حالا که مادران غزه
همان ساعت تولد
بهجای اذان و اقامه
در گوش نوزادانشان «تلقین» میخوانند
و مرگ
با توپهای جنگی
همبازی کودکان فلسطین شده است،
میخواهم
نام من را هم
در سیاههی سربازان مقاومت بنویسید.
بنویسید من هم
سربازی قسمخوردهام
که به یاری خدا
پشت به دشمن نخواهد کرد.
وصیت میکنم
از زیر قرآن که رد شدم
کسی پشت سرم
آب نریزد
دعایتان میکنم
و شما هم
بسیار دعا کنید
که این سرباز کوچک
راه رفته را بازنگردد.
-ما از کشته شدن نمیترسیم
ولی از انحراف و ارتجاع چرا-
حالا من هم
یک سربازم.
قرآن را باز میکنم
و به نیت جهاد
استخاره میکنم:
«ن...
وَ الْقَلَمِ وَ مَا يَسْطُرُونَ...».
من
سرباز مسلحی هستم
که باید خشابم را
از کلماتی که هیچگاه تمام نمیشوند
پر کنم.
شعر
«لَجْمَن» من است
-لبهی جلویی منطقهی نبرد من-
و من
مصرع به مصرع
سنگر میسازم
و کودکان فلسطینی را
به پناهگاه غزل میبرم.
مثنویام را
حماسیتر از شاهنامه میسرایم
و بیت به بیت
خانههای غزه را
-تا جایی که دستشان به عرش برسد-
بالا میبرم.
و ای کاش از این به بعد
در حیاط خانههای فلسطین
به جای «زیتون»
«نخل» بکارند!
جملهها را
از اعماق وجودم
-از سیلوی انبار موشکهای جنگی-
بیرون میکشم
و خرج پرتابش را
به اندازهای که به «تلآویو» برسد
تتظیم میکنم.
میدانم
برد جملات و کلمات کم نیست
و قدرت انهدامش
آنقدری هست
که «صهیونیست» را
دو پاره میکند.
«صهیون...نیست...».
نیست و نابود باشد
هر کسی که خواب کودکان را
آشفته میخواهد.
«حماس»
با «حماسه»
جناس ناقصاند؛
و به امید حق
محور مقاومت
این تجانس را
کامل خواهد کرد.
شنیدهام که «نصرالله»
من الله
وعدهی «فتح قریب» داده است...
و مگر وعدهی الهی تخلف میپذیرد؟!
ما
«یهود» را
با «نمرود» قافیه نکردهایم
اینها خودشان از ازل قافیه بودهاند
و عجیب نیست
که هنوز نفهمیدهاند
آتش «ابراهیم» را نمیسوزاند.
کاش یکی به صهیونیستها بگوید
که بمبهای فسفری شما
از آتش نمرود
شعلهورتر نیست.
و خدای ما
هنوز هم همان اله ابراهیم و اسماعیل است.
گوسالههای سامری
فرق اعجاز و سحر را نمیدانند
ولی شک نکنید
وقتش که برسد
دقیقاً رأس همان ساعت و ثانیه
خدای کودکان بیگناه فلسطین
-این موسیهای کوچک خفته در تابوت-
در نیل خون شهیدان
غرقتان خواهد کرد
که «اِنَّ مَعیَ رَبّی...»
#مصعب_یحیایی
🗓 #تقویم| دوشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۲
💫❄️🌨🌩⛈🌧🌦☁️🌥
@MAHOUR24 ⛅️🌤☀️
زهی...
بنی بشری داریم توی همین مملکت که سودای رهبری اهل سنت را در سر میپروراند و بلکه خواب ولایت بر جهان اسلام میبیند، آن وقت پای فلسطین که وسط میآید به خاطر یک مشت دلار، صم و بکم و عمی میشود که هیچ؛ غش و ضعف هم میکند توی بغل نوه و نتیجههای یهودا...
ماندهام حماس به اسرائیل حمله کرده یا مسجد مکیِ عبدالحمید محاصره شده که اینطور این طرف را به هذیانگویی انداخته است! این چه سرّیست که اگر اسرائیل چک میخورد این بابا دردش میگیرد؛ فتّاح رونمایی میشود، تب و لرز به جان حضرت مولوی میافتد؛ جاسوس دستگیر میکنند باز داد این جماعت بلند است...؟! فریاد سادهزیستی را هم وقتی سر میدهند که یک قلم فقط سر یگان تویوتاهای اسکورتش داخل مسجد مکیست، تهش حوالی پاکستان! ماذا فازا یا شیخ؟!
نه که بوی توطئه بیاید؛ رسماً خون میچکد از بعضی وعظ و خطابهها. ببخشیدها؛ لکن مگر صهیونیستها به پشتوانه کدام تحلیل و منطق پیش چشم جهانیان اینگونه جنایت میکنند بجز اسرائیلیاتی از جنس خطبههای عبدالحمید؟! قرار نیست طرف رسماً توی جبهه صهیونیستها بایستد که؛ همین که یکی به نعل میزند و یکی به میخ و پیشنهاد صلح بین طرفین میدهد یعنی رسمیت دادن به موجود خبیثی مثل اسرائیل.
