✍ جنبشِ نـاکـام | بازخوانی تاریخی ماجرای جنبش ملی صنعت نفت و کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
🔻 جنبش ملی علیه زیادهخواهی مستکبرین
🔹️ موقعیت خاص ایران و نفوذ سیاستهای بیگانگان، همواره منجر به کشمکشهایی بین قدرتهای بیگانه، برای غارت ثروتهای ملی ایران بوده است. این رقابتها زیربنای بسیاری از حوادث تلخ تاریخ ایران معاصر محسوب میشود. پس از جنگ جهانی دوم و شکست آلمانها، دولتهای متفقین، یعنی انگلیس و آمریکا و شوروی، هریک درصدد کسب امتیازات جدید و به دست آوردن حداکثر ممکن از غنائم جنگی بودند. متجاوزین به کشور که بر اساس توافق، زمان اشغال نظامیشان به پایان رسیده بود، در تلاش برآمدند تا نفوذ نظامی خود را به نفوذ سیاسی و اقتصادی تبدیل کنند. دولت انگلیس، بر اساس قرارداد سابق، امتیاز جنوب را داشت و دولت شوروی هم، برای کسب امتیاز نفت شمال تلاش کرد. اما در این میان، مجلس، اعطای هرگونه امتیازی را ممنوع کرد. آمریکا این قانون را ابزاری مناسب برای خارجنمودن رقبایش از میدان دید و به همین خاطر و در پس خواستههای استعماریاش با چهرهای معتدل، مناسباتش را با ایران دنبال کرد.در این میان، جنبش ملیشدن صنعت نفت با رویکرد ضداستعماری شکل گرفت. دکتر مصدق با کمک مرحوم کاشانی، توانست حمایت مردمی را به دست آورد. در این میان، نقش علما و مشخصاً آیتالله کاشانی، پررنگ بود. ایشان هم در شکلگیری نهضت، هم در مواجهه با تهدیدات نظام سلطه و هم در خصوص توطئههای نظام پادشاهی و دربار، نقش مؤثری ایفا کرد و با بسیج ملت در مقابل هجمهها ایستاد. این جنبش در گامهای ابتدایی خود، به موفقیتهای خوبی رسید و توانست حرکتی را آغاز نماید که میرفت تا دست استعمارگران را از نفت ایران قطع نماید. این جنبش، حتی توانست در مقاطعی، توطئههای دشمنان خارجی و عوامل و وابستگان داخلیشان را ناکام بگذارد؛ اما به مرور در مسیر نهضت، انحرافات و اشکالات و اختلافات مهمی رخ داد که منجر به شکست آن و تسلط مجدد مستکبرین و قدرتهای مادیِ زیادهخواه بر منافع ملت ایران شد.
🔻 اعتماد به بیگانه؛ جدایی از دین و مردم
🔸️ یکی از عوامل مهمِ شکست، اعتماد مصدق به مستکبرین بود. در جریان ملیشدن صنعت نفت، مصدق به آمریکاییها اعتماد کرد: «در نهضت ملی، دکتر مصدق به آمریکاییها حسنِظن داشت، بلکه ارادت داشت.»...
