🍃خاطره ای از #شهیدنامجو🌷🌷
#راوی:همسرشهید🌺
او هيچ وقت دوست نداشت مرفه زندگي كنيم و از روز اول زندگيمان در منزل اجارهاي زندگي ميكرديم. در آن زمان ارتش به پرسنل، خانه سازماني ميداد و وقتي من از او خواستم كه منزل سازماني بگيرد، گفت بگذار كساني كه نياز دارند بگيرند.
🥀#شهادت آرزوي ايشان بود. در نيمههاي شب، وقتي به نماز ميايستاد، با خدا راز و نياز ميكرد و با اشك و نالههاي بلند از خدا آرزوي شهادت ميكرد. او درباره شهادتش با بچهها صحبت كرده بود.
وی سرانجام در شامگاه هفتم مهرماه 1360 در حادثه هواپیمایی C130 به دیدار معبود شتافت و به آرزوی دیرینه اش نائل آمد.
#روحشان_شاد🕊
«لبیک یا سید الشهدا»
✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲
#محفل_شهدا🌙
#به_کانال_خودتان_بپیوندید
═══❖══════❖═══
@Mahfele_shohada60
═══❖══════❖═══
💠خاطره ای از#شهیدحسن🌷🌷
یک روز ظهر وارد خانه شد، سلام کرد، خیلی خسته و گرفته بود، یک ساک دستش بود، آن روز از صبح به مراسم تشییع شهدای گمنام رفته بود، آرام و بیصدا به اتاقش رفت.
صدا کرد: مادر، برایم چای میآوری؟ برایش چای ریختم و بردم.
وارد اتاقش شدم، روی تخت دراز کشیده بود، من که رفتم بلند شد و نشست.
پرسیدم: چه خبر؟ در جواب من از داخل ساکش یک پرچم سه رنگ با آرم «الله» بیرون آورد.
پرچم خاکی و پاره بود. اول آن را به سر و صورتش کشید و بعد به من گفت: «این را یک جایی بگذار که فراموش نکنی. هروقت من مُردم آن را روی جنازهام بکش».
خیلی ناراحت شدم، گفتم:«خدا نکند که تو قبل از من بری».
اجازه نداد حرفم را تمام کنم، خندید و گفت: «این پرچم روی تابوت یک شهید گمنام تبرک شده است»
وقتی من مُردم آن را روی جنازه من بکشید و اگر شد با من دفنش کنید تا خداوند به خاطر آبروی شهید به من رحم کند و از گناهانم بگذرد و شهدا مرا شفاعت کنند».
نمیدانست که پرچم روی تابوت خودش هم یک روزی تکه تکه برای شفاعت دست همه پخش میشود....
#راوی:مادرشهیدحسن قاسمی دانا🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#روحشان_شاد🕊
«لبیک یا سید الشهدا»
✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲
#محفل_شهدا🌙
#به_کانال_خودتان_بپیوندید
═══❖══════❖═══
@Mahfele_shohada60
═══❖══════❖══
💠خاطره ای از شهید محمود رضا🌷🌷🌷
#راوی:برادرشهیدمحمودرضا
#نام_یادش_گرامی
«لبیک یا سید الشهدا»
✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲
#محفل_شهدا🌙
#به_کانال_خودتان_بپیوندید
═══❖══════❖═══
@Mahfele_shohada60
═══❖══════❖═══