17.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آموزش قرآن
قسمت ۲۷
ادغام
🎙استاد علی قاسمی
#مهدیه #آموزش_قرآن
🌸🌸🌸🌸🌸
مهدیه 👇
https://eitaa.com/Mahdeea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 یارانه ۱۲۷ میلیارد دلاری انرژی
🔸فتح اله توسلی عضو کمیسیون اقتصادی مجلس: طبق گزارش آژانس بینالمللی انرژی، ایران سالانه ۱۲۷ میلیارد دلار یارانه پنهان انرژی پرداخت میکند که ۳۶درصد از تولید ناخالص داخلی را شامل میشود.
🔸بخش زیادی از گاز، برق و فرآوردههای نفتی در مسیر تولید تا مصرف تلف میشود و بدون اصلاح زیرساختها، دولت در تابستان با بحران جدی مواجه خواهد شد.
#مهدیه
9.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ماجرای دروغ یارانه پنهان
♻️ عده ای کارشناسنما به فاصله قیمت ریالی یک کالا در ایران و همان کالا در سایر نقاط جهان "یارانه پنهان" میگویند
(بدون توجه به قیمت تمامشده تولیدی آنکالا)و معتقدند مردم به طور پیوسته در حال دریافت این یارانه هستند. این عدد موهومی و غیرواقعی، به هیچکس پرداخت نشده و نمیشود ولی سالهاست مبنای گرانسازی کالاها در ایران شده... مرکز مطالعات پیشرفت عماد (راوی حقایق اقتصاد ایران)
خورشید غایب ( مختصر نجم الثاقب )
قسمت ۴۰
حکایت پنجم: داستان شیخ ورّام
سیّد ابن طاووس فرموده که:
حدیث کرد مرا ابوالعبّاس بن میمون واسطی، در حالی که ما به سمت سامره میرفتیم. گفت:
چون متوجّه شد ورّام بن ابی فراس رحمه الله از شهر حلّه - به جهت تألّم و ملالتی که پیدا کرده بود - و اقامت نمود در مشهد مقدّس (کاظمین) گفت: پس متوجّه شدم من از شهر واسط بسوی سامرا و هوا به شدّت سرد بود؛ پس مجتمع شدیم با شیخ ورّام در مشهد کاظمین و عزم خود را در زیارت سامرا، برای او بیان کردم.
گفت: میخواهم با تو رقعه بفرستم که آن را بر دکمه لباس خود ببندی یا در زیر پیراهن خود؛ پس آن را در جامه خود بستم.
فرمود: چون رسیدی به قبّه شریفه - یعنی قبّه سرداب مقدّس - و داخل شدی در آنجا در اوّل شب و کسی در نزد تو باقی نماند و آخر کسی بودی که خواستی بیرون بیایی، پس رقعه را در قبّه بگذار؛ پس چون صبح بروی به آنجا و رقعه را در آنجا نبینی، به احدی چیزی مگو!
گفت: پس من آنچه را به من امر فرمود، کردم.
پس صبح رفتم و رقعه را نیافتم و برگشتم به سوی اهل خود، و شیخ پیش از من برگشته بود؛ یعنی به حلّه مراجعت نموده بود
پس در موسم زیارت آمدم و شیخ را در منزلش در حلّه ملاقات کردم.
فرمود به من: این حاجت برآورده شد.
ابوالعبّاس گفت: این حدیث را به احدی قبل از تو نگفتم؛ از وقت وفات شیخ ورّام تا حال که قریب سی سال است.
مؤلف گوید: شیخ ورّام مذکور، از زهّاد علما و اعیان فقهاست و از اولاد مالک اشتر است و مصنّف کتاب «تنبیه الخواطر» که معروف است به مجموعه ورّام، و او جدّ مادری ا بن طاووس است.