🔍 ادامه #یادداشت_هفته شماره جدید نشریه خطحزبالله را بخوانید👇
khl.ink/f/50785
💬 #تحلیل_و_تبیین | مرگ تدریجی یک رویای آمریکایی
👈 نگاهی به مبارزات ضد استکباری دانشجویان از تسخیر لانه جاسوسی تا میدان جهاد علمی
♦️ اولین طنین مرگ بر آمریکا
🔹️ یکی از ویژگیهای جنبش دانشجویی در ایران، ضد استکباری و ضد سلطه و طرفدار عدالت بودن این جنبش است. اولین بار، شعار «مرگ بر آمریکا» توسط دانشجویان دانشگاه تهران و در اعتراض به سفر نیکسون به ایران، معاون وقت رئیسجمهور آمریکا سر داده شد. وی عامل کودتای ۲۸ مرداد بود. «در آن روزی که آمریکاییها دشمنی را شروع کردند یعنی در بیستوهشتم مرداد، در ایران هیچ کس مرگ بر آمریکا نمیگفت امّا آنها ضربه خودشان را زدند؛ ضربه آنها ناشی از «مرگ بر آمریکا» نیست. بعد که ضربه زدند در شانزدهم آذر همان سال[۳۲] دانشجوها در دانشگاه تهران گفتند مرگ بر آمریکا؛ مرگ بر آمریکا یادگار شانزدهم آذر است؛ از آن وقت گفته شد مرگ بر آمریکا.» ۱۴۰۱/۸/۱۱ در فاصله ۱۶ آذر ۳۲ تا اوجگیری نهضت ملت ایران و پیروزی آن در بهمن ۱۳۵۷، دانشگاه دوشادوش روحانیت و مردم، به مبارزه علیه استبداد وابسته پهلوی پرداخت. اگرچه گروهها و افراد زیادی تلاش کردند تا فکر دانشجو و آرمانهای او را بهسمت افکار و نظریههای مارکسیستی ، لیبرالیستی و ... بکشانند و دانشگاه را به ضلع مقابل انقلاب تبدیل کنند؛ اما دانشجوی مسلمان، یکی از بازوی همراه و پیشبرنده نهضت امام خمینیماند و مسیر مبارزه را با قوت ادامه داد.
🔹️ پس از انقلاب، دولت مستکبر آمریکا دسیسهچینی علیه ملت ایران را ادامه داد. قطعنامه ضد ایرانی تصویب کرد، به شاه فراری پناه داد، اموال ملت ایران را بلوکه کرد و سفارت خود را به مرکز جاسوسی، حمایت از گروهکهای تروریستی و طراحی کودتا علیه انقلاب ملت ایران مبدل ساخت. تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در سیزده آبان ۱۳۵۸، پاسخ دانشجویان مسلمان پیرو خط امام به این اقدامات کینهتوزانه علیه ملت ایران بود و دانشجوی ضد استکبار، در برابر مستکبرانی ایستاد که روزگاری با ابزار پیشرفت علمی، دنیا را به سلطهگر و سلطهپذیر تقسیم و ملتها را غارت کردند.
♦️ دانشجویان و حضور فعال در مسیر پیشرفت انقلاب
🔸️ با پیروزی انقلاب اسلامی، دانشگاه، هویت واقعی خود را پیدا کرد و به محلی برای تکاپوی علمی رشد و توسعه دانش در جهت خودکفایی و حفظ استقلال کشور، مبتنی بر ظرفیتهای داخلی و استعداد جوان ایرانی تبدیل شد و دانشگاه، یکی از مهمترین میدانهای مبارزه سیاسی و فرهنگی و اجتماعی با دشمن شد.
🔸️ تسخیر سفارت آمریکا و افشای اسناد خیانت و جاسوسی آمریکا در ایران، حضور پرشور در دفاع مقدس و مقابله با گروهکهای تروریستی، شرکت وسیع در حرکت عظیم جهاد سازندگی و حضور در صحنههای مختلف خدمترسانی به مردم، از عرصههای مهم حضور دانشجویان است. «جماعت دانشجو در کشور، در دوران انقلاب خیلی سوابق خوب و درخشانی از خود به ثبت رسانده؛ از اوّل انقلاب اینجور است. البتّه قبل از انقلاب هم در مبارزات، دانشجویان حضور فعّالی داشتند لکن آنچه بروز پیدا کرد و عاملی شد در جهت پیشرفت انقلاب، بهطور واضح فعّالیّتهای دانشجویی بعد از انقلاب بود که یکی از اینها مثلاً فرض کنید تشکیل جهاد سازندگی بود؛ جهاد سازندگی کار بزرگی بود، اوّلین شکوفههای خودکفائی و سازندگی و ابتکار ملّی و اعتمادبهنفس ملّی در جهاد سازندگی شکل گرفت و منعقد شد. در جهاد سازندگی اینها شریک بودند، در جهاد دانشگاهی اینها شرکت داشتند.» ۱۳۹۵/۴/۱۲
