eitaa logo
مهدیاران | mahdiaran
33.4هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
3.4هزار ویدیو
871 فایل
رسانۀ تخصصی مهدویت و حوزه آخرالزمان بزرگترین کانال تخصصی مهدویت کشور باتولید بیش از ۶۰۰۰ محتوای مهدوی 📱آدرس مهدیاران در دیگر پیام‌رسان‌ها↶ zil.ink/mahdiaran 👤ادمین↶ my.masaf.ir/r/eitaa شماره‌کارت جهت کمک به امورات مهدوی↶ 5041721112169249 ✅ کپی آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 همه می‌تونن برای ظهور کار کنند... 🧑‍🔧 من توی یه مکانیکی بین راهی کار می‌کنم. خودم نمی‌تونم برم کربلا، اما یه تعدادی پوستر   آماده کردم. هر کسی ماشینش رو میاره برای تعمیر، یه دونه از این پوسترها بهش می‌دم. شاید لااقل اینجوری یه کاری برای امام‌زمانم کرده باشم! 📖 ☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran
📌 یاران جوان... 🔸 خیلی تغییر کرده بود. علتش رو پرسیدم. چشماش برقی زد و با شوق حدیثی رو که پس‌زمینه گوشی‌اش گذاشته بود نشونم داد. نوشته بود: همانا یاران حضرت قائم همگی جوانند و پیر در میانشان نیست، مگر به اندازهٔ سرمه در چشم... خیلی مصمم نگاهم کرد و گفت: تموم جَوونیم رو بسیج کردم که دیگه مانع ظهورش نباشم. 📖 ؛ به‌مناسبت روز نوجوان ✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran
📌 به قیمت نارضایتی امام‌زمان... 💔 برای خودش کاسبی شده بود! لذت‌هایی که نفسش طلب می‌کرد را به هر قیمتی، حتی به قیمت نارضایتی امام‌زمان می‌خرید. دلش به شادی‌های کوچک، خوش بود و از سرمایه‌ای که از دست می‌داد، بی‌خبر بود. نمی‌فهمید که خواسته‌های دلش، دل امام‌زمان را خون می‌کند. 📖 ✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran
📌 بهترین رزق... 🏠 چند ماهی از نقل مکان به خونه جدید گذشته بود. اهالی محله اهل توجه و برگزاری مراسم آیینی و مذهبی نبودند. 📆 اعیاد و مناسبت‌ها که می‌شد دلش هوای مراسمات پرشور محلهٔ قدیمی را می‌کرد‌. به تقویم نگاه کرد. دلش گرفت. چیزی تا نمانده بود و محله سوت‌و‌کور بود. 💡 فکری در ذهنش جرقه زد. یادش آمد که همیشه دلش می‌خواسته برای امام زمان عجل‌الله تعالی فرجه الشریف کاری کند. به خودش گفت: این هم کار! چه رزقی بهتر از توفیق برگزاری جشن ولادت امام زمان عجل‌الله تعالی فرجه الشریف و احیای نیمه شعبان. 📞 به همسرش تلفن زد و تصمیمش را با او در میان گذاشت. همسرش موافق بود و قول داد همه‌جوره حمایتش کند. آرام شد. با خودش فکر کرد: خوبی همسر مهدوی داشتن همین است. 📖 ✅ رسانه مهدیاران @Mahdiaran
📌 شکوه امید... 🙎‍♂ - آقا معلم! واقعاً تو این روزگار خیلی سخت شده حفظ ایمان! داریم از ظهور ناامید می‌شیم… 🧑‍🏫 + هر وقت خیلی ناراحت و نا‌امید شدید، یاد این جمله بیفتید: تاریک‌ترین ساعت شب، درست ساعتی مانده به سپیده‌دم است. 📖 ✅ رسانه مهدیاران @Mahdiaran
📌 هدیه تولد 🎁 مبلغ یک جشن تولد کوچک خانوادگی را حساب کرد و در پاکتی گذاشت. روی پاکت نوشت: کادوی تولد امام زمان. پشت چراغ قرمز، پاکت را به دخترک گل‌فروش داد. 📖 ✅ رسانه مهدیاران @Mahdiaran
🍰 پیش از اذان، نام امام زمان را بر زبان آورد و کامش شیرین شد. از مادرش پرسید: شیرینیِ ذکر هم، روزه را باطل می‌کند؟ 📖 ؛ ماه ✅ رسانه مهدیاران @Mahdiaran
- مهندس! چرا گریه می‌کنی؟ + تمام عمر آرزوم بود خادم حرم بقیع بشم، حالا به عنوان یکی از مهندسان ناظر ساخت حرم اینجا ایستادم. - مهندس! اشکاتو پاک کن، اونجا رو ببین! خود امام مهدی برای بازدید از پروژه اومدن! 📖 ؛ ویژه سالروز تخریب قبور بقیع ✅ رسانه مهدیاران @Mahdiaran
📌دعای شبانه... 📿 برای دیدن امام زمان، چله زیارت عاشورا برداشته بود. چله‌اش تمام شد، اما نه امام را دید و نه هیچ نشانه‌ای دریافت کرد! شب، کلافه و شاکی از محل کارش خارج شد‌. در مسیر، پسرکی راهش را بست و با التماس درخواست کمک کرد. دلش لرزید. شامی که برای خودش خریده بود و تمام پولی را که همراه داشت به آن پسر بخشید. پسر لبخند زد و او حضور پُر‌مهر امام را احساس کرد؛ انگار امام آنجا بود و داشت برایش دعا می‌کرد. 📖 ✅ رسانه مهدیاران @Mahdiaran
📌 شمع روشن... 🕯 زانوی غم بغل گرفته بود و گریه می‌کرد. گفتم: «چی شده؟» گفت: «خسته شدم. هر قدمی که برای امام‌زمان برمی‌دارم، یه مانع جدید جلوی راهم سبز می‌شه.» بغلش کردم و گفتم: «این اتفاقات یعنی تو مسیرِ درستی هستی، و الّا باد که با شمع خاموش کاری نداره.» 📖 ✅ رسانه مهدیاران @Mahdiaran
📌 مهمان امام‌زمان... ❤️ روز عید قربان برای کمک به نیازمندان، گوسفندی قربانی کرد. روی بسته‌های گوشتی که برای توزیع بین مردم آماده کرده بود، نوشت: «مهمان امام‌زمان هستيد.» قربانی‌کردن بهانه بود تا محبت و یاد امام‌زمان را مهمان دل‌های دیگران کند. 📖 ؛ ✅ رسانه مهدیاران @Mahdiaran
📌 امید کودکان تشنه 🚩 پهلوان عرب بود و به شجاعت مشهور. در میدان نبرد مانند پدرش بود و کسی حریفش نبود‌. اما امیر میدان، امید کودکان تشنه بود و مطیع امام زمانش. امام از او خواستند تا مشک آبی برای خیمه‌ها بیاورد. عباس لبیک گفت و راهی شریعه شد. به آب رسید اما به یاد تشنگی امام آب ننوشید. چیزی نگذشت که خدا تشنگی‌اش را با شربت شهادت رفع کرد. 📖 ؛ نهم ☑️ رسانه مهدیاران @Mahdiaran