ما که جز فحش -و گاهاً ساندیس- چیزی عایدمان نشده؛ لکن حقا که «جمهوری اسلامی» بهشت اپوزیسیون است. اپوزیسیون هم که چه عرض کنم... مشتی عتیقه که صدی به نود، صدی به نود، با مادرشان هم دعوایشان بشود قصه را سیاسی میکنند و میاندازند گردن حکومت. مگر همین پسرکِ نیم گرمی -شروین- با ترلان خانم دعوایشان نشد و گازش گرفت، بعد هم «برای... زن، زندگی، آزادی» را خواند؟! یکی نیست بگوید بچه قشنگ بهتر نیست به جای نگرانی برای «سگهای بیگناه ممنوعه» واکسن هاری بزنی؟!
ای بلاکش جمهوری اسلامی!
یارو با آقازادهاش کمپلت سیما و سینما را قرق کرده بعد تا تقی به توقی میخورد میگوید «متاسفانه در مملکتی زندگی میکنیم که آتیلا پسیانی در آن میمیرد!». کأنه اگر پسیانی در آمریکا بود به جای مرگ، عروج میکرد به عالم بالا و وقت ظهور دوباره با مسیح(ع) به زمین رجعت میکرد! عیسی مسیح(ع) بغلگیرش باشد؛ ولی اللهوکیلی مجبور نیستید وقتی یک ارزن نمیفهمید برای پر کردن عریضه چرت و پرت تفت بدهید که. این مملکت برای هر کسی اخ و پیف باشد برای جماعت هنرپیشه و فوتبالیست حرف ندارد. بیژن خونت را بپا نیفتد برار!
جمهوری اسلامی تنها یک تقصیر دارد و آن هم میدان دادن به کوتولههاییست که تا روی گلیم حکومت نشستند پایشان به قاعدهی پای بابالنگدراز از گلیم جمهوری اسلامی بیرون میزند. و الا که کجای دنیا را دیدهاید طرف اینطور اراجیف سر هم کند و باز راه به راه پروژه بگیرد و فیلم بازی کند؟!
کی دهان این جماعت بسته میشود خدا میداند. لکن کاش صاحبی پیدا بشود و جلوی این جور خباثتها را بگیرد. زنجیریهای زنجیرهای رسماً دارند مملکت را هل میدهند سمت آشوب و ولگردهای مجازی که تا دیروز نگران احمد مسعود بودند حالا یکباره دشمن افغانها شدهاند. آنهم با اعتماد به گزارش زردنامهای به اسم «اعتماد» که از قول همسر مهرجویی -آن هم یک سال پیش- گفته است ما را تهدید به قتل کردهاند و لهجه داشتهاند! یعنی خود مرحوم حتی نگفته لهجهی افغان ولی اینها اصرار دارند که تقصیرها را گردن افغانها بیندازند و چهارتا جوان جاهل را خام کنند بلکه بتوانند ماهیگیری کنند!
صهیونیستها و البته سرمایههای داخلیشان بدشان نمیآید توی این وضعیت ما را با همسایههای شرقی گلاویز کنند. اینطور باشد هم ما مستهلک میشویم و هم صهیونیستها نفس تازه میکنند. خطبههای عبدالحمید، جریان افغانهراسی در کشور، شلوغکاری سلبریتیها و احیاناً قتلهای هدفمند همه در مسیر ایجاد آشوب و بلواست.
مواظب حربهی «تفرقه بیانداز و حکومت کن» باشیم...
#مصعب_یحیایی
🗓 #تقویم| سهشنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۲
✌️✌️✌️✌️✌️✌️✌️✌️✌️
@MAHOUR24 ✌️✌️✌️
خرده به الکنی زبان ما نگیر بارالها؛
نقل امثال من، همان حکایت شبان قصهی موسیست. حق هم همین است. همه که قرار نیست یک جور باشند. وقتی از بین خلایق دو تاشان عارفی میشوند به قاعدهی حسنزاده و جوادی آملی، این طرف هم چهارتا آدم خرد و خمیر مثل من باید باشد دیگر...
خودت شاهدی من و ما زبانمان قاصر است و الّا نهایت مقصود و غایت آمال همهمان یکیست. ماها هر چقدر هم که گریزپا و یاغی باشیم باز وقت فرار خواه ناخواه به آغوش خودت پناه میآوریم الها. جایی مگر هست اصلاً که از حیطهی قدرت لایزال تو بیرون باشد و از حد علم لایتناهیات خارج شود؟!
حالا این وسط بلدترها وقت ندبه و استغاثه دعای فرج میخوانند و میگویند «وَ مُنِعَتِ السَّماء...» ولی ما آخر صفیها که زبانمان به این الفاظ نمیچرخد میگوییم «آسمان روی سرمان یک بدست شده». و فرقش هم فقط توی همین لفظ است گمان میکنم.
راستی معبودا؛ رویم سیاه لکن معنای این که گفتهاند «وَ انْقَطَعَ الرَّجاء...» را نمیفهمم. خب دور سرت بگردم اگر این نومیدی و انقطاع، از رحمت تو باشد که ذنب لایغفر است و بریده باد زبانی که به نومیدی از معبودش باز شود. و اگر منظور دلبریدن و ناچشمداشتی از مخلوقات است که چه جای شکوه و گلایه؟! امید بنیبشر اگر به جز تو میخواهد باشد که همان بریده و منقطع باشد بهتر است!
جز درگاه تو به کجا پناه بیاوریم و شکایت به که ببریم یا مستعان که در شدة و رخاء تنها پناهگاه امن ما تویی...
