eitaa logo
🌻«☆♡ܩܣܥ‌‌ویوܔ♡☆»🌻
1.4هزار دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
21.9هزار ویدیو
156 فایل
کانال ܩܣܥ‌‌ویوܔ عشــاق پســـر فاطمــه(سلام الله)❣️ درخدمتتونیــم با کلی مطالب فوق جذاب دلنــوشــته🤞 پروفایـل🎀 منبرهای مفید👌🏻 کلیپ های آخرالزمانی🌹 پست های انگیزشی🌴 نمازهای مستحبی ارتباط با خادم کانال ادمین فعال کانال @Mitra_nori
مشاهده در ایتا
دانلود
عکاسی که عکس شهادت می‌گرفت!! اعزام سپاه محمد(صلّى‌الله‌عليه‌و‌آله)بود و طبق معمول داشتم عکس می‌گرفتم گفت: «اخوی! یک عکس هم از ما بگیر» گفتم: اگه عکست را بگیرم شهید میشوی‌ها! خندید و آماده شد ، عکسش را گرفتم اسمش «محمدحسن برجعلی» بود و در همان اعزام هم شهید شد این همان عکس است ... 🌷امشبم را به نام تو متبرک میکنم 🌷 میهمان امشب کانال 👇👇 🌷شهید محمدحسن برجعلی🌷 🌷حمد و توحید و ۱۴ صلوات 🌷 کانال ܩܣܥ‌‌ویوܔ @mahdvioon
۲۸ آذر ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۸ آذر ۱۴۰۲
.قرار_شبانه💚 قرار شبانه مون یادمون نره 😍😍 خوندن سوره واقعه هر شب قبل از خواب ✅ قرار وضو یادمون نره وقتی خواستیم بخوابیم☺️☺️☺️☺️☺️ همینطور که داری کارهای آخر شبت رو انجام میدی صوت رو بزار گوش بده 👌👌👌👌 قرارشبانه
۲۸ آذر ۱۴۰۲
waqe_346196.mp3
29.55M
صوت سوره واقعه✅✅✅ قرار شبانه مون☘☘☘
۲۸ آذر ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۸ آذر ۱۴۰۲
قبل از خواب ۷۰ مرتبه ذکر استغفار فراموش نشود 🌸🌹اَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَاَتُوبُ اِلَیهِ🌹🌸 ➖➖➖➖➖➖➖➖ استغفار_70_بندی_امیر_المؤمنین کانال ܩܣܥ‌‌ویوܔ @mahdvioon
۲۸ آذر ۱۴۰۲
متن و صوت استغفار هفتاد بندی مولا امیر المومنین علی علیه السلام با نوای بسیار زیبای حاج میثم مطیعی ✨️
۲۸ آذر ۱۴۰۲
Shab27Ramazan1400[09].mp3
5.6M
۲۸ آذر ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۸ آذر ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۸ آذر ۱۴۰۲
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان زهرابانو💗 قسمت36 با نرگس هماهنگ کرده بودم که ساعت چهار عصر بروم دنبالش تا باهم برای خرید لوازم التحریر برویم. تا قبل از نماز در مسجد کیسه های هدیه را آماده کنیم. بعد از چند روز یعنی دقیقا بعد از شب خواستگاری درست با ملوک هم صحبت نشده بودم ولی الان دیگر مجبور بودم چون باید کلید ماشین را می گرفتم. ملوک مشغول نهار درست کردن بود. به بهانه ی چای ریختن وارد آشپزخانه شدم. همان طور که برای خودم پولکی برمی داشتم تا با چای نوش جان کنم آرام گفتم: امروز عصر خرید دارم اگر می شود ماشین را ببرم. لحظه ای سکوت کرد مشخص بود دلخور است با همان دلخوری گفت: - کلید به جاکلیدی است. احساس کردم اگر گاهی نرم تر باشم هم  مشکلی پیش نمی آید. در جوابش گفتم: - ممنون درضمن بابت شب خواستگاری شرمنده اگر ناراحت شدید ولی واقعا تفاهمی بین ما وجود نداشت می دانم شما هم راضی نیستید من به اجبار ازدواج کنم. دیگر نماندم که چیزی بشنوم به اتاقم رفتم تا برای عصر کارهایم راچک کنم. اول زنگ زدم و آدرس خانه ی بی بی را از نرگس گرفتم. بعد هم سراغ کمدم رفتم فکر می کردم هیچ چیز برای پوشیدن ندارم . در حالی که وقتی با سوگل و مینو بیرون می رفتم چندان لباسم اهمیتی نداشت ولی الان پوششم برای من مهم شده بود. باید برای خودم چند دست لباس پوشیده تر و عاقل تر می خریدم. 🍁نویسنده_طـــﻟاﺑاﻧـــۆ🍁 ♦️کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد♦️ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
۲۸ آذر ۱۴۰۲