♦️ دانشگاه؛ سد مستحکم در برابر دشمن
🔹️ پس از عبور از دوره مبارزه سخت و قطع دست متجاوز دشمن بعثی به کشور، نوبت تثبیت و رشد انقلاب در عرصههای هویتساز برای جامعه ایران بود. کشوری که در مقایسه با پیشرفتهای علمی جهانی به اندازه دو سه قرن عقب نگه داشته شده بود، با وجود استعداد سرشار فکری و سرمایه نخبگانش، بهسرعت باید مسیر عقبمانده را میپیمود و از بیرحمانهترین تحریمهای دولتهای استکباری، همچون تحریم دارو عبور میکرد. همین شد که با شکلگیری جنبش تولید علم در کمتر از سهدهه، این راه طولانی طی شد و ایران در کنار کشورهای پیشرفته در مسائل مختلف پزشکی، مهندسی، هستهای، نانو، صنعتی و نظامی، به موقعیت مناسبی دست یافت؛ به همین دلیل است که در منطق اصیل انقلاب اسلامی، برخلاف ادعای برخی متحجران، نهتنها دانشگاه ابزار استعمار نیست که بازوی توانمند کشور در جهت ارتقا و توانمندسازی در مقابل بدخواهان است. «دانشگاه یکی از بزرگترین موانع در مقابل سلطه استکبار است؛ ما باید این را بدانیم. هدف قدرتهای گردنکلفت جهانی سلطه است؛ به چه وسیله؟ یک روز با اسلحه، یک روز با فریب، یک روز با علم؛ با علم هم سلطه پیدا میکنند. دانشگاه جلوی سلطه را میگیرد؛ یعنی شما اگر چنانچه توانستید سطح علم کشور را بالا بیاورید، در مقابل سلطه دشمن یک مانع ایجاد کردهاید.» ۱۴۰۱/۷/۲۷
🔍 ادامه #یادداشت_هفته نشریه خط حزبالله👇
🔍 ادامه #یادداشت_هفته نشریه خط حزبالله👇
♦️ دانشگاه تعطیل؟! پیشرفت تعطیل!
🔸️ در طول این سالها اما دشمنان این آبوخاک که دستشان از منابع ایران کوتاه و منافعشان قطع شد، لحظهای از پا ننشسته و برای تعطیل یا کماثرکردن مراکز حساسی همچون دانشگاه، پیوسته دسیسهچینی کردند. مشغولکردن دانشجویان به مسائل غیر اصلی و ایجاد حواشی و ازبینبردن تمرکز دانشجویان در مسائل علمی و فناوری از مسائلی است که میتوانست هدف دشمن را در ایجاد رکود علمی تأمین کند. طراحی برای اغتشاش و آشوب و تبدیل دانشگاه و جنبش دانشجویی به اهرمی علیه انقلاب در سالهای ۷۸ و ۸۸ و حوادث اخیر، از اقدامات برنامهریزیشده دشمن بود که با وجود برنامهریزی وسیع با شکست مواجه شد.
♦️نقشه دشمن برای دانشگاه چیست؟
🔹️همه افتخاراتی که دانشجویان جوان، در طول سالهای پس از انقلاب اسلامی رقم زدند، در سایه اعتقاد به توحید و در سایه امید و اعتماد به نفس و عدم احساس حقارت در برابر بزرگترین قدرتهای دنیا بود و دشمن از این بالندگی بهشدت عصبانی است و تلاش میکند تا با ایجاد نا آرامی، تعطیلکردن کلاس و ایجاد آشوب، ذهن جوان را از نیازهای اصلی کشور و اولویتهای اساسی کشور دور کند. «نخبه علمی و اساساً دانشگاه، جزو ارکان پیشرفت کشورند؛ یعنی یک رکنِ مهمّ پیشرفتِ کشور، دانشگاه و در دانشگاه هم عمدتاً نخبگان علمی هستند. اینکه شما میبینید در مقاطع مختلف، نه فقط حالا دیروز و پریروز، تلاش شده که دانشگاهها تعطیل بشود، کلاسها تعطیل بشود، بچّهها سر کلاس نروند، استاد نرود و از این کارها، ناشی از این است؛ چون دانشگاه نقش اساسی دارد.» ۱۴۰۱/۷/۲۷