راز دل ما پیش از این هم بر تو پوشیده نبوده که حالا از هویدا شدنش بترسیم؛ و پردهای مابین خالق و مخلوق نیست که از برافتادنش گله کنیم یا رب. ما بندگان مسکین و مستکینات فقط یک دلخوری داریم و آن هم طول غیبت صاحب و مولایمان است که از حد توان ابناء بشر بیرون زده است و امید داریم که اگر قرار بر فرج است -که هست- همان فرج عاجل قریبی که «کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَب» است را به اهل عالم بنمایانی و بشر را از این گمگشتگی و سرگشتگی بیرون بیاوری یا ارحم الراحمین....
اصلاً میپرسم مگر زمین قرار است از باریکهی غزه هم بر اهلش تنگتر شود که ما هر چه «وَ ضاقَتِ الْأَرْض» میخوانیم تحویلمان نمیگیری خدایا...؟!
اگر قرار به وراثت مستضعفین در زمین است که ما به بیچارگی و ضعف خودمان در برابر رب مشارق و مغارب معترفیم. بیش از این دیگر استضعاف نیست؛ رسما مرگ است. و ترس آن را داریم که علیالارض از شدت ظلم و جور، بنیبشری در غزه زنده نماند تا بخواهد وارث ارض موعود فلسطین بشود. مگر کودکی در محاصرهی بنیاسرائیل زنده مانده که موسایی از میانشان مبعوث شود خدایا؟
هنوز وقتش نرسیده که موعود ما را برسانی...؟!
#مصعب_یحیایی
🗓 #تقویم| جمعه ۲۸ مهر ۱۴۰۲
✊✊✊✊✊✊✊✊✊
@MAHOUR24 ✊✊✊
یکی از تاکتیکهای جنگی در میدان نبرد، پیشروی زیر آتش توپخانهی خودیهاست. یعنی توپخانه با گرایی که از خطوط دشمن دارد موقتاً نقاطی را زیر آتش خمپاره میگیرد تا به این واسطه هم حریف مجبور به سنگرگیری شود و هم نیروها در زیر انحنای «چتر آتش»ی که توپخانهی خودی درست کرده امکان پیشروی داشته باشند. حالا فرض کنید چه فاجعهای میشود اگر این توپخانه، اشتباهی گرای خودیها را ثبت کند و بجای چتر آتشین حفاظتی، نُقل و نباتها را دقیقاً روی سر نیروهای خودی فرود بیاورد. یا اینکه بیاعتنا به رسیدن نیروها به خط دشمن، حمله توپخانه متوقف نشود! نتیجهی این حملهی توپخانهای چیزی جز تلفات برای جبهه خودی نیست.
اینها حکایت برخی از دوستان -به اصطلاح- عدالتخواه است. جماعتی که نمیدانند آتش توپخانهشان باید از بالای سر خودیهای رد شود و به مواضع دشمن بخورد. یا فیالمثل حالا که نیروها رسیدهاند به خط دشمن، حملات توپخانه اینها باید متوقف شود تا باعث خسارت به خودی نشود.
شعار «موشک توی انبار؛ کودک زیر آوار» یا جملاتی از این دست، از همین جنس نابلدیهاست. یعنی طرف گمان میکند که دارد خدمت به اهالی فلسطین میکند؛ لکن متوجه نیست که خسارت این حمله به خودیها وارد میشود، نه به دشمن و این چتر آتش به جای ایجاد امکان برای پیشروی رزمندهها، عملاً آنها را زمینگیر کرده است.
خاطرم هست که اوایل همهگیری کرونا حضرات پیله کرده بودند به سردار باقری که حالا که دولت تدبیر و امید در مدیریت کشور و ایجاد محدودیتهای کرونایی ضعیف است شما باید ورود کنید و حکومت نظامی برپا شود!
جناب دولت بنفش تصمیمات غلط میگرفت؛ بعد دوستان بجای اینکه دولت را نقد کنند یا با حمایت از نیروهای مسلح در امدادرسانی و ... باعث تقویت بسیج و ن.م شوند، عملاً چوب میگذاشتند لای چرخشان و سوژه میدادند دست اجانب که ببینید در ایران دولت کارهای نیست و این سپاه یا نیروهای مسلحاند که تصمیم میگیرند!
حالا هم در مساله فلسطین همین اتفاق دارد توسط این طیف تکرار میشود. جوری هم طعنه به انبار موشکهای جمهوری اسلامی میزنند کأنه حماس یا حزبالله یا محور مقاومت تا الان از طرف آمریکا حمایت شده که توانسته تاب بیاورد و صهیونیستها را تادیب کند!
مساله صرفاً «فهم استراتژیک» نیست؛ چه آنکه همهی ما متفقالقولیم که اسرائیل باید نابود شود و این امر هم جز با نبرد بزرگ و نهایی جبههی مقاومت میسر نیست. لکن مساله آن است که حضرات «صبر استراتژیک» را در کنار این فهم برنمیتابند. بخاطر همین کمصبری و بیطاقتی هم عموماً دست به افعال و اقوالی میزنند که نهایتاً به نفع جبهه حق تمام نمیشود و یا مسیر دستیابی به اهداف را طویل و بعید میکند.
