eitaa logo
مهدیاران | mahdiaran
33.4هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
3.1هزار ویدیو
721 فایل
واحد مهدویت موسسه مصاف (مهدیاران) بزرگترین کانال تخصصی مهدویت کشور باتولید بیش از ۶۰۰۰ محتوای مهدوی 📱آدرس مهدیاران در دیگر پیام‌رسان‌ها↶ zil.ink/mahdiaran 👤ادمین↶ my.masaf.ir/r/eitaa شماره‌کارت جهت کمک به امورات مهدوی↶ 5041721112169249 ✅ کپی آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ بنابراین... 🔹 بنابراین حکومت، زمانی اسلامی است که امام و رهبر آن، طبق آنچه خداوند نازل کرده عمل نماید، عدالت را به پا دارد، حق را گسترش دهد و نابود کننده باطل باشد. 🔸 عبدالله بن عباس می‌گوید: در محل «ربذه» به حضور امام علی رسیدم؛ امام کفشش را پینه می‌زد. فرمود: این پای افزار چند می‌ارزد؟ گفتم: ارزشی ندارد، گفت: با همین وضع چه مقدار می ارزد؟ گفتم: از یک درهم کمتر، گفت به خدا سوگند، این دو لنگه کفش کهنه را از حکومت بر شما بیشتر دوست می‌دارم، مگر بدین دل خوشم که حقی را به پا دارم و یا باطلی را نابود سازم… آنگاه به سوی مردم ایستاد و فرمود: روش من امروز نیز بر طبق دستور پیامبر، انجام می‌گیرد. به خدا سوگند پرده‌ی سیاه باطل را می‌درم تا آفتاب حق را آشکار سازم. 🔺 بنابراین چه کسی می‌تواند عادلی دادگستر، عالمی دارای بینش و علم الهی، مجاهدی فی سبیل الله و میزان و معیار او در حکومت و رهبری مادی و معنوی جامعه‌، قانون اسلام بوده و طبق دستور خدا و رسول، رهبری جامعه را عهده ‌دار باشد؟ صد البته ناگفته پیداست که به حکم عقل تنها وجود مقدس امام معصوم است که می‌تواند بدون کمترین انحراف و لغزش امامت و رهبری امت اسلام را بر عهده گرفته، خلیفه و جانشین حقیقی خدا و رسول گردد… ۳۶ ✅ کانال "مهدیاران" http://eitaa.com/joinchat/2885222402Ce75349b11c
#رمان_مهدوی ۶۸ 🔸قسمت شصت و هشت ✅ کانال "مهدیاران" @Mahdiaran
🔹 ادموند اسبش را در همان حوالی رها کرد و زیر بزرگ‌ترین درخت کنار دریاچه نشست، همان‌جا که با ملیکا بارها در کنار هم نشسته بودند. قلبش تاریک شده بود، نمی‌توانست دیگران را ببخشد. غرورش جریحه‌دار و احساسش گویی زیر سُم اسبانِ در حال تاخت‌وتاز له‌شده بود. سرش را به تنه درخت تکیه داد و چشمانش را بست. چند دقیقه بعد حضور یک نفر را در نزدیکی خودش احساس کرد، به‌سرعت چشم‌هایش را گشود و نیم خیز شد. 🔸 مردی از اهالی دهکده را کنارش دید که با لبخند مهربانی به او خیره شده است. با تعجب گفت: آقا، اتفاقی افتاده؟ نکنه من ناخواسته حقی رو از شما ضایع کردم؟ - نه قربان اصلاً، شما باید پسر آقای ویلیام پارکر باشید، درسته؟ من خیلی وقته که دلم می‌خواست شما رو ببینم و بابت لطفی که خودتون و پدرتون در حقم کردید ازتون تشکر کنم. - لطف؟! چه لطفی؟ شما راجع به چی دارید صحبت می‌کنید؟ - در مورد زمینی که پدرتون به من واگذار کرد برای امرارمعاش خانواده‌ام، من به‌سختی می تونستم پولی در بیارم اما از شش ماه پیش تا حالا زندگیمون رونق تازه‌ای گرفته و من این‌ رو مدیون شما و پدرتون هستم. ۶۸ ✅ کانال "مهدیاران" http://eitaa.com/joinchat/2885222402Ce75349b11c
📌 🔅 اَینَ السَّبَبُ المُتَصل ُ بَینَ الاَرضِ و السَماء 🌇جهت استفاده از این طرح برای پروفایل، پس زمینه موبایل و کامپیوتر خود، از کیفیت و سایز اصلی آن در زیر 👇 استفاده کنید @Mahdiaran
پروفایل (52).jpg
2.26M
📌 #طرح_مهدوی 🌇 #پروفایل (کیفیت بالا) ✅ کانال "مهدیاران" @Mahdiaran
گوشی (52) copy.jpg
2.82M
📌 #طرح_مهدوی 🌇 تصویر #پس_زمینه 📱سایز موبایل (کیفیت بالا) ✅ کانال "مهدیاران" @Mahdiaran
سیستم (52) copy.jpg
2.87M
📌 #طرح_مهدوی 🌇 تصویر #پس_زمینه 📱سایز دسکتاب (کیفیت بالا) ✅ کانال "مهدیاران" @Mahdiaran
#از_عاشورا_تا_ظهور ۳۶ 🔸 خاص ترین . . . ✅ کانال "مهدیاران" @Mahdiaran