♦️دانشگاه؛ کانون ایجاد اقتدار در برابر توطئه دشمن
🔸️اما با وجود تمام دشمنیها و دسیسههای پیدا و پنهان دشمنان داخلی و خارجی برای توقف و رکود در دانشگاه و هویتزدایی و آرمانزدایی از آن، موفقیتهای دانشجویان در مسابقات علمی بینالمللی، کسب افتخارات در عرصههای نظریهپردازی، افزایش تعداد مقالات علمی، اختراعات و اکتشافات و تولید محصولات دانشبنیان و مشارکت وسیع دانشجویان در کارهایی همچون اردوهای جهادی، نشان میدهد دانشجویان نهتنها منفعل نشدند که با امید و پشتکار و با عزم و اراده در حال حرکت در مسیر ساخت کشور هستند. با این وجود آیا دشمنی ایادی استکبار با دانشگاه هویتساز و ضد سلطه تمام خواهد شد؟ پاسخ این پرسش به خود دانشگاه برمیگردد. «توطئهها ادامه پیدا خواهد کرد، تا یک مقطعی؛ آن مقطع عبارت است از اقتدار همهجانبه کشور که این، کارِ شما دانشجوها، کارِ شما نسل جوان است. آن وقتیکه توانستید کشور را به اقتدار علمی و به اقتدار اقتصادی برسانید و آن وقتیکه توانستید عزت علمی را برای کشور فراهم کنید، آن روز البته توطئهها کم خواهد شد؛ مأیوس خواهند شد. تا وقتی به آن نقطه نرسیدهایم، منتظر توطئهها باید بود و آماده مقابله با این توطئهها باید بود.» ۱۳۸۷/۹/۲۴
💻 Farsi.Khamenei.ir
🔍 ادامه #یادداشت_هفته
🔹 جوانی که روزهای نوجوانی را در مسجد و پایگاه بسیج محل گذرانده و حالا هم تمام فکر و ذکرش، بچههای محل و رشد فکری و فرهنگی آنهاست، بیتابتر از آن بود که باب جهاد و شهادتی را که به رویش باز شده را از فکر و خیال بیرون کند. به هر دری زد تا بلکه بتواند با اسم و نام رسمی اعزام شود و شد. با همه اینها اما خدمت در بخشهای پشتیبانی و لجستیکی جبهه مقاومت برایش رضایتبخش نبود و در اعزامهای بعدی سعی کرد خودش را به خط مقدم نبرد برساند.
🔻 بهم زدن نقشه استکبار با نسل سومیها
🔹 ظاهراً موانع و بهانه ها برای توقف و نرفتن مصطفی کامل بود، اما او کسی نبود که به راحتی تن به این مسئله بدهد. در نهایت و با لطایف الحیلی با هویت یک رزمنده افغانستانی خودش را به سوریه رساند و در نهایت هم با فداکاری و رشادتها و با پشتکاری که از خود نشان داد، در تیپ فاتحِ رزمندگان افغانستانیِ مدافع حرم موسوم به «فاطمیون» مسئولیت گرفت و بازوی مدیریتی شهید حاج قاسم سلیمانی در بخشی از جبهه مقاومت شد.روزهای عجیبی بود. فرمانده بلندآوازه مقاومت که روزهای گرم و سرد دفاع مقدس را چشیده بود حالا به کمک جوانان دهه هفتادی و شصتی که در روزهای دفاع مقدس، دوران نوزادی و طفولیتشان را میگذراندند یا به دنیا نیامده بودند، مشغول بر هم زدن نقشههای اردوگاه استعمار و استکبار بود. از قضا موفق هم بودند. سپاه سلیمانی در قامت مأمور مکلف شده اردوگاه انقلاب اسلامی در جبهه مقاومت، پر از جوانانی بود که طبق محاسبات دو دهه قبل دشمن باید الان مامور به استحاله جمهوری اسلامی میبودند اما قضیه عکس شده بود. مصطفی و امثال مصطفی و نسل او در عین بعضی تفاوتها اما همان شخصیتی را پیدا کرده بودند که بسیجیان در دهه ۶۰ در جبهههای جنگ داشتند؛ با این تفاوت که برخلاف آنها که در مرزهای جغرافیای سیاسی