🖼 #طرح_مهدوی
▪️ میترسم فراموش کنم
📖 دلشوره دارم. مثل روز امتحان،
درسم را خوب بلدم، هزار بار از رو خواندهام: «وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ. (و یاریام برای شما آماده است.)» میترسم فراموش کنم
🏴 ۶ روز تا #اربعین
☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
📌 پایِ حسین بِمان
«بُرِش اوّل»
🌃 به خاطر وجود سربازان عُبیدالله مجبور بودند روزها پنهان شوند و شبها حرکت کنند. بالأخره روز هفتم محرم بود که خود را به کربلا رساندند.
«بُرِش دوّم»
📜 روز عاشورا زمانی که مُسلم بن عَوْسَجه زخمی بر روی زمین افتاده بود. امام حسین و حبیب بن مَظاهر به بالین او رفتند. بعد از صحبت امام حسین، حبیب به مسلم گفت: «اگر شهادتم نزدیک نبود، دوست داشتم به من وصیّت کنی تا حق دینی و خویشاوندی خود را ادا کرده باشم.» مسلم به امام اشاره کرد و به حبیب گفت: «تو را وصیت میکنم به این شخص... تا جان در بدن داری از او دفاع کن.»
🔸 قطعا هرچه از یاران حسین مخصوصاً حبیب و مسلم بگوییم، اما باز هم نمیتوانیم آنها را بهطور کامل توصیف کنیم. یارانی که همهٔ هستی خود را در راه حسین فدا کردند.
⁉️ ما کجای تاریخ ایستادهایم؟ آیا میتوانیم فدایی امام شویم و پایِ امام زمان بمانیم؟
ادامه دارد...
#کجای_تاریخ_ایستادهایم ؟ - ۱۴
☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
T.me/joinchat/P8nsdDOK1w-X56wP
📌 زنگ آخر
🏫 گوش کن! باز هم زنگ مدرسه به صدا درآمده است. دانش آموزان یکییکی در صف میایستند. آنان که زرنگ هستند، در اول صف و آنها که... تو کجا ایستادهای؟ نکند گوشۀ حیاط آرام و بیتفاوت نشستهای و فقط تماشا میکنی؟
📝 روزی که در مدرسۀ انتظار ثبتنام کردیم، میدانستیم باید روزها و سالها در سرما و گرما برای آنچه تعهد دادهایم بایستیم و هر روز، امتحان پشت امتحان...
⁉️ آیا انسانها گمان میکنند همین که بگویند ایمان آوردند به حال خود رها میشوند و امتحان نخواهند شد؟ روز موعود که فرا برسد، بهار که بیاید، خواهیم فهمید چگونه شاگردی بودیم... تا آن روز، ما هستیم و این مدرسۀ مظلوم، ما هستیم و برگههای امتحان.
🌅 تا لحظهای که زنگ آخر به صدا درآید و آوای خوش آن، گوش عالم را نوازش دهد.
🌸 #دلنوشته_مهدوی ؛ ویژهٔ اول مِهر
☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
T.me/joinchat/P8nsdDOK1w-X56wP
📌 عدالت یا فراتر از اون..!؟
◽️ فلسفۀ عدالت چیه؟ زمینهای برای اینکه با هم و با محبت زندگی کنیم، درست مثل اربعین...
◾️ اربعین راهی برای تمرین آدم بودنه. زندگی عادلانه در عین نبودن حساب و کتاب. زندگی با ابراز محبت اما بدون توقع. ما بدونِ فکر به منفعت شخصی، کاری میکنیم تاهمۀ اطرافیانمون با راحتترین حالت ممکن به سمت هدفشون حرکت کنن؛ در مقابل بهجای خدمت یا پول، آرامش نصیب قلبمون میشه که این حس دقیقاً معنی خودِ زندگی واقعیه.
◽️ انسان خواستار زندگیای فراتر از قانونهاست، زندگیای فراتر از باورها... انسان خواستار زندگی مبتنی بر انصاف نیست، زندگی مبتنی بر ایثار شیرینتره.
◾️ شاید تا امروز نویسندههای زیادی سعی کردند تا برای توصیف زندگیِ بعد از ظهور داستان یا مقالهای بنویسند اما میشه گفت زندگی بعد از ظهور، همون روزهای پیادهروی نجف تا کربلاست.