#مهدیه #خورشید_غایب
🌸🌸🌸🌸🌸
مهدیه👇
https://eitaa.com/Mahdeea
آنگاه هدایت شدم
نویسنده : دکتر محمد تيجاني تونسی
ترجمه: محمدجواد مهري
قسمت ۲۵
٢-اصحاب و مصيبت روز پنجشنبه:
خلاصه داستان به اين شرح است:
اصحاب در منزل رسول خدا، سه روز قبل از وفات آن حضرت، اجتماع كرده بودند. پيامبر دستور داد برايش كاغذ و دواتى بياورند تا براى آنها چيزى بنويسد كه از گمراهى نجاتشان دهد. ولى اصحاب اختلاف كردند و برخى سرپيچى كرده و او را متهم به هذيان گوئى نمودند.
پس پيامبر خشمگين شد و آنها را از خانه اش بيرون كرد بدون اينكه چيزى بنويسد. و اينك داستان را با كمى تفصيل بشنويد:
ابن عباس گفت: روز پنجشنبه، چه روز پنجشنبه اى بود! درد بر پيامبر شديد شده بود. فرمود: بيائيد، كتابى برايتان بنويسم كه هرگز پس از آن گمراه نشويد.
عمر گفت: درد بر پيامبر غلبه كرده است و ما را قرآن بس است.
اهل خانه اختلاف كرده و با هم نزاع نمودند، برخى مى گفتند: بگذاريد پيامبر كتابى بنويسد كه پس از آن گمراه نشويد و برخى گفته عمر را تكرار مى كردند. هنگامى اختلاف در حضور پيامبر زياد شد حضرت رسول «ص» به آنان فرمود: بلند شويد و از نزد من بيرون رويد. و بدين سان ابن عباس همواره مى گفت:
بالاترين مصيبت، مصيبتى بود كه نگذاشتند رسول خدا، آن كتاب را برايشان بنويسد و بجاى اطاعت پيامبر، اختلاف كردند و هياهو نمودند. [۱]
اين حادثه بدون شكّ صحيح است زيرا هم علماى شيعه و هم علماى اهل سنت و تاريخ نويسانشان نقل كرده اند.
و اينجا هم، طبق همان عهدى كه كرده بودم، خود را ملزم به پذيرفتن آن مى كنم و از همين جا با تحيّر در تفسير موضعگيرى عمر نسبت به دستور پيامبر «ص» تأمل مى كنم، و اين چه دستورى بود؟ دستور نگهدارى امت از گمراهى! و بى گمان در اين كتاب چيز جديدى براى مسلمانان بود كه هر شك و ترديدى را از آنان دور مى ساخت.
حال ما كارى به سخن شيعيان نداريم كه مى گويند: پيامبر مى خواست نام «على» را به عنوان خليفه اش بنويسد، و چون عمر اين مطلب را درك كرده بود، لذا جلوگيرى كرد. چون شايد با اين ادعا نتوانند درست ما را قانع كنند ولى آيا مى توانيم تفسير معقولى براى اين حادثۀ دردناك بيابيم كه پيامبر را به خشم آورد تا آنجا كه از خانۀ خود، طردشان كرد و ابن عباس را وادار ساخت كه از اين حادثه آن قدر گريه كند كه اشكهايش، سنگها را خيس كند و آن را بزرگترين مصيبت بداند؟
اهل سنت مى گويند: عمر چون شدّت بيمارى پيامبر را درك كرده بود، لذا دلسوزى كرد و نگذاشت اين كار بشود تا پيامبر خسته نگردد و آسوده باشد!
اين تحليل را ساده انديشان نيز نمى پذيرند چه رسد به دانشمندان. و من در حقيقت چندين بار تلاش كردم، عذرى براى عمر، دست و پا كنم ولى حقيقت حادثه، اجازهام نداد. و حتى اگر واژه «يهجر» يعنى «هذيان مى گويد» را-و العياذ باللّه-به واژه «درد بر او غلبه كرد» تغيير دهيم، باز هم هيچ توجيهى براى اين سخن عمر نمى يابيم كه گفت: «ما قرآن داريم، و قرآن ما را بس است»! آيا او از پيامبر كه قرآن بر آن حضرت نازل شده بود، بيشتر درباره قرآن مى دانست؟ يا اينكه رسول خدا نمى فهميد چه مى گويد (پناه مى بريم به خدا) يا اينكه با اين كارش مى خواست، تفرقه و پراكندگى را در ميان آنها، ايجاد كند.
