۴داستان به بهانه ۴اسفند، سالروز تصویب لایحه #راهآهن_رضاشاه
۱.رابرت گراهام، استاداقتصاد وکارشناس اقتصادی خاورمیانه مجله فایننشال تایمز، در کتاب «ایران: سراب قدرت» مینویسد:
«شکی نیست که با هر نوع معیار اقتصادی که بسنجیم، ساخت راهآهن بیهدف و بیبرنامه بوده است»
۲.همایون کاتوزیان،عضودانشکده مطالعات شرقی دانشگاه آکسفورد،درکتاب «اقتصادسیاسی ایران مدرن»:
#راهآهن_رضاشاه قطعایک حماقت اقتصادی تمامعیاربود...نقدهای واردبه این طرح رامیتوان در2پرسش اساسی خلاصه کرد:چراراهآهن ازشمال به جنوبغرب کشور کشیده شد؟وچرابجای راهآهن،جاده احداث نشد؟
۳.اساتید دانشگاه سوربون در کتاب «ایران در قرن۲۰»:
راهآهن بدون سود زیاد تقریبا کلیۀ سرمایهگذاریهای اقتصادی کشور رابلعید...یکی از کارشناسان آمریکایی میگوید:
تنهابا ۱ یا ۱.۵٪ بودجه #راهآهن_سراسری امکان احداث شبکه جادهای درجهیک در سراسر کشور وجود داشت.
۴.جان فوران،استاددانشگاه سانتاباربارا کالیفرنیا،درکتاب«مقاومت شکننده»:
احداث #راهآهن_سراسری درواقع بههدردادن منابع بود؛طرحی پرهزینه که چندین پیامدناگوارداشت:تورمزا بود،اهداف اقتصادی چندانی نداشت...واستانداردزندگی راپایین آورد؛چون هزینۀ آن ازطریق مالیات قندوچای تأمین میشد.
"سید محمدحسین راجی"
@MAHOUR24
🔴 #روزنوشت
🔴 حتماً بخونید
1️⃣ بیست دقیقه روی موتور!
دیروز باید میرفتم یه جلسه و دیرم شده بود، مجبور شدم با پیک موتوری برم. راننده از کارکنان نیروی انتظامی بود ... یک دختر سه سال و هفت ماهه داشت که مثل همه دخترها خیلی شیرینزبون بود.
میگفت در زمان اغتشاشات سه ماه مداوم خانه نرفت! ۹۰ روز بچهش رو ندیده بود، دخترش زنگ میزد و میگفت بابایی ما هیچی نمیخوایم برامون بخری، من آب میخورم سیر میشم، تو فقط بیا خونه ...
وقتی از زاویه نگاه او به مسئله نگاه میکردی، جاهای جدید برای فکر کردن پیدا میکردی. هم از زاویه نگاه یک پلیس و هم از زاویه نگاه یک پدر که شغلش افسر نیروی انتظامی بود.
2️⃣ ده دقیقه در تاکسی!
از جلسه داشتم برمیگشتم. بخشی از مسیر رو با اتوبوس اومدم و باقی رو سوار تاکسی شدم. توی تاکسی عقب نشسته بودم و یه مادر و دختر حدوداً ده ساله کنارم نشسته بودند. امروز تولد دخترک بود ...
دیالوگهای شیرین مادر و دختر برای اینکه چه کار بکنند برای تولد امشب. از اینکه یه کیک کوچک برای خانواده چهار نفرهشون خریده بودند تا اینکه خونه را چطور تزئین کنند.
پدر خانواده زنگ زد. از مادر میپرسید چی بگیرم، مامان میگفت پول بده و دخترک میگفت پول نمیخوام! مامان گفت لباس بخر، دخترک گفت تورتوری باشه. مامان به پدر سفارش دخترک را گفت ...
من پیاده شدم و داشتم فکر میکردم که #خانواده هنوز یکی از بزرگترین سرمایهها و مستحکمترین ارتباطات اجتماعی برای ما مردم ایران هست. سرمایهی بزرگی که نه در سیاستگذاریها بهش توجه داریم و نه در طرح و برنامهها. (هنوز حال خوب داخل خانواده یکی از مهمترین سرمایههای ماست که بهش توجهی نداریم)
شاید این حرف گزاف نباشه که هر طرحی اگر از بستر خانواده عبور نکنه، اگر به خانواده به عنوان یک بازیگر بسیار مهم در صحنه اجتماع نگاه نکنه، اگر قوام خانواده مسئلهش نباشه، محکوم به شکسته. این یعنی وقتی داریم در مورد پوشک، تخممرغ، نان، خودرو، مسکن، بلندمرتبهسازی، دلار، درختکاری و ... تصمیم میگیریم، حتماً باید ربط و نسبت اینها رو با قوام و دوام خانواده و حال خوبی که افراد و جامعه ازش میگیرن ببینیم و لحاظ کنیم.
