#زندگی_نامه_شهید_علیرضا_خان_محمدی🌷🌷🌷
🌷آبان سال چهلوچهار بود که ورودش را با گریه آغاز نمود. او را علیرضا نامیدند. کودکی که شعف و شادی خانواده را دوچندان کرده بود. علیرضا در هفت سالگی وارد دبستان شد. دوران تحصیلش را در شهر دامغان سپری کرد. در حین درسخواندن به کارهای هنری نیز علاقه نشان میداد. حرف دلش را با نقاشی روی کاغذ نقش میزد و طراحی او در صفحات سفید چشمنواز بود. به #ورزش_فوتبال نیز علاقۀ زیادی داشت.🌹🌹
🍃این نوجوان از فعالان انجمن اسلامی هم بود. با ورودش به مقطع متوسطه هنرستان، رشتۀ تحصیلی راه و ساختمان را انتخاب کرد و همراه دوستان خود در تشکیل #بسیج_قدس، فعالیت داشت.🌹 علیرضای جوان حالا #داوطلب حضور در جبهه بود و از طریق بسیج چندین مرحله وارد میدان مبارزه شد.
علیرضا با تمام وجودش مبارزه میکرد و برای جهاد و دفاع از #دین و #مملکت به لشکر ۱۷ علیابنابیطالب(ع) پیوست.
#بیسیمچی فرمانده شهید، علی رضایی، بود و در بیستوچهار اسفند سال شصتوسه، عملیات بدر پرده از راز عاشقی علیرضا گشود. جزیره مجنون محل عروجش شد اما بدون هیچ اثری و کسی ندانست او چه گفت و چه شنید.🌷
جزیره #ده_سال علیرضا را مهمان خود کرد و چه روزگار خوشی داشت در آن وصل. پس از آن در هفتم اسفند هفتادوسه، در میان مویههای نیزار و آسمان گریان جزیره، علیرضا قصد وطن کرد. پیکر پاک این مبارز نوزدهساله در گلزار شهدای شهر آرام گرفت.🌷
🍃“ #راهش_جاوید_باد”
«لبیک یا سید الشهدا»
✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲
#محفل_شهدا🌙
#به_کانال_خودتان_بپیوندید
═══❖══════❖═══
@Mahfele_shohada60
═══❖═════