#مصعب_یحیایی
🗓 #تقویم| یکشنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۲
🌏🌎🌍
@MAHOUR24
دلیر باش؛ نبردها تمام میشود
شبی تمام دردها تمام میشود
#مصعب_یحیایی
🗓#تقویم
🔹امروز جمعه ۱۲ آبان ۱۴۰۲
☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️
@MAHOUR24 ☀️☀️🌤
یکی از وجوه قدرت «حزبالله» تسلط بینظیرش بر جنگ روانی و رسانهایست. البته به همهی مولفههای قدرت مقاومت، کاریزما و شکوه شخصی سیدحسن نصرالله را هم باید اضافه کرد؛ به نحوی که دشمنش را چنان در برزخ معلق نگه میدارد که همزمان با سخنرانیاش ارتش اسرائیل را وادار به آمادهباش صد در صدی میکند و نهایتاً -به نقلی- رویترز مدعی میشود که «چهار میلیارد نفر منتظر شنیدن سخنان سیدِ مقاومتاند». مساله درستی یا نادرستی این آمار نیست؛ لکن هیچکس کثرت منتظران این سخنرانی اعم از سیاستمدارن، رهبران، عوام و ... را در جایجای دنیا رد نمیکند.
نصرالله حتی در سخنرانیاش هم همین خط و قاعده را ادامه داد و در عین تهدید و ارعاب دشمنان، مشت مقاومت را برای اجرای سناریوهای احتمالی و آیندهی نبرد با صهیونیستها باز نکرد تا این وحوش همچنان در وحشت درگیری قریبالوقوع با حزبالله باقی بمانند.
صهیونیستها البته علیرغم اطلاع و شناخت آکادمیک و تجربی، گاهاً «صبر راهبردی» جبهه مقاومت را نادرست تفسیر میکنند و آن را جوازی برای جنون بیشتر خود میدانند. لکن آنچه مشهود است اضمحلال رو به رشد صهیونیستهاست و البته همراهی جهان با فلسطین و فلسطینیان. و این همان نتیجهایست که جبههی مقاومت از صبر راهبردی خود انتظار دارد.
دیر نیست که اسرائیل خود را در حلقهای از آتش افکار عمومی جهان محصور ببیند و آن جاست که این عقرب جراره نیش زهرآگینش را در سر خود فرو خواهد برد و عمر این جرثومه با جنون خودخواسته به پایان خواهد رسید.
#مصعب_یحیایی
🗓 #تقویم| شنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۲🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
@MAHOUR24 🥀🥀🥀
«شلوار سه خطی...»
غورههای مجازی تا همین چند وقت پیش جوری «شلوار پلنگی» را ترند کرده بودند کأنه «یار جنگی»شان چریکی از همقطارهای چگوارا در آمریکای جنوبی بوده و السّاعه آمده فقط چای و قلیانی کند و قبل از اللهاکبرِ اذان مغرب برگردد کوبا!
اینکه این چریکمریکهای مجازی همهشان شوخیاند و فیک، بماند؛ لکن کاش یک مردی پیدا بشود و ترانهای برای «شلوار سه خطیِ» غزه بنویسد که یکتنه اسرائیل و اسطورههایش را به سخره گرفته است. مرکاواهای اسرائیلی یک کابوس هم داشته باشند به اسم «شلوار سه خطی» کافیست. طرف یک جورِ اعجازگونهای هم ریلکس است که گویی ملیکههای الهی «اِنَّ مَعیَ رَبّی» را فقط به خاطر همین بشر نازل کردهاند. البته جبهه مقاومت از این جنس سربازهایی که به ریش مرگ میخندند کم ندارد و حالا مانده تا اسرائیل از این باتلاق بیرون بیاید.
قربان خداییات بروم خدایا که -نعوذ بالله- گاهی حس میکنم نشستهای آن بالا تا تنها مقام کبریاییات را با زدن توی برجک بنیاسرائیل به ما نشان بدهی! انگار این قوم لجوج تا بوده و هست فقط باید اسباب عبرت این و آن باشند و دریغ از اینکه جوی سر عقل آمده باشند. این که مدعی باشی ارتش اول منطقه هستی ولی یک ماه آزگار پشت دروازه باریکهای به اسم غزه مانده باشی، اسمش هرچه باشد قطعاً برتری نظامی نیست. چنگ و دندان نشان دادن برای زنان و کودکان، هم نشان رذالت است و هم نمود بیچارگی. کجای دنیا ارتشی به این فلاکت سراغ دارید که اسطورهی شکستناپذیریاش بازیچهی شبهنظامیانی با شلوار سهخطی و دمپایی شده باشد؟!
حالا گیرم که ده هزار شهید از غزه گرفته باشند. این ارقام هرچه بالاتر برود زبونی مهاجم بیشتر به رخ کشیده میشود که توان مقابله با یک گروه شبهنظامی را هم ندارد.
جهان باید با یک چشم برای مظلومین فلسطین بگرید و با یک چشم به مسخرگی سیرکی به اسم سازمان ملل متحد و نظم نوین جهانی بنگرد که واقعیتی جز تفرعن ندارد.
تمدنی که غرب وعدهاش را میدهد همینقدر وحشی، غارتگر، مسخره، زبون، مفلوک و متفرعن است. و البته نهایتاً در برابر مستضعفینی از جنس همین «شلوار سه خطی» سر فرود میآورد؛ چه آنکه این وعدهی الهیست.
#مصعب_یحیایی
🗓 #تقویم| شنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۲
🌹🌹🌹🌷🌷🌷🍂🍁🍁
@MAHOUR24 🌾🌾🌾
من
«فرعون» را
در بیمارستان شفا دیدم
که «موسی» را
تحت پیگرد قرار داده بود
و میخواست
با قطع اکسیژن بخش اطفال
مانع تولدش شود...