#حمید_کثیری 👇👇
@MAHOUR24
16159054553543804295829.mp3
5.47M
﷽
🎙سید مجید بنی فاطمه
💐دیوونِه ها شَب مَهتاب اومَد
قَرارِ این دِل بی تاب اومَد
#امام_زمان
#میلاد_امام_حسین
🇮🇷 رادیو انقلاب ۳۱۳
@MAHOUR24
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
💐لَبخَند بِه لَب هایِ عَلیُ و اَلزَهرا اَست . . .
#امام_زمان
#میلاد_امام_حسین
🇮🇷 رادیو انقلاب ۳۱۳
@MAHOUR24
10.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
🎙استاد مسعود عالی
🌿کسی که نفرینش هم دعا بود
#ماه_شعبان
🇮🇷 رادیو انقلاب ۳۱۳
@MAHOUR24
در خونهتون احترام همیشه برام واجبه_۲۰۲۳_۰۲_۲۳_۰۸_۳۰_۴۵_۵۷۲.mp3
10.09M
﷽
🎙حسین طاهرے
💐در خونتون احترام همیشه برام واجبہ خود شما گفتی به ما جواب سلام واجبہ
#امام_زمان
#میلاد_امام_حسین
🇮🇷 رادیو انقلاب ۳۱۳
@MAHOUR24
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 الا اهل عالم پیامم بگیر...🇮🇷
🌹میلاد امام حسین(ع) و روز #پاسدار به ویژه بر سبزپوشان حریم ولایت مبارکباد🌹
#سپاه_پاسداران_انقلاب_اسلامی
🧠⚔@MAHOUR24
8.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 ماه شعبان جدی استغفار کن
🔻جوانیم را در مستی دوری از تو گذراندم...
@MAHOUR24
5.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#زنده_از_حرم
💠 مومن حق ندارد خودش را ذلیل و خوار کند
🎙 حجتالاسلام والمسلمین رفیعی
☑️ @MAHOUR24
🔴 داستان جوان فاسد و امام حسین(ع)
استاد علی اکبر مهدی پور در کتاب «جرعه ای از کرامات امام حسین» می نویسد:
یکی از خطبای ارجمند در قائمیّه اصفهان در ایام نیمه شعبان سال 1389ش برفراز منبر گفت:
دو ماه پیش با جوانی به نام رضا آشنا شدم که سرنوشت خود را برای من تعریف کرد. گفت: من جوانی شرّ بودم... جز نماز و روزه هرکاری انجام می دادم.
شب عاشورا پدر و مادرم به حسینیه رفتند، من به دنبال کثافت کاری خود بودم، در مسیر خود دختری را سوار کردم که می خواست به حسینیه برود، او را به زور به محلّی بردم و خواستم اورا اذیت کنم، هرچه گریه و تضرّع کرد و گفت: شب عاشوراست، اعتنا نکردم.
گفت: من علویّه هستم، به پاس حرمت مادرم حضرت زهرا مرا رها کن، اعتنا نکردم.
گفت: بیا امشب با امام حسین معامله کن، امام حسین دست عطوفتش را برسر تو بکشد.
نام امام حسین در تمام اعماق دلم تأثیر گذاشت، او را سوار کردم و دم در حسینیه پیاده اش کردم.
به خانه برگشتم، تلویزیون را روشن کردم، داستان عاشورا را تعریف می کرد و در نصف صفحۀ تلویزیون تعزیه را نشان میداد که بر سر کودکان تازیانه می زدند. بی اختیار اشکم جاری شد، مدتی نشستم و گریه کردم. مادرم آمد، تا وارد خانه شد، پرسید: رضا چه شده؟ گفتم: هیچ، گفت: نه، از همه جای اتاق، بوی امام حسین می آید.
فردا بی اختیار به حسینیه رفتم. همۀ بچه های محل مرا می شناختند و می دانستند که من اهل هیأت نیستم، چون سرتاپا شرّ هستم.
رئیس هیأت گفت: آقا رضا! تو هم حسینی شدی؟ گذرنامه ات را بده تو را ببرم کربلا.
گفتم: پول ندارم، گفت: با هزینۀ خودم می برم. به فاصلۀ چند روز رفتم کربلا، همه رفتند حرم، من خجالت می کشیدم.
بالاخره من هم رفتم.
چند ماه بعد هم مرا به مکه برد. از مکه برگشتم، مادرم گفت: رضا! دختری برایت درنظر گرفتیم.
رفتند خواستگاری، روز بعد من رفتم، دختر برایم چایی آورد، تا چشمش به من افتاد، فریاد زد: یا زهرا! و بیهوش شد.
وقتی به هوش آمد، گفت: دیشب حضرت زهرا علیها السّلام را در عالم رؤیا دیدم، عکس این جوان را به من نشان داد و فرمود: فردا من برای تو خواستگار می فرستم، مبادا رد کنی.
السلام علیک یا اباعبدالله...
بیاید هممون امشب با امام حسین معامله کنیم..
#حسین_دارابی
@MAHOUR24