و اگر اين توجيه اهل سنت صحيح باشد، پس قطعا پيامبر از اين حسن نيّت عمر باخبر بود و بجاى اينكه بر او خشم كند و بفرمايد: از اينجا بيرون برويد، قطعا از او تشكر مى كرد و او را به خود نزديك مى ساخت.
آيا مى توانم سئوال كنم، چرا اين امر پيامبر را كه فرمود: «از اينجا بيرون برويد» و آنها را از اطاق خود طرد كرد، اطاعت كردند و نگفتند كه حضرت هذيان مى گويد؟ آيا نه براى اين بود كه نقشه شان در منع پيامبر از نوشتن مؤثّر واقع شده بود و ديگر انگيزه اى براى ماندن نداشتند.
و اما اينكه بسيار هياهو و سروصدا كردند و در حضور پيامبر «ص» اختلاف نمودند و به دو گروه تقسيم شدند كه برخى مى گفتند: بگذاريد پيامبر كتابى برايتان بنويسد و برخى سخن عمر را تكرار مى كردند، از اين برمى آيد كه قضيّۀ ساده اى نبوده است كه تنها مختص عمر باشد و اگر فقط طرف حضرت، عمر بود، حتما پيامبر او را قانع مى كرد به اينكه هرگز از هواى نفس سخن نمى گويد و ممكن نيست، در امر هدايت مردم و منع
از گمراهيشان، درد بر او غلبه كند ولى مطلب، پس از آن قول عمر، بگونه اى ديگر در آمد و خريداران بسيارى پيدا كرد كه گويا قبلا با هم، اتفاق كرده بودند و نقشه بوده است.
ازاين روى به فراموشى سپردند اين سخن خداوند را كه مى فرمايد:
«اى مومنان، صداى خود را بالاتر از صداى پيامبر بلند نكنيد و با سخن بلند-همان گونه كه با خودتان سخن مى گوئيد-با او تكلّم نكنيد كه اعمالتان باطل و حبط شود درحالى كه نمى دانيد». [۱]
...👇
#مهدیه #آنگاه_هدایت_شدم
🌸🌸🌸🌸🌸
مهدیه
https://eitaa.com/Mahdeea
👆...و در این حادثه از صدای بلند در حضور پيامبر، فراتر رفته و او را متهم به هذيان گوئى كردند و آن وقت سروصداى زيادى نمودند و يك كشمكش زبانى در حضور حضرت، در گرفت.
من تقريبا يقين دارم كه بيشتر حاضرين در مجلس، سخن عمر را تكرار مى كردند، و لذا حكمت و درايت پيامبر اقتضا كرد كه كتابى براى آنها ننويسد زيرا در وقتى كه زنده بود به او اعتنا نكرده و سخنش را به مسخره گرفتند، پس بعد از وفاتش چگونه مى خواهند با او عمل كنند؟ و قطعا طعنه زنان خواهند گفت: چون او هذيان مى گفت لذا برخى از احكامى را كه حضرت در حال مرض بيان كرده بود، مورد ترديد است، چون اعتقادشان به هذيان گوئى پيامبر ثابت بود.
خدايا به تو پناه مى بريم از اين سخن در حضور پيامبر گراميت. چگونه خودم را قانع سازم و وجدانم را راضى كنم به اينكه عمر بن خطاب هيچ قصد و غرضى نداشت درحالى كه اصحابش و آنان كه در محضرش حاضر شدند، در اين مصيبت گريه كردند تا آنجا كه سنگها را از اشكشان مرطوب ساختند و آن روز را روز مصيبت مسلمين ناميدند.
و ازاين روى تمام توجيهها را در اين زمينه رد مى كنم. و تلاش كردم كه اصلا اين قضيه را انكار كنم و تكذيب نمايم تا از مصيبتش راحت شوم، ولى چه كنم كه كتب صحاح، آن را نقل كرده و ثابت و صحيح دانسته اند و هيچ توجيهى هم نكرده اند! و لذا نزديك است كه رأى شيعيان را در تفسير اين حادثه بپذيرم، چرا كه تحليلى است منطقى و قرائن زيادى وجود دارد كه آن را تأكيد مى نمايد.
