eitaa logo
محفل شهدا🌹
1.7هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
5 فایل
کوچه هایمان را به نامشان کردیم که هرگاه آدرس منزلمان را می‌دهیم بدانیم از گذرگاه خون کدام شهید است که با آرامش به خانه می‌رسیم. ارتباط باما : @karbala13701370
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 همانا این وصیت نامه ی تکان دهنده شهید موسی علیزاده برای امروز ما نوشته شده است : . 📌به دوستانم سفارش میکنم که وحدت خویش را هیچ گاه از یاد نبرند زیرا وحدت شما عزیزان باعث ناراحتی و نگرانی دشمنان اسلام و انقلاب است و از شما می‌خواهم از پای ننشینید و این انقلاب را تمام یافته تلقی نکنید که دشمن بیدار است و هر روز نقشه می‌کشد، یک روز در جنگل ؛ یک روز با ترور ؛ یک روز هم جنگ تبلیغاتی و امروز هم به شکل دیگر این انسان ها را اسیر نموده و به صورت بی بند باری هایی در آمده است که خودشان را پانکیست می‌دانند و در خیابان ها ویلون هستند و در بی غیرتی آنها همین بس که ناموس خود را نمی‌توانند کنترل کنند و در چهار راه ها به نظاره گری ناموس دیگران می ایستند.یقین دارم شما نیروی قوی و پرصلابت حزب اللهی این ننگ را تحمل نخواهید کرد و آنها را سرکوب خواهید کرد و آنها را به زباله دان تاریخ خواهید ریخت. . 🦋شادی روح شهید دلاور لشکر ویژه ۲۵ کربلا شهید موسی علیزاده صلوات... . . 🌱نشرمیدهم به عشق صاحب الزمان🙏 🌙 https://eitaa.com/joinchat/3239838011Ca2a43def3b
🎥 وقتی زمزمه عملیات به گوش می‌ رسید وقتی شبانه نیروها را جابجا می‌کردند ، وقتی کامیون‌ها و وانت‌ ها برای انتقال نیروها به خط می‌شدند. این نوحه و نوا به زبان‌ ها جاری و به قلب ها می‌نشست.... شب‌های دی‌ ماه سال شصت و پنج طنین این نوحه در فضای جنوب حاکم بود. شب‌های قدر کربلای پنج «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
🌷 فرزند عبدالحمید در سال 1337 در روستای شمس آباد از توابع شهرستان سبزوار به دنیا آمد. دوران ابتدایی را در دبستان زادگاهش گذراند و برای ادامه تحصیل به شهر سبزوار عزیمت نمود. هرچند زندگی شهر خالی از مشکلات نبود، ولی محمدرضا با عزمی راسخ موفق شد بر سختی ها غلبه کند و دیپلم خود را در اخذ کند. جوانی و بود. به دیگران احترام می گذاشت. بسیار شجاع و با صلابت بود. قیافه ای جذاب داشت و الگوی اخلاقی مناسبی برای دوستان و آشنایان بود و مورد علاقه و احترام آنان قرار داشت. اهل راز و نیاز و مناجات با معبود بود. به (ع) عشق می ورزید و از رذایل اخلاقی دوری می جست. شدیداً به اسلام و آموزه‌های دینی آن علاقه داشت و همواره در جهت نفس تلاش می نمود. محمدرضا در سن ۲۴ سالگی ازدواج کرد که ثمره این ازدواج 3 فرزند بود. وی همزمان با اوج گیری انقلاب اسلامی در و علیه رژیم ستمشاهی حضوری فعال داشت و در به ثمر رسیدن انقلاب از هیچ کوششی دریغ نکرد. بعد از انقلاب به عنوان کارگر ساده بنایی در روستاهای محروم سبزوار از طرف به کار مشغول شد. سپس به عنوان مسئول شوراهای جهاد سازندگی سبزوار به خدمت رسانی به مردم پرداخت و مسئولیت کمیته فرهنگی را هم پذیرفت. هنگامی که دستور تشکیل گردان های مهندسی رزمی جهاد صادر شد، ایشان فرماندهی این گردان را برعهده گرفت و به جبهه های حق علیه باطل اعزام شد. او در سال ۱۳۶۰ به عنوان عضو شورای مرکزی جهاد به جنگ و مبارزه پرداخت و در سال ۱۳۶۱ به خوزستان عزیمت نمود، ایشان در همان سال به مکه مشرف شدند. او در ادامه به سمت فرماندهی گردان مهندسی (ع) منصوب شد و بعد از آن بیشتر اوقات را در مناطق جنگی سومار، باختران و خوزستان می‌گذراند. در سال 1365 خانواده‌اش را با خود به سوسنگرد برد و سرانجام در تاریخ 1365/12/9 در منطقه و در جریان عملیات کربلای 5 بر اثر اصابت ترکش به سرش به فیض شهادت نائل آمد. پیکر پاک و مطهر ایشان پس از تشییع باشکوه، در گلزار شهدای شهر سبزوار به خاک سپرده شد.