🖼 #طرح_مهدوی ؛ #تلنگر
📌 مسجد...
🕌 چنددقیقهای را در مسجد به نماز ایستاده بود. پیرمرد زیر لب ذکر میگفت و با نگاهی غضبآلود به بچههایی نگاه میکرد که در انتهای مسجد با خوشحالی مشغول بازی بودند. تحملش تمام شد. داد زد: پاشین برین بیرون! اینجا که کودکستان نیست، مسجده، اینجا شلوغکردن کراهت داره...
بچهها با ترس به بیرون دویدند. پیرمرد با لبخند مشغول ذکرگفتن شد.
✍️ کان العجوز یصلی فی المسجد و یردد الذکر و هم ینظر مغضوبا علی الأطفال الذین کانوا یلعبون فی زاویة من المسجد. انتهي صبره فصرخ:«اخرجوا کلکم! هنا مسجد لیس روضة و الضوضاء مكروه هنا»
فخرج الأطفال بخوف. ابتسم العجوز راضيا و عاد يصلي.
👤 او هم خودش را #یک_منتظر میدانست!
كان العجوز يعتبر نفسه من المنتظرين.
✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
🖼 #طرح_مهدوی ؛ #تلنگر
📌 کار مهدوی...
⏰ هر شب و روز، وقتی به امامزمان سلام میداد، آرام میگفت: مولا جان! بهم توفیق بده براتون، کاری انجام بدم.
اما هروقت دوستانش از او میخواستند برای کارهای مهدوی، قدمی بردارد، دست به بهانهاش عالی بود! او هیچوقت برای امامزمان وقت نداشت.
✍️ كلما يسلّم على الإمام الحُجة صباحا و مساءا کان یدعی:« مولاي! وفّقني أن أعمل لك ما يعجبك.
لكنه كلما طلب منه اصدقائه أن يعمل عملا مهدوية، كان يختلق الأعذار لأنه ما كان لديه وقت لإمامه أبدا.
👤 او هم خودش را #یک_منتظر میدانست!
كمان هو كان يعتبر نفسه من المنتظرين.
✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
🖼 #طرح_مهدوی ؛ #تلنگر
📌 کارگردان...
🎭 کارگردان بنامی بود. برای هر سوژهای که فکرش را بکنی فيلم ساخته بود. اما دریغ از یک فیلم، یک تلهفیلم، یک نمایش یا یک کاری هنری با موضوع امامزمان!
سالها در مناسبتهای مذهبی، مهمان ثابت تلویزیون بوده و هست و همیشه حرفهایش را با این جمله آغاز میکند: اللهم عجّل لولیک الفرج…
✍️ كان مخرجا مشهورا. صنع أفلاما عن أي موضوع يمكن يخطر ببالك. عن أي موضوع سوى المهدوية.
دائما يدعونه على التلفاز في مراسيم الدينية و كان يبدأ كلامه بـ "اللهم عجل لوليك الفرَج"
👤 او هم خودش را #یک_منتظر میدانست!
هو كمان كان يعتبر نفسه من المنتظرين.
✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
🖼 #طرح_مهدوی ؛ #تلنگر
📌 مراقبت از مادر...
🏨 مادرش را به بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان منتقل کردند. اما به بهانه زیارت، راهی سفر شد. زحمت مراقبت از مادر به گردن بقیه افتاد. مدام عکس از حرم میگذاشت و از راه دور با خیال راحت برای شفای مادر، دعا میکرد. وقتی از مسافرت برگشت، مادر دیگر نبود.
✍️ إنتقلت والدته لوحدة العناية المركزة لكنه سافر بحجة الزيارة. قاموا الآخرين برعاية أمّه. ظل ينشر صور و فيديوهات من الحرم و يدعى لها من بعيد فارغ البال. لمّا رجع من السفر فقد أمّه.
👤 او هم خودش را #یک_منتظر میدانست!
هو کان یعتبر نفسه من المنتظرين أيضا.
✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
🖼 #طرح_مهدوی ؛ #تلنگر
📌 مدیر کانال مهدوی...
