باید چه کنم با غم و تنهایی و دوری
وقتی همه دادند به هم دست تبانی
آیا شده از شدت دلتنگی و غصه
هی بغض کنی ، گریه کنی ، شعر بخوانی
حتما كه نبايد كلمه ى دوستت دارم را
به زبان آورد
اصلا دوست داشتن گفتن نمی خواهد
فهميدن می خواهد
من با صبح بخير
و شب بخير گفتن ها
مواظب خودت باش گفتن ها
با نگرانى هايم
دلتنگ شدن هايم
حسادت هاى لو رفته ام
پرواز كردن براى لحظه اى ديدنت
و آن خنده هاى از ته دلى
كه در زمانِ کنار تو بودند می کردم
بارها و بارها فرياد زده ام
دوستت دارم
دوست داشتن را فقط بايد فهميد
نهایت تنها کسی که میخوام
دل به دلش دهم تویی
زلزله هم اگر تمام جهان را تکان دهد
دل من کنار تو اقیانوس آرام است
دوست داشتنت هر روز تکرار می شود
و این تنها برنامه ایست که سال هاست
تکرارش را دوست دارم
نگاهت میکنم خاموش و خاموشی زبان دارد
زبان عاشقان چشم است و چشم از دل نشان دارد
چه خواهش ها در این خاموشی گویاست نشنیدی ؟
تو هم چیزی بگو چشم و دلت گوش و زبان دارد