eitaa logo
- ماھ‌ِحرم‌ .
1.6هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
2 فایل
أفتقد زيارتك يا سيدي ؛ خذني إلى الضريح لأعبدك أريدك أن تعلم أنني أريد المحال . - @Information_00 - صلوات بفرست مومن .
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 (حجاب من)😍 و اما نازنین خانم نامزد بنده وقتی نازنینو معرفی کرد یه لبخند نشست رو لبم واقعا خوشحال شدم که نامزد داره . . طاها وقتی همرو بهشون معرفی کردم نشستم کنار نازنین مامان رفت سمت زینب و مامانش مامان_ راحت باشین چادرتونو در بیارین بدین من آویزون کنم مامان زینب_ نه خانم ممنون راحتیم مامان_ آخه اینجوری که زشته مامان زینب_ نه چی زشته بعد چادرشو از رو سرش برداشت انداخت رو کمرش دوباره مامان برگشت سمت زینب مامان_ دخترم تو در بیار دیگه چادرتو خندم گرفته بود این مامانه من گیر بده ها دیگه ول کن نیست مامان زینب که اینهمه اصرارو دید به دخترش گفت چادرتو در بیار دیگه زینب اون بدبختم با بی میلی چادرشو در آورد داد به مامانمامان منم که خیالش راحت شد یه نگاه خریدارانه به زینب کرد چادرو داد به محمد گفت ببر تو اتاقتون آویزون کن و رفت تو آشپزخونه وایسا ببینم برگشتم سمت زینب دوباره نگاهش کردم بعد برگشتم به محمد که تازه برگشته بود و در حال نشستن رو مبل تک نفره‌ی کنارم بود نگاه کردم با آرنجم یه سقلمه به نازنین زدم برگشت سمتم در گوشش گفتم _ یه نگاه به لباسای زینب و محمد بنداز نگاهشون کرد نازنین_ خب چیه مگه _ لباساشون خیلی شبیه به همه اصلا انگار ست کردن باهم یه بار دیگه نگاه کرد نازنین_ اا راست میگیا چه باحال خندیدم زینب دستاشو آورد بالا شالشو درست کنه که دیدم دست راستش دور ساق دست سفیدش یه تسبیح آبی روشن و تو انگشت انگشتریه همون دستش انگشتر عقیق سفید دست چپشم یه ساعت نقره ای رنگ..... به قلم : zeinab.z ادامه دارد.....