👥 مدیر یه کانال مهدوی بود. با یک عده جوان مشتاق، باانگیزه و خوشفکر کار میکرد که حاضر بودند برای امامزمان هر کاری انجام دهند. تصمیمگیرنده، او بود. کسی که قرار بود با تجربهاش کانال را خیلی عالی بچرخاند. کانال، دنبالکننده زیاد داشت و با کلیپ، سخنرانی، موشنگرافی و... ذائقه مخاطب را امامزمانی کرده بود. اما سر بزنگاهها، قدرت امر به معروف نداشت. جرئت اظهار نظر نداشت. طوری پست میگذاشت که همه راضی باشند و به کسی برنخورد!
✍️ كان مديرا لقناة مهدوية. كان يشتغل مع مجموعة من الشباب المتحمسین المبدعین المتستعدین لفعل أی شئ لأجل إمام زمانهم.
کان هو صاحب القرار اللي كان المفروض يدير القناة بخبرته بشكل جيدا. أحظیت القناة بكثير من المتابعين و أحسنت ذوق الجمهور بأنواع المقاطع، الخطب، الموشن المهدویة.
لكنه في المواقف الخطيرة ما كان يستطيع أن يأمر بالمعروف و لم يجرؤ على اصدار تعليقاته. كان ينشر البوستات التي ترضّي الجميع و لن تزعّل حدا.
👤 او هم خودش را #یک_منتظر میدانست!
كان يعتبر نفسه من المنتظرين!
✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
🖼 #طرح_مهدوی ؛ #تلنگر
📌 علی برکت الله...
💬 یک روحانی بود با محاسن آراسته و جوانپسند، با کلی وعدهٔ زیبا! با همین وعدهها، رأی آورد و سکان کشور امامزمان را بهدست گرفت. هشتسال هر بلایی که لازم بود سر کشور آورد. او معتقد بود میشود از امامزمان هم انتقاد کرد. تکیهکلامش همیشه این بود: علی برکتالله...
✍️ كان معمما ذو لحية معدلة و شبابية مع وعود جميلة! فاز بالإنتخابات بسبب شعاراته و أصبح رئيسا. فعَلَ أي كارثة و مصيبة. كان يعتقد أن يمكننا النقد الإمام المعصوم. دائما يقول:"علَى بركة الله..."
👤 او هم خودش را #یک_منتظر میدانست!
كان يعتبر نفسه من المنتظرين!
✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
🖼 #طرح_مهدوی ؛ #تلنگر
📌 جلسه امام زمان...
💬 سخنران جلسهٔ امام زمان بود.
گفتم: از انتخابات پیش رو چیزی نمیگین؟
گفت: شما رو به خدا بذارین این جلسه برای امام زمان بمونه. بحث سیاسی رو نیارین اینجا!
✍️ هو کان المتحدث في مجلس مهدوي. قلت له: قل لنا شيئا عن الانتخابات المقبلة؟ فقال الخطیب: بالله علیکم أن تترکوا هذا المجلس لإمام الزمان فقط. لا تفتحوا النقاش السياسي هنا!
👤 او هم خودش را #یک_منتظر میدانست!
کان الخطیب یعتبر نفسه من المنتظرین!
✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
🖼 #طرح_مهدوی ؛ #تلنگر
📌 صدای ضبط ماشین...
💬 صدای ضبط ماشین را- حتی وقتی مداحی گوش میکرد- آنقدر بلند میکرد که وقتی از کوچه رد میشد، شیشه خانهها مثل زمان زمینلرزه میلرزید!
بیخبر از اینکه شاید میان اهالی محله، بیماری باشد که صدای بلند آزارش میدهد یا قلبش به تپش میافتد.
📰 كان صوت مسجل سيارته عاليا دائما - حتى و هو مستمعا إلى اللطميات- فتهتز الزجاج حينما يعبر مِن المنازل!
ما كان يهتم أن ينزعج أحد أو مريض بين سكان الحي.
👤 او هم خودش را #یک_منتظر میدانست!
هو كان يعتبر نفسه من المنتظري الحجة...
☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
🖼 #طرح_مهدوی ؛ #تلنگر
📌 همسایه...
🏠 در کارهای آپارتمان با همسایهها همکاری نمیکرد.
