ماهی سیاه کوچولو
🔹 رضا امیرخانی دچار ضربه مغزی شد
خبر برایم ضرب دار، کوبنده و تیز بود.
رضا امیر خانی دچار ضربه مغزی شد.
خبر را خواندم. تیر شد توی چشمم و جانم. تنم به خس خس افتاد و نفَسم تکه تکه شد.
از بین کتابهایی که خواندم، «رَهش» بالا ترین جای قلبم نشسته است.
مهم ترین و دلچسب ترین کتاب زندگی ام.
هر بار میخوانمش بیشتر از بار اول میخواهمش.
شخصیت هایش توی ذهنم زندگی میکنند و هنوز ادامه میدهند.
خدای رهش، رضا امیرخانی است.
کسی که آدم های رهش را ساخته.
کاش زنده بماند.
ادبیات و مخاطبِ داستان خوان، خداییَش را دوست دارند.
پن: برای بهبود وضعیت آقای امیرخانی عزیز حمد شفا را فراموش نکنید.🌱
@Mahisiah
ماهی سیاه کوچولو
رهش رضا امیر خوانی 📚🌱📚🌱 @Mahisiah
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
اگر از قند لبت شعبه سوهان بزنم
پوز این حاج حسین و پسران را بزنی
❤️
@Mahisiah
ماهی سیاه کوچولو
اگه نمیتونی پرواز کنی، بدو. اگه نمیتونی بدویی، راه برو. اگه نمیتونی راه بری، سینه خیز برو. مهم ن
هر
روز
یک
قدم
کوچک،
به
سمت
رویاهات
بردار.🌱
ماهی سیاه کوچولو
نام تمام مردگان یحیاست عباس معروفی بزن بریم ... کتاب سوم.📚🌱 خیلی دوست داشتم زودتر شروع کنمش. نشد منت
نشد تمومش کنم...
نتونستم.
فکر کنم اولین کتابی بود که تا تهش نرفتم.
بعد خوندن نیمه ابتدایی کتاب، حس کردم اگه بیشتر بخونم پاش جون میدم.
تو سلیقم نبود.
لذا آذر رو به خوندن چند تا داستان کوتاه، که باشگاه نویسندگیِ یکشنبه ها معرفی کرده بود و خوانش مجدد چند تا داستان کوتاه که قبلاً خونده بودم گذروندم.
براتون میفرستم یکیشو:👇
CamScanner 20-11-2025 23.10.pdf
حجم:
11.7M
داستان هفته:#سوم
موضوع موقت از
جومپا لاهیری
4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۱۱ آذر
درخشش نور
ایستاده در دل جنگلی تاریک.