✍ #زندگی_نامه_شهید
🌷 #احمدباقرپور در سال 1347 در يكي از روستاهاي توابع شهرستان اهر به نام روستاي دامن آباد در يك #خانواده_مذهبي و نسبتاً پرجمعيت چشم به جهان گشود دوران كودكي را در روستا به سر برد و چون چندان امكاناتي براي تحصيل در روستا نبود تا پنجم ابتدايي درس خواند و بعد از آن در ايام نوجواني به شهر تبريز رفته و در آن جا سكونت كرد و به كار #كفاشي مشغول شد ايشان جواني با #قد_بلند و #با_ايمان بود و در نماز و روزههايش كوتاهي نميكرد و آدم خيلي آرام و بيآزاري بود اگر كسي با او صحبتي نميكرد او همچنان در سكوت ميماند و براي پدر و مادرش احترام زيادي ميگذاشت و اهل خانواده او خيلي را دوست ميداشتند.
ايشان همه ساله ماه مبارك رمضان و ماه محرم در مسجد عزاداري و مراسم سينه زني، زنجير زني كه برگزار ميشد شركت ميكردند و از #مسائل_شرعي خود آگاه ميشدند اين گونه برنامهها باعث ميشد اهالي به دينشان بيشتر علاقمند شوند.
از آن زمان كه دوستان و هم سالان او به سربازي و جبهه ميرفتند ايشان هم مشتاق رفتن به سربازي و جبهه شد ايشان خيلي به نظام علاقهمند بود و علاقه زيادي به سربازي داشت برادر بزرگترشان هم چندين ماه در منطقه جنوب دوران سربازي را به سر برد و در جنگ حق عليه باطل شركت داشتند و در محاصره آبادان همان جا بودند احمد دوران آموزشي را در تهران در لشكر 21 حمزه گذرانده و بعد از اتمام آموزش به منطقه دهلران اعزام شد بعد از اتمام آموزش ايشان براي مرخصي آمده بود و خودش ميگفت ما بايستي بقيه خدمتمان را در #جبههها باشيم، البته ما هم برايش سفارش كرديم اگر به منطقه رسيدي حتماً براي ما نامه مينويستي تا از سلامتيتان آگاه باشيم آن وقت بود كه ايشان فقط يك نامه به خانواده ارسال كرده بود كه در نامه نوشته بود در قسمت توپخانه بوده ماهم از آمدن نامهاش و سالم بودن و مشخص شدن محل خدمتش مطلع شديم، ولي دوست و رفيق اشنائي محلي كه در كنارش و همسنگرش بوده باشد نداشت.
بعد از مدتي جنگ تمام شد و جريان قبول قطع نامه 598 از سوي ايران پيش آمد #منافقين با كمك ارتش عراق به خاك ايران تجاوز كردند و چون ايشان در منطقه بودند چندين بار به آدرس ايشان تلگراف زديم ولي اصلاًاطلاعي حاصل نكرديم و از آن زمان به بعد خبري از ايشان نداريم.🌷
#نام_یادشان_گرامی
«لبیک یا سید الشهدا»
✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲
#محفل_شهدا🌙
#به_کانال_خودتان_بپیوندید
═══❖══════❖═══
@Mahfele_shohada60
═══❖══════❖═══
✍ #زندگی_نامه_شهید
🌷 #علي_داد فرزند علي رنجبر و گل افروز ذكاوت در روستاي قاسم آباد از توابع شهرستان بويراحمد در خانواده اي تهيدست و عشايري كه قوت نان خود را از طريق دامداري و كشاورزي بدست مي آورند به دنيا آمد.او داراي يك برادر و سه خواهر بود و به عنوان فرزند بزرگ هميشه سعي مي كرد تا براي سعادت و راحتي خانواده برادر و خواهرانش از هيچ كوششي دريغ نكند.علي داد پسري #سخت_كوش ، #با_اخلاق، #خوش_سخن و #با_ايمان بود و به خاطر خط خوش و درس خوبي كه داشت بين دانش آموزان نمونه و الگو بود وبه عنوان درآمد دانش آموزان از او ياد مي شد.دوران تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را به ترتيب در روستاهاي عشايري جليل و ممسني سپري كرد و براي ورود به دوران تحصيلات دبيرستان عازم شهر نورآباد ممسني شد.در اين شهر به همراه دوستان دانش آموز خود در قالب نيروهاي بسيج مردمي عازم جبهه هاي نبرد حق عليه باطل شد و در سال 1362در عمليات حاج عمران در منطقه شمال غرب كشور در تيپ 33 المهدي در گردان هميشه پيروز و سرافراز فجر به درجه رفيع شهادت نايل آمد اين شهيد بزرگوار در زادگاه خود روستاي قاسم آباد جليل به خاك سپرده شد.
شهيد علي داد رنجبر در عمليات حاج عمران به همراه گردان فجر تيپ 33المهدي براي به محاصره درآوردن نيروهاي دشمن بعثي عازم منطقه پشت و عقب دشمن شدند اين گردان پس از 48ساعت پياده روي در كوهستانها و تپه هاي شمال غرب شور آذربايجان غربي به عقب دشمن در منطقه تنگ حاج عمران رسيده و نيروهاي دشمن را به محاصره در آوردند و با آنها درگير شدند علي داد در نتيجه اصابت گلوله و #تركش_خمپاره در منطقه زخمي شد ،و به دليل شدت درگيري و همچنين كوهستاني بودن منطقه و عدم جاده و محور ارتباطي مناسب نيروهاي پزشكي و امدادي نتوانستند به موقع به زخمي ها رسند و وي پس از 24ساعت تحمل شدت جراحات و خونريزي شربت شهادت نوشيد و به ديدار معشوق شتافت .پيكر اين شهيد علي داد رنجبر ابتدا به منطقه نورآباد ممسني ارسال شد و به دليل رابطه خوبي كه مناطق ممسني به خصوص نيروهاي سپاهي و بسيجي با او داشتند تلاش فراواني كردند كه در اين شهر دفن شود ولي با مخالفت خانواده پس از 10روز به قاسم آباد جليل انتقال يافت و به خاك سپرده شد .🌷
#روحش_شاد_و_راهش_پر_رهرو
«لبیک یا سید الشهدا»
✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲
#محفل_شهدا🌙
#به_کانال_خودتان_بپیوندید
═══❖══════❖═══
@Mahfele_shohada60
═══❖══════❖═══