eitaa logo
مهدیاران | mahdiaran
35.6هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
652 فایل
واحد مهدویت موسسه مصاف (مهدیاران) بزرگترین کانال تخصصی مهدویت کشور باتولید بیش از ۶۰۰۰ محتوای مهدوی 📱آدرس مهدیاران در دیگر پیام‌رسان‌ها↶ zil.ink/mahdiaran 👤ادمین↶ @Addmin_Mahdiaran 💳 شماره کارت جهت کمک به امورات مهدوی↶ 5041721112169249 ✅ کپی آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 ؛ 🌾 - بهای گندم ری چند است؟ - به نرخ روز متغیر است. - الان نرخ روز چیست؟ - خون حسین‌بن علی...! 🚩 اَيْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلآءَ ▪️ ۱ ؛ 📥 دانلود با کیفیت بالا https://aparat.com/v/3qDZp ☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 ؛ ▪️ سوار اسب شد. نهیبی به اسب زد. اما اسب حرکت نکرد. جلو پای اسب، دختری سه‌ساله با دستان کوچکش، پاهای اسب را بغل کرده بود... 🚩 اَيْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلآءَ ▪️ ۲ ؛ 📥 دانلود با کیفیت بالا ☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 ؛ ▪️ - آقا! گوشوارهٔ خوب برای فروش دارم، نمی‌خرید؟ با تعجب پرسید: چرا گوشواره‌ات خونیه؟ سرباز خندید و گفت: تازه از کربلا برگشتم. مگر نمی‌دانی؟ آنجا فرصت برای باز کردن قفل گوشواره نبود، آن را کشیدم... 🚩 اَيْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلآءَ ▪️ ۳ ؛ 📥 دانلود با کیفیت بالا https://aparat.com/v/yIe6V ☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 ؛ ▪️ روبه‌روی لشکر دشمن ایستاد. چیزی برای گفتن از نسب خود نداشت. برای همین خودش را این‌گونه معرفی کرد: «امیری حسین و نعم الامیر». سه روز بعد وقتی بنی‌اسد شهدای کربلا را دفن می‌کردند، «جون»، خوشبوترین و روسفیدترین یار امام بود. 🚩 اَيْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلآءَ ▪️ ۴ ؛ 📥 دانلود با کیفیت بالا https://aparat.com/v/tuWEs ☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 ؛ ▪️ صندلی چرخ‌دارش کنار یک لبهٔ سیمانی در خیابان گیر کرد. پسری به کمکش آمد. ناگهان صندلی چرخ‌دار واژگون شد. مرد جانباز با صورت زمین خورد. اشک در چشمانش حلقه زد و بلندبلند گریه کرد. پسرک با ناراحتی گفت: «آقا گریه نکن، به خدا من قصدی نداشتم!» مرد جانباز گفت: «من برای خودم گریه نمی‌کنم! حالا فهمیدم از روی اسب بدون دست زمین‌خوردن، چقدر سخته!» 🚩 اَيْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلآءَ ▪️ ۵ ؛ 📥 دانلود با کیفیت بالا https://aparat.com/v/0e7zi ☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 ؛ ▪️ شمر روی سینه نشست. نعره زد، خنجر کشید. دخترک از وسط جمیعت دست مادر را رها کرد و خودش را به شمر رساند. با مشت به سر و صورت شمر زد و با گریه گفت: «بابای بد! تو دیگه بابای من نیستی! من دوستت ندارم.» شمر کلاه و خنجر را زمین انداخت و های‌های گریه کرد. تعزیه بهم ریخت. دختر خوشحال شد. امسال امام حسین شهید نشد. 🚩 اَيْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلآءَ ▪️ ۶ ؛ 📥 دانلود با کیفیت بالا https://aparat.com/v/Qcywx ☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 ؛ ▪️ تیر را در چلهٔ کمان گذاشت. - پدر را بزنم یا نوزاد را؟ - مگر سفیدی زیر گلو را نمی‌بینی؟! 🚩 اَيْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلآءَ ▪️ ۷ ؛ 📥 دانلود با کیفیت بالا https://aparat.com/v/PfiXc ☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 ؛ ▪️ اطراف خیمه گذر می‌کرد. اطراف بیابان... خم می‌شد. چیزهایی از روی زمین جمع می‌کرد. بچه‌های کوچک با تعجب نگاهش می‌کردند. دستان اباعبدالله پر از تیغ بود. بچه‌ها دلیل این کار را نمی‌دانستند. فردای آن روز، وقتی خیام آل‌الله آتش گرفت و بچه‌ها پابرهنه به هر سو می‌دویدند، حکمت کار را فهمیدند. 🚩 اَيْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلآءَ ▪️ ۸ ؛ 📥 دانلود با کیفیت بالا https://aparat.com/v/dcHzk ☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 ؛ ▪️ خواهر به دیدار برادر آمد. فکر نمی‌کرد، سخت‌ترین کار دنیا بوسیدن برادر باشد. به قدر یک بوسهٔ خواهر، جای سالم در بدن برادر نیافت. خم شد و رگ‌های بریده را بوسید... 🚩 اَيْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلآءَ ▪️ ۹ ؛ 📥 دانلود با کیفیت بالا https://aparat.com/v/YMgoU ☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 ؛ ▪ صدای امام در بیابان پیچید: «هل من ناصر ینصرنی؟» لشکر هلهله کرد. شش‌ماهه تاب نیاورد. خودش را از گهواره بیرون انداخت. بابا هنوز یک سرباز شش ماهه داشت... 🚩 اَيْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلآءَ ▪️ ۱۰ ؛ 📥 دانلود با کیفیت بالا ☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 ؛ ▪ دخترک تشنه بود. با نگاهش آب طلب کرد. سرباز سیلی آبداری زد. دخترک با صورت زمین خورد. سیلی آبدار را نوشید. اما هنوز تشنه بود. صورت کوچکش مثل جگرش می‌سوخت! 🚩 اَيْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلآءَ ▪️ ۱۱ ؛ 📥 دانلود با کیفیت بالا ☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran