:
خدا دعایت را مستجاب، عمرت را طولانی و مال و بچه هایت را زیاد کند.
از هیبت نگاه و کلامش به لرزه افتادم و زمین خوردم.
به هوش که آمدم، مردم قصه را پرسیدند.
چیزی نگفتم.
به اصفهان که برگشتم زندگی ام از این رو به آن رو شد.
حالا همه چیز دارم: ثروت، ده تا فرزند، هفتاد و چند سال عمر.
همهی اینها از برکت دعای امام زمانم است.
📚الخرائج و الجرائح، ج1، ص 392.
✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان
آشنایی با کانون :
zil.ink/mahdaviat_semuni
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#دانشگاه_سمنان
#مصاحبه_دانشجویی
#پیشنهاد_ویژه_مشاهده
🔸 سوال:
در #شب_آرزوها ✨
اگر قرار باشه،
تنها یکی از آرزوهاتون برآورده بشه،
چه آرزویی میکنید؟! ✨
#شب_آرزوها
#لیلة_الرغائب
✍ تهیه شده در:
کانون مهدویت دانشگاه سمنان
zil.ink/mahdaviat_semuni
سلام علیکم
وقت شما بخیر
با نیت خشنودی حضرت صاحب الزمان (عج) در شب لیلة الرغائب، جهت تهیه این کلیپ زحمت فراوانی کشیده شده است.
شما نیز میتوانید در اجر این کار سهیم باشید و در راستای بازدید همگانی لطفا با استفاده از روش های زیر آن را در گروه ها، کانال ها و پیج های اینستاگرام که میشناسید به اشتراک بگذارید.
اینستاگرام: b2n.ir/u45258
ایتا: b2n.ir/j74295
تلگرام: b2n.ir/r84237
آپارات: b2n.ir/q21340
لینک دانلود فایل: b2n.ir/q85771
امضای حضرت حجت پای آرزوهایتان 💐
هدایت شده از مهدویت و انتظار
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️ سوال:
🔶 در #شب_آرزوها ✨
🔹 اگر قرار باشه،
تنها یکی از آرزوهاتون برآورده بشه،
چه آرزویی میکنید؟! ✨
#شب_آرزوها
#لیلة_الرغائب
✍ تهیه شده در:
کانون مهدویت دانشگاه سمنان
،،،،،،،،،،،،،،،،
🔸به #کانال_منتظران_بصیر بپیوندید#مهدویت_و_بصیرت
https://eitaa.com/joinchat/4242211012C605a6aa25e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلام_امام_زمانم
🔸صبح مان را باسلام به محضر مقدس امام زمان عجل الله شروع کنیم...
🔹استاد عالی
✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان
آشنایی با کانون :
zil.ink/mahdaviat_semuni
#داستانک
🔴پیمودن ره صد ساله در یک شب!
مرحوم آیت الله العظمی شفتی در اصفهان یکی از مراجع بزرگ تقلید بود خیلی مقامش بالا بود.
حتی مشهور است که او شبها دیوانه میشد از شدت عشق و خوف به ذات احدیت...
حتّی ایشان در اصفهان مسجدی ساخته به نام مسجد سید که خیلی عالی است و روحانیت عجیبی دارد.خودشان در جواب اینکه از کجا به این درجه رسیده اند فرمودند که:
دعای یک سگ مرا به اینجا رسانده...
من در نجف طلبه بودم و چند روزی بود که از ایران برایم پول نیامده بود.
کمی صبر کردم چون نخواستم به کسی بگویم.
اما یک وقت احتیاج شدیدی برایم پیش آمد.
از رفیقم مقداری پول قرض گرفتم و نان و مقداری آبگوشت کله تهیه کردم.
هنگامی که به منزل برگشتم دیدم که سگی در جوی آب افتاده و توله هایش به او چسبیده اند و او شیر ندارد و خود سگ از شدت گرسنگی رو به مرگ است.
با خودم گفتم من که تا حالا گرسنگی کشیدهام باز هم گرسنگی را تحمل می کنم.
نانها را در آبگوشت ترید کرده و آنها را جلوی سگ گذاشتم.
سگ آن غذا را خورد و هم بلند شدم و ظرف را تمیز کردم وبعد از شستن به صاحبش برگرداندم.
بعد از آن پروردگار برایم پولی فرستاد طولی نکشید که از شفت که یکی از شهرستانهای گیلان است شخصی آمد و گفت فلان حاجی مرده و یک سوم از مال خود را برای شما وصیت کرده...
من متعجبانه حساب کردم دیدم همون موقعی که آن آبگوشت کله را به سگ دادم عصر همان روز برای من این وصیت شده.
از همان وقت کم کم در اصفهان برای من آن قدرت و مرجعیت پیدا شد
اگر من توانستم به اسلام خدمتی کنم مدیون این است که توانستم دل سگی را به دست بیاورم ...
تعجب نکنید زیرا برای آن که شخصی مشمول رحمت خدا شود زمینه میخواهد و زمینه نیز مختلف است گاهی انسان میتواند راه صد ساله را در یک شب بپیماید...
📚گفتار نراقی ج ۱ ص۳۴
✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان
آشنایی با کانون :
zil.ink/mahdaviat_semuni
شبکه های اجتماعی :
t.me/mahdaviat_semuni
eitaa.com/Mahdaviat_semuni