🌷 🕊 «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
🌷 فرزند محمود در سال ۱۳۳۸ در شهر سبزوار به دنیا آمد. مادر محترمش از سادات بود و چون تولد این عزیز مصادف با شهادت (ع) بود، نام او را حسن گذاشتند. از کودکی آثار نبوغ و نورانیت معنویت در چهره اش هویدا بود. دوران تحصیلی را تا با موفقیت در زادگاهش سپری کرد و در سال ۱۳۵۵ در کنکور با نمره عالی در دانشکده پلی تکنیک تهران در رشته راه و ساختمان پذیرفته شد و برای ادامه تحصیل به تهران رفت. همزمان با اوج قیام حضرت امام و اعتصابات دانشگاهی فعال و پرشور به صحنه مبارزه آمد. رابط پخش اطلاعیه های حضرت امام از تهران به شهرستان ها بود. در شب پیروزی انقلاب اسلامی در کمک به برادران همافر شرکت کرد و در تسخیر پادگان های تهران حضور فعال داشت. اگر چه خود در خانواده ای نسبتاً مرفه رشد کرده بود، ولی دغدغه و لحظه ای او را رها نمی کرد و در میان ساکنان محروم حلبی آباد به علت محبوبیت خاصی داشت. در زلزله طبس همراه با گروه امداد حضرت امام به کمک مردم آنجا رفت. دوران فراغتش را به فراگیری علوم دینی در دانشکده قرآن و عترت می‌پرداخت و یا در مدارس جنوب تهران تدریس می‌کرد. حسن در سال ۱۳۵۸ ازدواج کرد. وی با شروع جنگ تحمیلی به ویژه پس از شهادت شهدای هویزه که اغلب از دوستان او بودن به اتفاق همسرش به جبهه جنوب رفت و درس در دانشگاه را نیمه کار گذاشت. او خود در خط مقدم سوسنگرد بود و همسرش در بیمارستان جبهه به مداوای مجروحین می‌پرداخت. در یکی از روزهای جمعه به اتفاق رزمندگان جهت شرکت در نماز جمعه عازم اهواز شد که به علت واژگون شدن خودرو مجروح شد و یکی از کلیه هایش را از دست داد. پس از بهبودی نسبی از بیمارستان دوباره عازم جبهه شد و در حمله 1360/02/31 در بلندی‌های الله اکبر از ناحیه پا مجروح شد و حدود یک سال در بیمارستان اصفهان بستری بود. ایشان در حالی که از ناحیه پا مجروح و معلول بود بار دیگر به جبهه بستان و سوسنگرد رفت و مسئولیت امور تبلیغات را بر عهده گرفت. در فتح خرمشهر برای سومین بار از ناحیه دست و پا بر اثر اصابت ترکش نارنجک مجروح شد و در بیمارستان فیروزآباد بستری شد و برای مدتی به سبزوار آمد. در این زمان خداوند به او دختری عنایت کرد و شهید به او لقب خیر کثیر می داد، اما هرگز محبت فراوان زن و فرزند مانع ملاقات عارفانه او با محبوب آسمانی نشد. همزمان با هفدهم ماه مبارک رمضان آخرین هجرتش از سبزوار به سوی جبهه های نبرد انجام گرفت و پس از چند روز در اولین ساعات عملیات رمضان و در شب بیست و دوم ماه مبارک رمضان در تاریخ 1361/04/23 در منطقه و در جریان عملیات رمضان بر اثر اصابت گلوله به شانه هاش به فیض شهادت نائل آمد. پیکر پاک و مطهر ایشان پس از تشییع باشکوه، در گلزار شهدای شهر سبزوار به خاک سپرده شد.🌷 «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══