◽️ برپایی اربعین در واقع یک الگوی کامل برای آدمشدن و درست زندگیکردنه که شرط ظهور هم غیر از این نیست.
🔘 #دلنوشته_مهدوی ؛ ویژهٔ #اربعین
☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
T.me/joinchat/P8nsdDOK1w-X56wP
📌 حسرت بزرگتر
🚶 شاید امسال از کاروان پیادهٔ زائران #اربعین جا موندیم تا تلنگری باشه برای اینکه از لشگر یاران امام زمان جا نمونیم.
🔻 که قطعا حسرت جا موندن از سپاه حسینِ زمان خیلی بیشتر از حسرت جا موندن از پیادهروی اربعینه...
📎 #تلنگر
☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
T.me/joinchat/P8nsdDOK1w-X56wP
📌 اربعین
«بُرِش اوّل»
🚩 عطيه عوفى مىگويد: «با جابر بن عبد اللّه به زيارت قبر حسين رفتیم و چون به كربلا رسيديم جابر در کنار شطّ فرات، غسل كرد و پارچهای همانند شخص مُحْرِم بر تن کرد و کیسهای را گشود که بوی خوشی داشت و خود را معطّر كرد. هر گامى كه بر مىداشت ذكر خدا مىگفت تا نزديک قبر مقدّس رسيد و به من گفت: «دستم را بر روى قبر بگذار!» و چون چنين كردم، بر روى قبر از هوش رفت.»
«بُرِش دوّم»
🗣 جابر را به ھوش آوردم، ناگهان جابر صدا زد: «آیا دوست، جواب دوست خود را نمیدھد؟» و سپس خودش جواب خود را داد، چگونه جواب مرا بدھی، در حالی كه خون از رگھای گلویت بر سینه و شانهات فروریخته و بین سر و بدنت جدایی افكنده است؟
🔸 گوش کن! هنوز صدای قدمهای جابر در طول تاریخ شنیده میشود. صدای مسیری که هرچه برای خاموش کردنش تلاش کنند اما باز هم نمیتوانند مانع رسیدن ندای حقّش به جهانیان شوند. تفاوتی ندارد که یک روز در این مسیر همقدم جابر باشی و یا دلت را راهی سفر عشق کنی. فقط ببین کدام طرف تاریخ ایستادهای؟! حسینی هستی یا...؟!
⁉️به راستی ما امروز کجای تاریخ ایستادهایم؟! در مسیر ظلم یا حق؟
#کجای_تاریخ_ایستادهایم ؟ - ۱۵ (قسمت پایانی)
☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
T.me/joinchat/P8nsdDOK1w-X56wP
📌 نقطهٔ کانون دنیا
◽️ خورشید هم حتی گمانم در مدار توست / ما زائران نقطهٔ کانون دنیاییم
◾️ تنها نیاز کربلا بال و پَر عشق است / اینگونه میآییم اگر بیدست و بیپاییم
◽️ در وصف این جاده سروده بلکه مولانا / ما رو به بالا میرویم و ما ز بالاییم
◾️ از آسمان دیدند ماه و اختر و خورشید / ما قطرهایم و مِثل رودی رو به دریاییم
◽️ چشم همه عالَم شده مبهوت این هیبت / ما اقتدار لشکر مهدی زهراییم
👤 شاعر: حانیه #بخشی
📜 #اشعار_مهدوی ؛ ویژهٔ #اربعین
☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
T.me/joinchat/P8nsdDOK1w-X56wP
📌 عمود ۱۴۰۷
◽️ نامم را «سلام» گذاشتهاند. به من که میرسند، چشمشان که به گنبد «عباس» میافتد، خستگیِ راه یادشان میرود.
🔆 دوباره سلامها آغاز میشود: «السلام علی الحسین و عَلی علیبن الحسین...» خِیل عُشّاق حسین که دستهدسته میآیند، دیدن دارد.
◾️ از همه تماشاییتر مردی است تنها و غریب که گوشهای ایستاده و گاهگاهی «علیکم السلام» میگوید. از این جماعتی که عبور میکنند، فقط چند نفری به «او» هم سلام میدهند. «او» را نمیبینند. شاید هم میبینند و نمیشناسند!
