امشب پس از مرور اخبار منطقه و جهان تو فرصت مطالعه، کتاب امپراتوری توهم را میخوندم که به واژه ترکیبی «آدم سازمان» برخورد کردم. این عنوان که مدتها ذهنم را به خودش در گیر کرده موجب شد یه کم در موردش جستجو کنم در میان جستجوها با عنوان و البته ترجمه دقیقتر واژه یعنی کتاب «انسان سازمانی» اثر ویلیام وایت مواجه شدم که به تحلیل نسبت ساختاری و سازمانی و رفتار انسانی میپردازد و به گونهای به خطر #انحلال_اراده_انسانی و به تبع اون #افول_پویایی و #تحرک_مدیران_سازمانی میپردازه به نظرم اومد برای برخی دوستان که پیشتر در این مورد گفتگو کردیم و البته به طور خاص اون عزیزانی که تجربه مدیریت سازمانی دارند هم جالب باشه در بخشی از این کتاب بیان شده:
«گاهی به نظر می رسد که در دهه های 1950،1960،1970 هیچ مدیری به خاطر ارائه کار بی کیفیت یا بی تفاوتی در کار از کار برکنار نمیشد و واضح است که چنین محیطی به ندرت برای کارکنان خطرپذیر و پویا، مناسب بود بلکه مشوق سربازان پیاده آهسته و پیوسته، کارکنانی محتاط و قابل اطمینان و در واقع نوعی انسان سازمانی بود که با همسر سازمانیاش زندگی میکرد»...
در این مورد به نسبت، ساختار، اراده، بینش و ارزش فکر میکنم و به این که چگونه میشود بینش و ارزش را در ساختار و سازمان اشراب کرد؟! تا افزون بر ارتقا و کیفیت بخشی محصول و برونداد ساختار همواره مدیر سازمان و ساختار نیز بر اساس پویایی دارای نشاط و انگیزه حرکت متعالی باشد...
https://eitaa.com/MahdiTaheri55