هنوز از يادم نرفته است، پاسخ سيد محمد باقر صدر را هنگامى كه از او پرسيدم: چطور در ميان اصحاب، عمر فهميد كه پيامبر چه مى خواهد بنويسد و همانا، غرض حضرت جانشينى على بود همان طور كه شما ادعا مى كنيد؟
آقاى صدر جواب داد: نه تنها عمر از قصد پيامبر باخبر بود، بلكه بيشتر حاضرين مانند عمر همان مطلب را درك كردند زيرا قبلا پيامبر مثل آن سخن فرموده بود. مثلا گفته بود:
«من دو چيز سنگين را ميان شما مى گذارم، كتاب خدا و عترتم اهل بيتم، پس اگر به اين دو تمسّك بجوئيد، هرگز پس از من گمراه نمى شويد».
و در بيماريش نيز فرمود:
«بيائيد براى شما كتابى بنويسم كه هرگز پس از من گمراه نشويد».
حاضرين من جمله عمر، فهميدند كه پيامبر مى خواهد همان مطلب را كه در غدير خم، فرموده بود، با نوشتنش تأكيد كند و آن تمسّك به كتاب خدا و عترتش است و سرور عترت همانا على است.
پس حضرت مى خواست بفرمايد: بر شما باد به قرآن و على. و اين مطلب را در مناسبتهاى ديگر نيز گفته بود، همان گونه كه حديث نويسان ذكر كرده اند.
و اغلب قريش على را قبول نداشتند زيرا عمرش از آنها كمتر بود و او غرورشان را خرد كرده و بينى شان را به خاك ماليده و پهلوانهايشان را به قتل رسانده بود. ولى جرأت نداشتند تا اين حدّ به پيامبر جسارت كنند كه در صلح حديبيه رخ داد و در مخالفت شديد با پيامبر هنگامى كه بر عبد اللّه بن ابى منافق نماز گذارد و در جاهاى ديگرى كه تاريخ آنها را ثبت كرده است، از آن جمله همين جا است. و تو خود مى بينى كه مخالفت با نوشتن پيامبر در حال بيماريش، برخى ديگر از حاضرين را به جرأت واداشت كه آن قدر در حضور پيامبر «ص» هياهو و سروصدا كنند.
اين سخن كه: «شما قرآن داريد، و قرآن ما را بس است» درست با محتواى حديث كه آنها را امر به تمسّك به قرآن و عترت مى كند مخالف است و شايد مقصود از آن سخن اين باشد كه: كتاب خدا هست و براى ما كفايت مى كند و ديگر هيچ نيازى به عترت نداريم! و هيچ تفسير معقولى براى اين سخن غير از اين نمى ماند، مگر اينكه مقصود اطاعت خدا، منهاى اطاعت رسول باشد! كه اين هم باطل و غير معقول است.
و من اگر تعصّب كور و سركش را كنار بگذارم و عقل سالم و انديشه آزاد را حَكم قرار دهم، قطعا به اين تحليل ميل مى كنم، زيرا اين آسان تر است از اينكه عمر را متهم سازيم كه او با گفتن «كتاب خدا ما را بس است»، نخستين كسى است كه سنّت نبوى را رد كرد.
و اگر برخى از حاكمان، سنت پيامبر را به ادّعاى اينكه تناقض دارد، رد كنند و كنار بزنند، اينها پيروى از يك سابقۀ تاريخى در زندگى مسلمانان كرده اند، با اينكه من عمر را به تنهائى مسئول اين حادثه و محروم كردن امت از هدايت نمى دانم، و اگر بخواهم در حق عمر، با انصاف باشم، هم او و هم اصحابى كه سخنش را تكرار كردند و در برابر پيامبر، موضعگيرى نمودند، همۀ آنها را مسئول مى دانم.