#مصعب_یحیایی
🗓 #تقویم| پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۲
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴
@MAHOUR24 🪴🪴🪴
نه برق هست
نه سوخت
نه دارو
و نه حتی آب...
تنها
به لطف برخی حکام عرب
از گذرگاه مسدود رفح
تعدادی کفن طلاکوب رسیده است!
از شما میپرسم:
آآآآی
ای تمام چشمهای باز
و دهانهای بستهی دنیا؛
«شـــفــا»
نام دواخانه است
یا غسّالخانه؟!
یک نفر
تکلیف ما را
با «دنیای گفتمانها» مشخص کند.
ماندهایم
به حال تمدّن نوین بشری
بخندیم
یا گریه کنیم؟!
بگویید باید
به کجا فریاد بزنیم
وقتی که دبیر کل سازمان ملل
دو روز پیش
بخاطر اهالی فلسطین
که نه؛
بلکه بخاطر کشتههای خودش در غزه
یک دقیقه
-یک دقیقه بیشتر از روزهای قبل-
سکـــوت کرده است!
و البته
-بیانصافی نکنیم-
ظاهراً در ادامه
با ابراز شدید نگرانی
گفته است:
«اِ...»!
من
«فرعون» را
در بیمارستان شفا دیدم
که «موسی» را
تحت پیگرد قرار داده بود
و میخواست
با قطع اکسیژن بخش اطفال
مانع تولدش شود...
«هامان»
با بمبهای فسفری
خدا را نشانه گرفته بود
و گوسالهی سامری
مثل دورهگردها
در کوچهپسکوچههای غزه
با پوکهی تانکهای مرکاوا
فلوت میزد؛
و عجیب نیست
که گاوهای شیرده دنیا
مسحور صدایش شده بودند!
این
هرچه باشد
آن دنیایی نیست
که «گفتگوی تمدنها»
وعدهاش را
به بشر مدرن داده بود!
انگار
تفرعن یهود
ما را به دورهی فرعونها
پرت کرده است.
ما
در باریکهای
شبیه به «تابوت عهد»
و در بیمارستانی
شبیه به غسالخانه
در «عهد تابوت»
زندگی میکنیم...
#مصعب_یحیایی
🗓 #تقویم| پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۲
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴
@MAHOUR24 🪴🪴🪴
من یک روزی میروم از این خرابآبادی که بشر مدرن اسمش را گذاشته «شهر». و هیچ معتقد نیستم که مدینهی فاضله یعنی «شهرِ آرمانی».
«آرمانشهر» این شهرهای پر از دود با خیابانهای قیر اندود و معبرهای مسدود نیست؛ بلکه دهاتیست که شبهایش سرشار از بوی شببوهاست و پلنگهای کوهستانش تا صبح چنگ میاندازند و پنجه میکشند به چهرهی ماه. «آرمانشهر» روزهایش پر است از عطر پونه و بابونه و طعم آویشنِ کوهی روی اجاق کوهپایه. جایی که سر ظهر قمریهایش روی شاخسار بیدهای مجنون مینشینند و جوری جانسوز آواز میخوانند کأنه شروهخوان عشقی قدیمیاند و چشمانتظار آمدن پریزادی پریرو که عقل و دین را به یک نظر نظّارهاش باختهاند.
«آرمانشهر» ولایتیست که مزرعهی گل نرگس دارد و قامت نخلهایش سر به سر کوههایی میگذارند که مأمن کبک و تیهوهاست. جایی که «آب روان میرود پای سپیداری...»
شهر آرمانی ما که این قفس سربی و سیمی و سیمانی نیست. این شهرها بیش از آنی که «اُتوپیا» باشند، «زوتوپیا» هستند. باغوحشهای بزرگی که مالیات میگیرند تا انسان را توی قفس نگه دارند. و مدنیّت اگر این است که ما همان بچههای تخسِ پاپتیِ پشتکوهی باشیم که نه شیشهها آسایش داشتند از شر تیر و کمانمان و نه پَنگ نخلها ایمن بودند از دست سنگ کِیوارهامان بهتر است.
ای نفرین به شهر!
من یک روزی کولهام را میبندم و میروم از این -به اصطلاح- شهر! میروم یک جایی از این دنیا که فقط خودم باشم و هیچکس. میروم و یک گوشهای قلیان دلتنگیهایم را چاق میکنم. بساط چای و آویشنِ آرمانشهرم را جایی کنار کَرچالهی کومه و کَپَرم پهن میکنم و بیوقفه فایز میخوانم. جوری که همهی قمریهای دشت را بکشانم پشت کومهام.
مینشینم و گَردهی پولاد اسماعیلی میخوانم: «دلا امشب غم بسیار داری/ یقین شوق وصال یار داری...» و لابلای بیتهایش هی دست حسرت میکوبم روی زانویم. و زیر لب میگویم: ای روزگااااار... ای روزگااااار...
ای نفرین به شهر و به هر کجا که بشر اهل و اهلی آنجا نبوده و نیست. و ای بلاکش آدمیزاد...
کِی و کجایش را نمیدانم. ولی مطمئنم یک روز کولهام را میاندازم پشت کولم و راهی میشوم. آدم دلش خوش نباشد پابند هیچ کجا نیست.