◽️ چطور ممکن است؟ من که ستونی بیجانم ببینمش، عطر حضورش را حس کنم، اما اینها که نامشان «لشکر صاحبالزمان» است، فرماندهٔ خود را نشناسند!
🔺 مگر برای همین نیامدهاند؟ بگذار جلوتر بروند… حُرمِ حریمِ حسین که به صورتشان بخورد دلشان امام میخواهد.
حسین خودش معرفت فرزندش را به محبّینش هدیه میدهد. این سوغات اربعین است.
🔘 #دلنوشته_مهدوی ؛ ویژهٔ #اربعین
☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
T.me/joinchat/P8nsdDOK1w-X56wP
▪️ حسین، رمز ظهور
🚩 کربلا میعادگاه آخرالزمانیهاست؛ میلیونها عاشق که ساعت قلبشان را روی اربعین تنظیم کردهاند تا هر طور شده خود را بر سر قرار برسانند و با یک تیر دو نشان بزنند؛ به زیارت پدر بروند و ظهور پسر را طلب کنند!
🔐 آنها خوب میدانند که رمز عبورِ رسیدن به این خواسته یک کلمه است: «حسین»
🏴 #دلنوشته_مهدوی ؛ ویژهٔ #اربعین
☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
T.me/joinchat/P8nsdDOK1w-X56wP
🌅 صبح طلوع کرد و همهمان را عزادار کرد
◽️ کاری با او نداشته باشید، بگذارید گریه کند. این خود مرحمی بر درد اوست؛ حداقل بغض خود را فرونمیخورد. زمان که بگذرد، حالش بهتر میشود.
◾️ چهل روز گذشت… بعد از لباسِ مشکی به تنکردن و زارزدن و خاک بر دهان و سر ریختن، صبح طلوع کرد و همهمان را عزادار کرد.
◽️ اما حالمان بهتر نشد… پس مجبور شدیم برای دلمان هم که شده دل به دریای کربلا بزنیم. نمیدانم چرا، اما دوست دارم در راه اربعین خار بر پایم برود و تشنگی بکشم. من اصلاً برای اذیت شدن آمده بودم، اما او مهربانتر از این حرفها بود. آب که بماند، انواع آبمیوهها بود که به اصرار باید میخوردی. خبری از خار نبود، اما ماساژور زیاد پیدا میشد!
◾️ اگر به دنبال سختی هستی که مرحم دردت باشد، در سرزنشها و انتظار برای امام زمانت به دنبالش بگرد… شاید مرحم و هدیهٔ ناقابل برای آقایی باشد که کشتهٔ اشکها است. پس زیارتتان قبول و التماس دعا.
🔘 #دلنوشته_مهدوی ویژهٔ #اربعین
☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
T.me/joinchat/P8nsdDOK1w-X56wP
📌 بهانهها را کنار بگذار
🏴 این #اربعین هم تمام شد اما جامانده منم که یک عمر پشت مرزهای رسیدن به تو ایستادهام.
🔆 ای وعدهٔ الهی! سالهاست کولهبارم خالی از عزم حرکت به سمت توست و سالهاست که آماده نیستم اما میدانم که این جاده، همیشه و هر لحظه به امام میرسد.
🔺 پس این منم که باید بهانهها را کنار بگذارم و راهی شوم.
🔘 #دلنوشته_مهدوی
☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
T.me/joinchat/P8nsdDOK1w-X56wP
⏰ تا کِی زمان بخریم
⚠️ دشمن تا بیخ گوشمان آمده بود. راهبرد بنیصدر این بود: «به دشمن زمین بدهیم، زمان بخریم!» و اگر امثال باکریها، همتها و... نبودند، وعدهٔ یکهفتهای صدّام محقق میشد.
🔺 حالا پس از گذشت ۱۱۸۶ سال از غیبت امام زمان، باید کاری کنیم که خدا روی قولمان حساب باز کند و منجیاش را بفرستد. تا کی باید زمان بخریم؟!
📎 #تلنگر ؛ ویژهٔ هفتهٔ #دفاع_مقدس
☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
http://eitaa.com/joinchat/2885222402Ce75349b11c