و من در شگفتم از كسانى كه چنين حادثه اى را مى خوانند و بر آن مى گذرند گويا چيزى نشده است، در صورتى که _ همان طور كه ابن عباس مى گويد-از بزرگترين و سخت ترين مصيبتها است. و تعجّبم بيشتر از كسانى است كه تلاش مى كنند، آبروى يك صحابى را با آبروى پيامبر معامله كنند و براى اينكه كرامت او را نگهدارند و اشتباهش را جبران كنند، آن قدر كوشش مى كنند هرچند به حساب كرامت پيامبر «ص» گذاشته شود و آن حضرت و اسلام و تعليماتش را زير سئوال ببرد.
...👇
👆...و چرا ما از حقيقت فرار مى كنيم و تلاش در دفن آن مى نمائيم هرگاه آن را با هواهايمان، موافق نبينيم؟ چرا اقرار نمى كنيم كه اصحاب هم مانند ما بشر هستند و اغراض و هوا و هوسهائى دارند و هم اشتباه مى كنند و هم راه صواب مى روند؟
و هرگز تعجّبم باز نمى ايستد مگر آنگاه كه كتاب خدا را مى خوانم و آن كتاب داستان انبياء عليهم السّلام را براى ما نقل مى كند كه چقدر مخالفت از ملتهاى خود ديدند هرچند آن همه معجزات را شاهد و ناظر بودند.
بارالها، قلوب ما را پس از هدايت، منحرف نساز و از پيش خود، رحمتى بر ما فروفرست كه همانا تو بسيار عطاكننده اى.
اكنون مى توانم موضع شيعه را در قبال خليفه دوم درك كنم كه او را مسئول بيشتر بدبختى هاى مسلمانان مى دانند كه از مصيبت روز پنجشنبه آغاز شد و امّت را از كتاب هدايتى كه پيامبر «ص» مى خواست بنويسد، محروم ساخت. و اعترافى كه چاره اى جز آن نيست، اين است كه:
«عاقل كسى است كه حق را بشناسد قبل از اينكه افراد را بشناسد و در مورد حق، دنبال عذرى براى آنها برود و اما آنان كه حق را نمى شناسند مگر با افراد، ما را با آنها سخنى نيست».
----------
[۱]: صحيح بخارى-ج ٢-باب قول المريض: قوموا عنى، صحيح مسلم-ج ۵-ص ٧۵ در آخر كتاب الوصيه، مسند امام احمد-ج ١-ص ٣۵۵ و ج ۵-ص ١١۶، تاريخ طبرى-ج ٣-ص ١٩٣، تاريخ ابن اثير-ج ٢-ص ٣٠٢.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊 روز شهدای ورزشکار گرامی باد.
همیشه کاری کن که اگه خدا تو رو دید
خوشش بیاد نه مردم..
شهید ابراهیم هادی
🌱روز اول اردیبهشت به مناسبت سالروز تولد شهید ابراهیم هادی، به عنوان روز شهدای ورزشکار نامگذاری شده است.
#مهدیه
#سلام_بر_ابراهیم
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
مهدیه https://eitaa.com/Mahdeea
نامه های مولی امیرالمومنین علی علیه السلام
قسمت ۹۱
نامه ۵۰
و من كتاب له (ع) (۵۰)
إِلى أمرائه على الجيش
مِنْ عَبْدِاللَّهِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ إِلَى أَصْحَابِ الْمَسَالِحِ:
أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ حَقّاً عَلَى الْوَالِي أَلَّا يُغَيِّرَهُ عَلَى رَعِيَّتِهِ فَضْلٌ نَالَهُ،
وَ لَاطَوْلٌ خُصَّ بِهِ،
وَ أَنْ يَزِيدَهُ مَا قَسَمَ اللَّهُ لَهُ مِنْ نِعَمِهِ دُنُوّاً مِنْ عِبَادِهِ،
وَ عَطْفاً عَلَى إِخْوَانِهِ.