من یک روزی از این شهر میروم و هیچ سر دوراهیِ چهکنم گیر نخواهم کرد. یک روزی علیالطلوع دلم را میزنم به دریا و درست مثل مجنون سر میگذارم به کوه.
راستی؛ یادم رفت بپرسم. تو اهل کدام ولایتی...؟!
#مصعب_یحیایی
#کوهنوشت
📆 تقویم روز📌چهارشنبه
☀️ ۱ آذر ۱۴۰۲ هجری شمسی
🌙 ۸ جمادی الاولی ۱۴۴۵ هجری قمری
🎄 22 نوامبر 2023 میلادی
@MAHOUR24 🔥🔥🔥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک صبح به دریــا بزن ای مــرد دلت را
بگذار در این همهمهها گم شده باشی
#مصعب_یحیایی
🗓 #تقویم| شنبه ۴ آذر ۱۴۰۲🖌🖌
🖌🖌🖌🖌🖌🖌🖌
@MAHOUR24 ⚖🔥🥀
بهم ریختهام
شبیه شعرهای سپید
که نه وزن دارند
نه قافیه
-و گاهی-
نه حتی معنی!
آشفتهام
به قاعدهی برنامههای سفر شیخالرئیس
ابراهیم رئیسی
که صبح شانزدهم آذر
با دانشجوها دیدار داشت؛
و عصر همان روز
با «نعلین»
به دیدار «پوتین» رفته است!
(اساتید زباندراز زبان بدن
کجای مجلس نشستهاند؟!)
و گفتهاند
صبح جمعهای هم
وقتی که هنوز
حسن روحانی بیدار نشده بود
از «مسکو»
به «کرج» سفر کرده است.
و ظاهراً
در این دو سال
بیشتر از هشت سال دولت بنفش
سفر استانی داشته است.
قاطیپاتیام
مثل نتیجهگیری انشای حسین دارابی!
راستی
گفتم انشا...
ورای همهی کلیشهها
شما چه فکر میکنید
بالاخره
علم بهتر است یا ثروت؟
- آقا اجازه...؟ فهم!
-چای «دبش» نوش جان ارزخوارها-
ارز
آدمها را باارزش نمیکند.
و به حال ما
چه فرقی میکند
ارز را
به «فنر» تشبیه کنید
یا به «کش تنبان»؟!
در هر صورت
ولش که کنید
از دستتان در میرود.
پس بهتر است
که در جای مناسب کنترلش کنید!
بهتر از این
نمیتوانستم
سیاست تثبیت نرخ ارز را
توضیح بدهم!
این وسط
یکی «رائفیپور» را بگیرد
که قرار بود
به مصاف صهیونیزم برود
نه به جنگ با «جبرائیلی»!
«اقتصاد دستوری»
کلیدواژهایست
که این پسرک نیمگرمی
سر زبانها انداخت
و الا خیلیها
هنوز
فرق ارز و عرض و ارض را
نمیفهمند.
آشفتهام
و برای بیداری
به بابونه و آویشن دهاتمان
بیشتر از قهوههای امریکانو ایمان دارم!
من
تا همیشه
«سنتی» را
به «صنعتی» ترجیح میدهم.
«شجریان» هنوز هم
در تاپ لیست موزیکهای من است
و شکر خدا
هیچ «ساسی»
به تنم نیفتاده است!
خستهام
-خستهتر از آنم که بگویم به چه علت-
بیخودی میخوابم
و بیدلیل بیدار نمیشوم!
گاهی معتقدم
انسان سالم
در هر شبانهروز
به ۱۸ ساعت خواب
نیاز دارد!
امروز در خواب دیدم
که «محمود پاکنیت»
اینستا را قرق کرده است
و «عطر پیراهن یوسف» را تبلیغ میکند!
-«همممم
مامامیا ماماسیتا کاچلا
بوی پیراهن یوسف!
یک رایحهی گرم؛
مردانه
و زلیخاکُش!»
سراغ فرزندانش را میگیرم
میگوید:
از دروغهای یهودا خسته شدم
و منهای یوسف و بنیامین
بنیاسرائیل را
به همراه گلهای گرگ
به فلسطین فرستادم!
بعد
انگشت حسرت به دهان گرفت
و گفت
که کاش میشد
با کشتی
از «تنگهی بابالمندب» رد شوند!
در خواب
تلویزیون را روشن میکنم
تا اخبار بیست و سی را ببینم
ولی تا ده دقیقه به نُه هم
گزارش افتتاح شعبهی جدید «سرای ایرانی»
و «شهر لوازم خانگی»
در پارکینگ صدا و سیما
پخش میشود.
جبلی و وحید جلیلی
روی آنتن زنده
به ریشم میخندند...
از خواب میپرم
به یاد اهالی غزه میافتم
بنیاسرائیل...
گرگ...
تپش قلبم بیشتر میشود
پنجره را باز میکنم
و در جملهای معترضه
از خدا میپرسم:
ای اله ابراهیم و اسماعیل و محمّد(ص)
ما را
برای کدام روز مبادا
کنار گذاشتهای؟!
#مصعب_یحیایی
📆 تقویم روز📌سهشنبه
☀️ ۲۱ آذر ۱۴۰۲ هجری شمسی
🌙 ۲۸ جمادی الاولی ۱۴۴۵ قمری
🎄 12 دسامبر 2023 میلادی
@MAHOUR24
ساعتم را
به وقت حادثه تنظیم میکنم...