ایران با دشمن بعثی میجنگیدند، اینها در سرزمینهایی چند هزار کیلومتر دورتر از مرزهای رسمی کشور میجنگیدند. این رویش نسل جدید انقلابی البته در فضایی بود که دشمن همه توان خویش را برای تهاجم فرهنگی و فراموشی ارزشهای دفاع مقدس به راه انداخته بود: «یک حرکت وسیع فرهنگی علیه کشور ما در دههی ۷۰ شروع شد؛ حالا شما نگاه کنید؛ متولّدین دههی ۷۰، امروز دارند میروند بهعنوان مدافع حرم جان میدهند، سر میدهند و نیرو میدهند؛ نعششان برمیگردد! چه کسی این را حدس میزد؟ در همان دورانی که آن تهاجم وسیع فرهنگی بود، این گلها در بوستان جمهوری اسلامی شکفته شدند، این نهالها روییدند، حججیها درست شدند.» ۱۳۹۷/۵/۲۲
🔹 بسیجیان خمینی در مدافعان حرم بازتولید شده بودند با این تفاوت که دیگر نه پشت دروازههای خرمشهر و آبادان و قصر شیرین بلکه در پشت مرزهای فلسطین اشغالی میجنگیدند. انقلاب اسلامی برخلاف همه طراحیها و زمینهسازیها نهتنها متوقف نشده که در عین همه مشکلات و موانع پیش رفته بود. حالا بهتر میتوان راه و افق روشنی را دید که حضرت آیتالله خامنهای مدام نوید آن را میدهند: «جوان ایرانی، مورد کینهی دشمنان است... از اوّل انقلاب تا امروز جوانها بودند که کارهای بزرگ را در جبهههای مختلف، میدانهای مختلف، به عهده گرفتند و پیش بردند...در همین زمان معاصر شما، شهید حججی، مصطفی صدرزاده، آرمان علیوردی، روحالله عجمیان. اینها برجستهاند، نقطههای واقعاً برجستهاند. هزارها، دهها هزار، صدها هزار جوانِ ایرانیِ مسئولیّتشناس امروز وجود دارند؛ اینها موتور حرکتند، اینها موتور پیشران حرکت کشور و حرکت نظامند.» ۱۴۰۲/۱/۲۹
🔖 منتشرشده در شماره جدید نشریه خط حزبالله
💬 #یادداشت_هفته | صدهاهزارجوان، پیشران حرکت انقلاب
👈🏼 چرا رویش جوانانی همچون شهید مصطفی صدرزاده، نشانه بالندگی انقلاب و استمرار ارزشهای آن در نسل های جدید است؟
🔻 «نقطهی امیدآفرین این است که در این تلاش همهجانبهی دشمن، شما میبینید در چنین شرایطی که دشمن شمشیر را از رو بسته، دانشجوی انقلابی در فلان دانشگاه فحش ناموسی میشنود، از میدان خارج نمیشود؛ طلبهی بسیجی زیر شکنجه به شهادت میرسد، حاضر نیست حرفی را که دشمن میخواهد بر زبان جاری کند. مجاهدان فداکار، مدافعان حرم، فعّالان سختکوش جهاد تبیین، گروههای کمک مؤمنانه، اردوهای جهادی، اینها همه جوانهای این کشورند. با وجود اینترنت، با وجود شبکههای اجتماعی، با وجود اینهمه لغزشگاهها، جوانهای ما در این راه دارند حرکت میکنند.»۱۴۰۲/۳/۱۴ سطرهای بالا، بخشهایی از بیانات رهبر انقلاب اسلامی در مراسم سیوچهارمین سالگرد ارتحال امام خمینی است. ایشان در ادامه با ذکر یک نمونه از این مصادیق، باب دیگری از تحلیل موفقیت انقلاب اسلامی در انتقال ارزشها از نسلی به نسل دیگر را بازگو کردند. اتفاقی که نه تنها مایه امیدواری است بلکه درست، نقطه مقابل تحلیلهای مغرضانه دشمنان است: «شما میبینید از یک روستا یک شخصیّت منوّر و نورانی برمیخیزد؛ از یک روستای اطراف شهریار یک جوان فداکار و نورانی مثل مصطفی صدرزاده به وجود میآید. ما از این مصطفی های صدرزاده در تمام سرتاسر کشور بسیار داریم، هزاران داریم؛ اینها همه امیدبخش است.» ۱۴۰۲/۳/۱۴
🔻 نمونه اعلای انسان انقلاب اسلامی