إِلَّا وَ أَلَّا لَكُمْ عِنْدِي أَنْ لَاأَحْتَجِزَ دُونَكُمْ سِرّاً إِلَّا فِي حَرْبٍ،
وَ لَاأَطْوِيَ دُونَكُمْ أَمْراً إِلَّا فِي حُكْمٍ،
وَ لَاأُؤَخِّرَ لَكُمْ حَقّاً عَنْ مَحَلِّهِ،
وَ لَاأَقِفَ بِهِ دُونَ مَقْطَعِهِ،
وَ أَنْ تَكُونُوا عِنْدِي فِي الْحَقِّ سَوَاءً،
فَإِذَا فَعَلْتُ ذلِكَ وَجَبَتْ لِلَّهِ عَلَيْكُمُ النِّعْمَةُ وَلِي عَلَيْكُمُ الطَّاعَةُ؛
وَ أَلَّا تَنْكُصُوا عَنْ دَعْوَةٍ،
وَ لَاتُفَرِّطُوا فِي صَلَاحٍ،
وَ أَنْ تَخُوضُوا الْغَمَرَاتِ إِلَى الْحَقِّ
فَإِنْ أَنْتُمْ لَمْ تَسْتَقِيمُوا لِي عَلَى ذلِكَ لَمْ يَكُنْ أَحَدٌ أَهْوَنَ عَلَيَّ مِمَّنِ اعْوَجَّ مِنْكُمْ،
ثُمَّ أُعْظِمُ لَهُ الْعُقُوبَةَ
وَ لَايَجِدُ عِنْدِي فِيهَا رُخْصَةً،
فَخُذُوا هذَا مِنْ أُمَرَائِكُمْ،
وَ أَعْطُوهُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ مَا يُصْلِحُ اللَّهُ بِهِ أَمْرَكُمْ.
نامه ۵۰
به سران سپاهش
از جانب بنده خدا «على بن ابى طالب» اميرمؤمنان به نيروهاى مسلّح و نگهدارنده مرزها!
امّا بعد!
حقّى كه بر والى و زمامدار، انجام آن لازم است اين است، فضل و برترى كه به او رسيده و مقام خاصّى كه به او داده شده، نبايد او را نسبت به رعيت دگرگون كند و اين نعمتهايى كه خداوند به او ارزانى داشته، بايد هر چه بيشتر او را به بندگان خدا نزديك و نسبت به برادرانش رئوف و مهربان سازد.
آگاه باشيد! حقّ شما بر من اين است كه جز اسرار جنگى، هيچ سرّى را از شما پنهان نسازم
و در امورى كه پيش مى آيد جز حكم الهى كارى بدون مشورت شما انجام ندهم. هيچ حقّى را از شما به تأخير نيندازم، بلكه آن را در وقت و سر رسيدن آن پرداخت كنم.
(و نيز حقّ شما بر من اين است كه: ) همه شما در پيشگاه من مساوى باشيد.
آن گاه كه اين وظايف را انجام دادم و نعمت خداوند بر شما مسلّم و حقّ اطاعت من بر شما لازم گرديد، موظّفيد كه از فرمان من سرپيچى نكنيد!
در كارهايى كه انجام آنها به صلاح و مصلحتى است ، سستى و تفريط روا مداريد. در درياهاى شدايد به خاطر حق فرو رويد.
اگر اين وظايف را نسبت به من انجام ندهيد، آن كس كه راه كج برود از همه نزد من خوارتر است.
سپس او را به سختى كيفر مى كنم و هيچ راه فرارى نزد من نخواهد داشت. اين فرمان را از امراى خود بپذيريد و آمادگى خود را در راه اصلاح امورتان در اختيارشان بگذاريد. والسلام.
#نهجالبلاغه
#مهدیه
🌸🌸🌸🌸🌸
مهدیه 👇
https://eitaa.com/Mahdeea
❤️❤️
❤️
🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊
اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ
وَبَرِحَ الْخَفاءُ
وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ
وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ
وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ
واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى
وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد
اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ
وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم
فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ
فَرَجاً عاجِلاً قَريباً
كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ
يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ
يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ
اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان
وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ
يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ
اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني
السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ
الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل
يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#مهدیه
#امام_زمان
#امام_صادق
💔💔💔💔💔
به مهدیه بپیوندیم👇
https://eitaa.com/Mahdeea