حق شارژ را با تأخیر پرداخت میکرد.
در راهرو با صدای بلند حرف میزد و در را محکم به هم میکوبید، حتی صبح جمعه که به دعای ندبه میرفت.
با این حال همیشه همسایهها را به سبک زندگی مهدوی توصیه میکرد.
📰 لم یتعاون مع جیرانه في أعمال الشقة.
يَدفعُ راتب البواب متأخرا جدا.
و في الممر يحكي بصوت عال و يصك الباب بالعنف حتى في صباح الجمعة عندما يذهب لمراسم دعاا الندبة.
و لكنه دائما يوصي الجيران باسلوب حياة مهدوي.
👤 او هم خودش را #یک_منتظر میدانست!
و يعتبر نفسه من المنتظري الحجة...
☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
🖼 #طرح_مهدوی ؛ #تلنگر
📌 رئیس شرکت...
💴 رئیس شرکت بود. هر ماه بخشی از درآمدش را برای کمک به موسسات و فعالیتهای مهدوی هزینه میکرد.
احترام سرلوحه کارش بود. جلوی پای هرکس که وارد اتاقش میشد، میایستاد جز خدمه دفترش.
از همه تشکر میکرد اما زبانش به تشکر از آبدارچی شرکت نمیچرخید.
💬 كان رئيس الشركة و ينفق مِن ماله للمؤسسات و النشاطات المهدوية، شهرياً
الإحترام هو الاولوية في شغله
يقف لأجل الإحترام أمام كل من دخله في مكتبه سوى موظفي المكتب
يشكر الكل لكنه لن يشكر البواب أبداً.
👤 او هم خودش را #یک_منتظر میدانست!
و کان یعتبر نفسه من المنتظرین!
✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
🖼 #طرح_مهدوی ؛ #تلنگر
📌 سفرهٔ عقد...
👶 با جمله: «توکل به خدا و با اجازه امام زمان» بلهٔ عقدش را گفته بود، اما سالها بود که برای مادر شدن بهانه میآورد. گاهی درس خواندن را بهانه میکرد و گاهی شاغل بودن و گاهی وضع بد اقتصادی را...
خودش را سرباز امام زمان میدانست اما علاقهای به آوردن فرزندی که میتوانست سرباز امام و آیندهساز شیعهخانه امام زمان باشد، نداشت.
📰 قبل ما تقول "النعم" للعريس قالت "مع التوكل على الله و بعد إذن صاحب الزمان..."
لكنها كانت تتحجج لأمها على إنجاب طفل.
كانت تتحجج بالدراسة أو بالشغل و أو بوضعها المالي السيء...
كانت تعتبر نفسها من المنتظرين لكنها لن تحب إنجاب أولاد الذين ربما يمكنهم أن يكونوا جنودا لصاحب الزمان.
👤 او هم خودش را #یک_منتظر میدانست!
كانت تعتبر نفسها من المنتظرين!
✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
🖼 #طرح_مهدوی ؛ #تلنگر
📌 کمک به مادر...
🏠 مهمانی دورهمی خانواده اینبار در خانه آنها برگزار میشد.
پسر مثل ستارهای در جمع میدرخشید. موقع پذیرایی و در رعایت ادب میزبانی سنگ تمام گذاشت. همهٔ مادران فامیل حسرت داشتن چنین پسری را داشتند.
مهمانی تا نیمه شب طول کشید.
مادر برای سر و سامان دادن به اتاق و آشپزخانه ماتم گرفته بود اما پسر با عجله به اتاقش رفت.
دعای فرجش را خواند و خوابید.
💬 أقيمت حفلة العائلية هذه المرة في منزلهم.
كان نجمة الحفلة في تلك الليلة. بذل کل جهده في إستقبال الضیوف.
کانت الأمهات تتوق إلى إنجاب مثل هذا الشب
استمرت الضيافة حتى منتصف الليل.
لما انتهت الضيافة ذهب الشب لينام و بقت الأم و کثرة الصحون القذرة
قرأ دعاء الفرج ثم نام مرتاح البال.
👤 او هم خودش را #یک_منتظر میدانست!
كان يعتقد أنه مِن المنتظرين!
✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran