eitaa logo
ماهر مدیا
145 دنبال‌کننده
593 عکس
165 ویدیو
25 فایل
﷽ . رسانه هنری ماهر مدیا⚡ آماده پذیرش سفارشات شما😉❤️ . ✔️ ساخت انواع پوسترها و اطلاعیه‌های مذهبی و کاور ویدیوها و محصولات و... با بهترین کیفیت👌🌟 . ثبت سفارش:👇 🆔→ @Mahermedia_adm تبلیغات و تبادلات:👇 🆔→ @mahziyar9098
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم
اگر می‌خوای به حسین ابن علی نزدیک‌ شی، هرقدر از زشت‌کاری، بدکاری‌های درون (هرکس می‌دونه خودش کجا داره کار خوب می‌کنه، کجا کار بد)، زشتی‌های درونت دور می‌شی، داری بهش نزدیک‌تر می‌شی، به هر اندازه به خوبی متمایل می‌شی، داری به حضرت نزدیک می‌شی. هرکس که در خوبی فزون‌تره، به اون نزدیک‌تره. به نماز و ذکر و سیاه پوشیدن و غیره هم نیست لزوما. - حاج آقا جزائری. @maher_media
🏴 | در کربلا چه گذشت... یک صفر | ورود اهل بیت علیهم السّلام به شام ▪️با رسیدن خبر نزدیک شدن اسرای اهل بیت علیهم السّلام به دمشق، یزید دستوراتی صادر کرد من جمله این که جارچیان در شهر جار بزنند: سرهای بریده و اطفال کسانی بر شهر وارد می شوند که به قصد براندازی حکومت عازم عراق بوده اندولی عامل خلیفه یعنی ابن زیاد آنها را کشته است. @maher_media
چشمی بهم زدیم و محرم تمام شد:) مارا ببخش… گریه ی سیری نکرده ایم
شرایطم امسال برای کربلا رفتن دقیقا همون‌جاییه که آقای مداح میگه : دیگه مگه امام حسین کاری کنه 💔 @maher_media
نسیم اربعین از راه می رسد .
• وَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱللَّهِۚ وَكَفَىٰ بِٱللَّهِ وَكِیلًا🌱 آنگاه که تنها شدی و در جستجوی تکیه‌گاهِ مطمئنی هستی؛بر من توکل کن. • @maher_media
• یااباعبدالله‌کربلای‌ رفیـقامـو‌امـضا‌کـن🙂❤️‍🩹 • @maher_media
بسم الله الرحمن الرحيم
💖 هر که به آنچه خدا روزی اش کرده است، راضی باشد، از زندگی خود لذت میبرد. 😊 ‌ (ص) ❤ ‌ @maher_media
• مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می‌گفتند: روزی دو جوان که لباس‌های مناسبی با شان روضه نداشتند، به منزل ما آمدند و مقداری خندیدند و بعد هم رفتند. من خیلی ناراحت شدم که چرا عوض گریستن خندیدند و رفتند. فردای آن روز، آن دو جوان آمدند و دیدم سر و وضع آن‌ها کاملا با دیروز متفاوت بود، خیلی هم گریه کردند. وقتی خواستند مجلس را ترک کنند، آن دو را صدا زدم و دستشان را گرفتم و گفتم: بنشینید. نشستند. گفتم: دیروز شما را با آن شکل و شمایل دیدم و امروز شما را به گونه‌ای دیگر دیدم! شروع کردند به گریه کردن و قصه خود را چنین بیان کردند؛ گفتند: شنیده بودیم منزل شما ناهار می‌دهند. آمدیم و دیدیم عده‌ای شدیدا گریه می‌کنند و به سرو سینه می‌زنند. و آن‌ها را مسخره کردیم و خندیدیم و چون مجلس طول کشید، برخاستیم و از اتاق بیرون آمدیم. در راهرو، سه‌ تا استکان و نعلبکی روی زمین بر سر راه بود. دو تا را من برداشتم و یکی را دوستم برداشت و روی کابینت آشپزخانه نهادیم و رفتیم. هر دوی ما دیشب خوابی دیدیم مثل هم! در عالم رویا دیدیم وارد منزل شما شده‌ایم و امام حسین(ع)و حضرت ابوالفضل(ع) دو طرف درب ایستاده‌اند. امام حسین(ع) فرمود: عباس جان! نام مستمعین روضه میرزا را نوشتی؟ فرمود: بله! حضرت فرمودند: نام این دو جوان را ننوشتی؟ عرض کرد: نه! چون آمدند و خندیدند و مسخره کردند. حضرت امام حسین(ع) فرمود: اما برادر! سه عدد استکان و نعلبکی مجلس روضه ما را حفظ کردند! نام آن‌ها را هم بنویس! از خواب بیدار شدیم و منقلب شدیم و به مجلس روضه شما آمدیم. • @maher_media