🔹 "اگر شما کار اعزام مرا جور نکنید، هرجا بروم میگویم که شما کاری نمیکنید. هرجا بروم میگویم دروغ است که شهدا عند ربهم یرزقون هستند، میگویم روزی نمیخورید و هیچ مشکلی از کسی برطرف نمیکنید. خودتان باید کارهای من را جور کنید." اینها را همان جوانی گفته بود که ۱۰ سال بعد، حضرت آیتالله خامنهای در سالگرد ارتحال امام خمینی نامش را پشت تریبون بردند و او را نمونهای از رویشهای انقلاب اسلامی دانستند که حتی سالهای سخت دهه شصت را هم به یاد ندارند. اولین نسلی که با فاصله از انقلاب و جنگ پا به دوران جوانی گذاشته و از قضا، دشمن برای استحاله جمهوری اسلامی امید زیادی به این نسل بسته بود. در اوج تابستان ۱۳۹۲ مصطفی تصمیم گرفته بود کسب و کارش را تعطیل کند و راهی سوریه شود. به گفته خودش قرار بود در اولین اعزام به عنوان آشپز راهی میدان شود که به دلایلی از پای پرواز در فرودگاه او را برگرداندند. مصطفی هم با زبان روزه و دل پر، تمام مسیر برگشت از فرودگاه تا خانه در شهریار را گریه کرده و بعد از آن هم به همراه همسرش رفته بود مزار شهدای گمنام و عبارات بالا را بر زبان رانده بود. تمام زندگی برای مصطفی، عرصه جهاد بود. حتی زمانی که در اوج مبارزات سیاسی و فرهنگی پیش از بحران سوریه، خبری از توپ و تانک و گلوله نبود، مسلک مصطفی جهاد بود و مقدم بر همه جهادها هم جهاد با نفس. حرفهایی بر زبان میراند و توصیههایی میکرد که نشان می داد از زمین و زمان بریده و گوش به عالم شهود سپرده. در همان ایام به دوستانش گفته بود: "وقتی کار فرهنگی را شروع می کنید با اولین چیزی که باید بجنگیم خودمان هستیم، وقتی که کارتان میگیرد و دورتان شلوغ می شود تازه اول مبارزه است زیرا شیطان به سراغتان می آید اگر فکر کرده اید که شیطان می گذارد شما به راحتی برای حزب الله نیرو جذب کنید، هرگز، اگر می خواهید کارتان برکت پیدا کند به خانواده شهدا سر بزنید، زندگی نامه شهدا را بخوانید سعی کنید در روحیه خود شهادت طلبی را پرورش دهید، سخنان مقام معظم رهبری را حتما گوش کنید، قلب شما را بیدار می کند و راه درست را نشانتان میدهد، دعای ندبه و هیئت چهارشنبه را محکم بچسبید، خودسازی دغدغه اصلی شما باشد."
🔻 افوض امری الی الله
🔹 حتی چند سال بعد وقتی در پاسخ به کسی که گفته بود برای شهید شدن به سوریه میروی، گفته بود "ما حتی برای شهید شدن هم به سوریه نمیرویم! برای رضای خدا میرویم حالا اگر شهادت را هم داد که داد اگر هم نداد که نداده است! افوض امری الی الله!" انگار نه انگار این مصطفی بخشی از همان نسلی است که بعد از دفاع مقدس، طبق تحلیل های اندیشکدهها و رسانههای غربی، قرار بوده سپاه اجنبی باشند برای استحاله جمهوری اسلامی از درون! در حرفها و جملات مصطفی دلبستگی به مکتب عاشورا و مقاومت برای برپا بودن پرچم اسلام، هویدا بود. جوانِ مجاهدِ داستان تبدیل به یک عارف شهودی شده بود که دیگر شهادت هم برایش موضوعیت نداشت. شهادت برای مصطفی طریقیت داشت برای ادای تکلیف و رضای خدا! بعد از بحران آمریکایی-صهیونیستی تروریسم تکفیری هم که دیگر صحنه خیلی واضح شده بود. برای همین هم با وجود همه بالا و پایین شدنهای روزگار دست از تلاش برای رفتن به سوریه برنداشته بود.
🔍 ادامه👇