eitaa logo
آوای هور
204 دنبال‌کننده
48.2هزار عکس
39.6هزار ویدیو
378 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
16159054553543804295829.mp3
5.47M
﷽ 🎙سید مجید بنی فاطمه 💐دیوونِه ها شَب مَهتاب اومَد قَرارِ این دِل بی تاب اومَد 🇮🇷 رادیو انقلاب ۳۱۳  @MAHOUR24
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ 💐لَبخَند بِه لَب هایِ عَلیُ و اَلزَهرا اَست . . . 🇮🇷 رادیو انقلاب ۳۱۳  @MAHOUR24
10.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽ 🎙استاد مسعود عالی 🌿کسی که نفرینش هم دعا بود 🇮🇷 رادیو انقلاب ۳۱۳  @MAHOUR24
در خونه‌تون احترام همیشه برام واجبه_۲۰۲۳_۰۲_۲۳_۰۸_۳۰_۴۵_۵۷۲.mp3
10.09M
﷽ 🎙حسین طاهرے 💐در خونتون احترام همیشه برام واجبہ خود شما گفتی به ما جواب سلام واجبہ 🇮🇷 رادیو انقلاب ۳۱۳  @MAHOUR24
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 الا اهل عالم پیامم بگیر...🇮🇷 🌹میلاد امام حسین(ع) و روز به ویژه بر سبزپوشان حریم ولایت مبارک‌باد🌹 🧠⚔@MAHOUR24
8.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 ماه شعبان جدی استغفار کن 🔻جوانیم را در مستی دوری از تو گذراندم... @MAHOUR24
ولادت ۸۳.m4a
8.18M
🔺همه ی هستیمو مدیون چشاتم میدونی @MAHOUR24
5.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 مومن حق ندارد خودش را ذلیل و خوار کند 🎙 حجت‌الاسلام والمسلمین رفیعی ☑️ @MAHOUR24
🔴 داستان جوان فاسد و امام حسین(ع) استاد علی اکبر مهدی پور در کتاب «جرعه ای از کرامات امام حسین» می نویسد: یکی از خطبای ارجمند در قائمیّه اصفهان در ایام نیمه شعبان سال 1389ش برفراز منبر گفت: دو ماه پیش با جوانی به نام رضا آشنا شدم که سرنوشت خود را برای من تعریف کرد. گفت: من جوانی شرّ بودم... جز نماز و روزه هرکاری انجام می دادم. شب عاشورا پدر و مادرم به حسینیه رفتند، من به دنبال کثافت کاری خود بودم، در مسیر خود دختری را سوار کردم که می خواست به حسینیه برود، او را به زور به محلّی بردم و خواستم اورا اذیت کنم، هرچه گریه و تضرّع کرد و گفت: شب عاشوراست، اعتنا نکردم. گفت: من علویّه هستم، به پاس حرمت مادرم حضرت زهرا مرا رها کن، اعتنا نکردم. گفت: بیا امشب با امام حسین معامله کن، امام حسین دست عطوفتش را برسر تو بکشد. نام امام حسین در تمام اعماق دلم تأثیر گذاشت، او را سوار کردم و دم در حسینیه پیاده اش کردم. به خانه برگشتم، تلویزیون را روشن کردم، داستان عاشورا را تعریف می کرد و در نصف صفحۀ تلویزیون تعزیه را نشان می‌داد که بر سر کودکان تازیانه می زدند. بی اختیار اشکم جاری شد، مدتی نشستم و گریه کردم. مادرم آمد، تا وارد خانه شد، پرسید: رضا چه شده؟ گفتم: هیچ، گفت: نه، از همه جای اتاق، بوی امام حسین می آید. فردا بی اختیار به حسینیه رفتم. همۀ بچه های محل مرا می شناختند و می دانستند که من اهل هیأت نیستم، چون سرتاپا شرّ هستم. رئیس هیأت گفت: آقا رضا! تو هم حسینی شدی؟ گذرنامه ات را بده تو را ببرم کربلا. گفتم: پول ندارم، گفت: با هزینۀ خودم می برم. به فاصلۀ چند روز رفتم کربلا، همه رفتند حرم، من خجالت می کشیدم. بالاخره من هم رفتم. چند ماه بعد هم مرا به مکه برد. از مکه برگشتم، مادرم گفت: رضا! دختری برایت درنظر گرفتیم. رفتند خواستگاری، روز بعد من رفتم، دختر برایم چایی آورد، تا چشمش به من افتاد، فریاد زد: یا زهرا! و بیهوش شد. وقتی به هوش آمد، گفت: دیشب حضرت زهرا علیها السّلام را در عالم رؤیا دیدم، عکس این جوان را به من نشان داد و فرمود: فردا من برای تو خواستگار می فرستم، مبادا رد کنی. السلام علیک یا اباعبدالله... بیاید هممون امشب با امام حسین معامله کنیم.. @MAHOUR24
16.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
موندنی ترین رفیق من امام حسین... خودم قربونت برم اینجا یا کربلا شبیه بابات شدی همبازی بچه ها با تو قشنگه زندگی دوست همیشگی دوسِت دارم قد همون ده تای بچگیم باصدای عبدالرضا هلالی ومحمداسداللهی مبارکباد فایل صوتیش👇
4_6021370516349127849.mp3
16.54M
🎶 قطعه «عزیزم حسین(2)» کلیپ این قطعه در پست قبل👆