یک و بیست دقیقهی
صبحی که همه خواب بودند؛
و ثانیهها
نه بر مبنای گرینویچ
بلکه
به قاعدهی ساعت قریب قیامت
در شعلههای عطش و آتش
میدمیدند،
من
ققنوسی را دیدم
که از لابلای شعلهها برخاست
و به آسمان میرفت
تا از این به بعد
«میدان» را
از بالا نظاره کند.
ابلیس
به آتشزادیاش مغرور است
ولی ققنوسها
همچنان در میانهی معرکهی شعله و شراره
مشق جاودانگی میکنند.
آن روزها
آنطرفِ میز مذاکرههای مثلاً بُرد-بُرد
شیطان
در قامت غربیاش نشسته بود
و لبخند ژکوند میزد.
و «دیپلماستمالی»
هنوز هم معتقد است
که باید با داعش گفتوگو کرد.
دنیای فردا
به گواه آه دل مادران شهدا
و خسخس سینهی جانبازان شیمیایی
دنیای گفتمانهاست!
(میپرسم:
مگر رفسنجانیها
غیر از پسته
زرشک هم میکارند؟!)
ما
مقصریم جماعت
ما
«کور» بودیم
و نفهمیدیم که امضای «کری»
تضمین مذاکرات است!
حسینبیعلی(ع)
-خاکم بر دهان-
اگر تندروها میگذاشتند
حتماً با یزید مذاکره میکرد.
شنیدهام
شمر
وعده داده است
که «دست» عباس(ع) را
اگر به اماننامه «تن» بدهد
قطع نخواهند کرد!
کربلا
-برای اهل اطلاعیههای صبح جمعهای
و خندیدن به ریش ملت-
درس مذاکره است
اما من
امیدوارم
عراقچی یک امسال را
به احترام مردم غزه
بیخیالِ تبریک سال نوی مسیحی
به وندی شرمن یهودی شود!
حضرات را ول کنید
دوباره برمیگردند به مذاکره
و رو به دوربین عکاسان
قیافه میگیرند.
«بگویید سـیـیـیـب...»
سیب
سوغات باغ برجام است؛
و آه
که انگار آدمیزاد
قرار است تا همیشهی خدا
فریفتهی سِحر سیب باشد...
سرم داغ کرده است
در خیالم
از خانه بیرون میزنم
میروم کمی هوا تازه تنفس کنم
ساحل دریاچهی لوزان
نوش جان سکهبگیرهای مذاکرهچی؛
ما پاپتیها
و مستضعفین عالم
قرارهایمان را
سر پیچ «تنگهی بابالمندب» میگذاریم!
اصلاً
مچ میاندازیم
ببینیم
خدای ما بزرگتر است
یا ابعاد ناوهای آمریکایی!
حقیقت
ترور نمیشود؛
حاجقاسم
تنها یکی از اعجازهای انگشت سلیمانی انقلاب است.
این
جنگیست که شما شروع کردهاید
ولی پایانش با ماست...
چشمم را میبندم
صدای دخترکی را میشنوم
که از زیر آوارهای «زادگاه مسیح»
کریسمس را
تبریک میگوید
و دعا میکند
که «بابادوئلهای مسیحی»
در شب سال نو
به یهودیها
خمپاره هدیه ندهند!
دلم
شبیه عقیق سرخ یمنی
خون است
دست
روی دلم نگذارید...
#مصعب_یحیایی
🟫🟤الحمدلله ربالعالمین
🟤 سهشنبه ۱۲ دی (۱۹ جمادی الثانی)
🟫 صد مرتبه «یا اَرْحَمَ الرّاحِمینْ»
🟫🟤🟤🟫🟫🟤🟤🟫
@MAHOUR24 🟫🟤🟤🟫
نمیدانم
وظیفهی کدام مَلکِ مقرّبیست
که تنپوشهای پرنیان بهشتی را
به اهالی روضهی رضوان
تقدیم کند
و بالانشینها را
با پردهای از حریر و ابریشم
بپوشاند.
ولی
به هر کدام که هست
برسانید
که از میان ما
دختری به آسمان رسیده
که گیسویش را
شعلههای تکفیر سوزانده است
و بال و پرش
زخمیِ ساچمههای انتحاریست.
دختری که
گوشوارهای قلبی دارد
و کاپشنی
به رنگ صورتی...
کفشهایش را
یحتمل
در ازدحام گم کرده است.
دختری که
لطافت دستهای کوچکش
تنه به پرهای ملائک میزند.
بگویید
فرشتهها
بالهایشان را
فرش راهش کنند
ما
عمریست
از اینکه دخترهایمان
پابرهنه راه بروند
واهمه داریم.
و «گوشواره»
که بیهیچ کلامی
خودش یک روضهی مکشوف است...
بسپرید
بهشت را
با بادکنکهای صورتی تزیین کنند
و کاپشنی را
با همین رنگ
از جنس حریر بهشت
برای میهمان کوچک عرش
سفارش دهید
تاریخ تولدش را نمیدانم
ولی گمان میکنم
با بنتالحسین(ع)
هم سن و سال باشند.
اسمش هم
«ریحانه» است
دختر ایران...