⭕️ خاص ترین . . . 🔹 به جرات میشه گفت بین عزاداران امام حسین علیه السلام در دوران ما، یه نفر هست که قصه اش با بقیه فرق میکنه! 🔸 اگه من و شما برای ظلمی که به امام حسین و اهل بیت شده غصه می خوریم، او دلی مضطر و جگری خون داره! اگه ما بر مصائب سیدالشهدا اشک می ریزیم، او خون گریه میکنه! اگه ما گاهی به یاد مبارزه با یزید و یزیدیانِ زمان می افتیم، او همیشه در خطِ مقدمِ این جهاد قرار داره... اگه بین ما و امام حسین پیوندی برقرار شده باشه، بین او و امام حسین عقد و گِره بوده! اگه ما دلمون به محبت امام حسین زینت گرفته، بین او و امام حسین فراتر از محبته؛ مَوَدّته، عشقه... 🔺 متوجه شدی از کی دارم میگم؟ چقدر او با جدّش اباعبدالله مأنوسه؛ و به فکر اوست؛ و به یاد اوست؛ و به انتقامِ از ظلم هایِ بر او، قیام خواهد کرد؛ و شعارِ قیامش "یالَثاراتُ الحُسین"ِ ه... 📎 او، عاقبت خواهد آمد. حسین بن علی به عنوان اولین رجعت کننده بر می گرده و ان شالله ببینی این دو امام همدیگر را در آغوش گرفته و گونه هایشان پُر شده از مرواریدِ اشک بر گذر تاریخ... ۳۶ ✅ کانال "مهدیاران" http://eitaa.com/joinchat/2885222402Ce75349b11c
⭕️ خاص ترین . . . 🔹 به جرات میشه گفت بین عزاداران امام حسین علیه السلام در دوران ما، یه نفر هست که قصه اش با بقیه فرق میکنه! 🔸 اگه من و شما برای ظلمی که به امام حسین و اهل بیت شده غصه می خوریم، او دلی مضطر و جگری خون داره! اگه ما بر مصائب سیدالشهدا اشک می ریزیم، او خون گریه میکنه! اگه ما گاهی به یاد مبارزه با یزید و یزیدیانِ زمان می افتیم، او همیشه در خطِ مقدمِ این جهاد قرار داره... اگه بین ما و امام حسین پیوندی برقرار شده باشه، بین او و امام حسین عقد و گِره بوده! اگه ما دلمون به محبت امام حسین زینت گرفته، بین او و امام حسین فراتر از محبته؛ مَوَدّته، عشقه... 🔺 متوجه شدی از کی دارم میگم؟ چقدر او با جدّش اباعبدالله مأنوسه؛ و به فکر اوست؛ و به یاد اوست؛ و به انتقامِ از ظلم هایِ بر او، قیام خواهد کرد؛ و شعارِ قیامش "یالَثاراتُ الحُسین"ِ ه... 📎 او، عاقبت خواهد آمد. حسین بن علی به عنوان اولین رجعت کننده بر می گرده و ان شالله ببینی این دو امام همدیگر را در آغوش گرفته و گونه هایشان پُر شده از مرواریدِ اشک بر گذر تاریخ... ۳۶ ✅ کانال "مهدیاران" http://eitaa.com/joinchat/2885222402Ce75349b11c
#رمان_مهدوی ۶۹ 🔸قسمت شصت و نه ✅ کانال "مهدیاران" @Mahdiaran
🔹 زمانی که به خانه رسید، پدر و مادرش مشغول صحبت با هم بودند، آن‌قدر شتاب‌زده وارد شد که آن‌ها تصور کردند دوباره حادثه بدی رخ ‌داده است. هر سه بهت‌زده به هم نگاه می‌کردند تا اینکه ادموند به حرف آمد: عذرمی‌خوام، میدونم رفتارم بی‌ادبانه بود اما پدر دارم دیوونه میشم، من کاملاً گیج شدم، این واقعیت داره که شما زمین‌های پدربزرگ رو بعد از چند قرن مالکیت به شخص دیگهای واگذار کردید؟! آخه چرا؟! 🔺 ویلیام از جایش بلند شد و بی‌آنکه به ادموند نگاه کند، به‌طرف میزتحریرش رفت و کتابی را از روی آن برداشت، تظاهر کرد از پرسش او چندان متعجب نشده و انتظار آن را داشته است، بنابراین به گفتن جمله‌ای کوتاه اکتفا کرد؛ خب بله! مگه مشکلی هست؟ برای انجام کاری به پول نیاز داشتم. - به پول نیاز داشتید؟! ادموند با تعجب فریاد زد: شما به پول نیاز داشتید؟! برای چه‌کاری به این‌ همه پول نیاز داشتید؟ چرا اصرار دارید با من طوری رفتار کنید که انگار ناتوانم و از عهده حل مشکلاتم برنمیام؟! - من هرگز چنین اصراری ندارم پسر! این‌رو بفهم. یه چیزهایی هست که خواستیم بهت بگیم اما تو اجازه ندادی. من اون زمین‌ها رو برای زندگی و آینده تو مجبور شدم بفروشم، لازم بود قبل از رفتنت یه کارهایی انجام بشه! ۶۹ ✅ کانال "مهدیاران" @mahdiaran