#مصعب_یحیایی
🟫🟤🟤🟤🟤🟤🟤🟤🟫
🟦 دوشنبه ۱۸ دی (۲۵ جمادی الثانی)
🔷صد مرتبه «یا قاضیَ الحاجات»
🌼🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🌼
@MAHOUR24 🌼🦋🦋🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شیــعه را از شــما هــراســی نیست
شیــعه آنــی که میشـناسی نیست
پر کشیدن ز دامشان سخت است
شیعهها انتــقامشان ســخت است
#مصعب_یحیایی
🟤🟢🟤🟢
🟩🟫🟩🟫
🟢 سهشنبه ۲۷ دی (۴ رجب)
🟩 صد مرتبه «یا اَرْحَمَ الرّاحِمینْ»
✌️☘☘☘☘☘☘
@MAHOUR24 ✌️🍁🍁
ورای اینکه عدم حضور در انتخابات چه نقش و تاثیری در آیندهی کشور دارد و بیآنکه عدم مشارکت را دشمنی یا بازی در زمین دشمن فرض کنیم؛ معتقدم که بسیاری از هیجاناتی که در قالبهای نامطلوب مانند شورش، ناآرامی و اغتشاش ظهور میکند، نه از باب دشمنی با نظام و آشوبطلبی، بلکه به دلیل میل ناخودآگاه عموم به «مشارکت سیاسی» و گرایش به «تعیین سرنوشت» است. و از قضا این تمایل در ذات خود، نه تنها نامطلوب نیست بلکه جزو اهداف واسطیست که انقلاب اسلامی نیز خواهان و جستجوگر آن بوده و هست. جمهوریت و مردمسالاری حقیقی جز با مشارکت عموم مردم ایجاد نمیشود و این مشارکت مستلزم رشد سیاسی و ایجاد گرایشات معقول در مردم است. و همین نقطه است که رهبر انقلاب سالها پیش (دهه ۷۰) دربارهی آن گفتهاند: «خدا لعنت کند آن دستهایی را که تلاش کردهاند و میکنند که قشر جوان و دانشگاه ما را غیر سیاسی کنند. کشوری که جوانانش سیاسی نباشند، اصلاً توی باغ مسائل سیاسی نیستند...».
نیز اعتقاد دارم که نباید مفهوم عمیق «مشارکت» را صرفاً به حضور فرد در انتخابات تقلیل داد. چهآنکه این میزان از عمل سیاسی، کف و حداقل فعالیت مورد انتظار است. «مشارکت» پیش از جهتگیری و معنای سیاسی، دارای وجوه اجتماعیست و همین «باور به اجتماع» و «قدرت جمعیت» است که به مشارکت معنا میدهد.
با این پیشفرض شاید بتوان راحتتر درباره عدممشارکت بخشی از جامعه در انتخابات نظر داد. البته این نظر به معنای تایید عملکرد منفی این بخش از جامعه نیست و صرفاً در پی ردیابی مسالهای به نام «عدم مشارکت» است.
شدیداً معتقدم که برخی جریانات سیاسی، حیات خود را در فردگراییِ لذتطلبانه و پرهیز از ایجاد اجتماع سیاسی حول محور رشد جمعی تعریف کردهاند و بیشترین بهرهی سیاسی را از «اعمال غیر سیاسی» مردم میبرند. چرا که رشد سیاسی امت، منجر به ایجاد اجتماع قوی خواهد شد و در جامعهی قدرتمند، احزاب و جریانات سیاسی، خود را با تراز خواست امت هماهنگ میکنند، نه بالعکس. در جامعهی ورزیده به لحاظ ساخت سیاسی، نه سیاستبازها و رسانههای منحط قدرت ایجاد هیجان کاذب دارند و نه «جمعیت سیاسی» میلی به تقلیل خواستههای اصیل خود و جایگزینی با اعمال تخدیری نشان خواهند داد.
واقعیت امر این است که نظام آموزشی و سیستم رشد کشور ما در این مساله کوتاهی داشته و تلاش وسیعی برای تاسیس «اجتماع سیاسی» بر مبنای قواعد منطقی نکرده است. جامعهای که در آن نهایت تعریف و تفسیر از امر سیاسی «پدرسوختگی و حقهبازی»ست؛ رأی و انتخاب را نمایش، و آشوب و بلوا را عمل سیاسی تعریف میکند. لذا برخی افراد به خاطر عدم رشد معقول سیاسی -علیرغم گرایش اصیل و عمیق خود برای «مشارکت سیاسی»- در دام سیاستبازان میافتند و در یک جایگزینی بیقاعده هیجان را جایگزین تعقل میکنند. این جایگزینی خشت اول دیواریست که کج بنا شده است و هرچه بالاتر برود احتمال ریزش بیشتری خواهد داشت.
واقعیت این است که تنها راهکار موجود برای جلوگیری از این انحراف، نه تنها پرهیز نیست؛ بلکه ایجاد جامعه سیاسیست که در آن امت با شناخت نقش و جایگاه خود، به «مشارکت سیاسی» به عنوان یکی از ابزارهای پیشران جامعهی پیشرفته نگاه میکنند و خود را «موظف» و بلکه «محق» در مشارکت فرض میکنند.
بیش از اصرار بر انجام «تکلیف»، باید بر «حق مشارکت» تاکید کرد.
#مصعب_یحیایی
🟦🔷🔹🔵🔹🔷🟦
🟦 چهارشنبه ۲ اسفند (۱۱ شعبان)
🔷 صد مرتبه «یا حَیُّ یا قَیّومْ»
🟦🔷🔹
@MAHOUR24