📃 مجله نایت
گلدان مناسب، وقتی که با گلها و گیاهان مناسب پر نشود، میشود بهترین بستر برای علفهای هرز!
حواستان به آدمهای زلالدل و مهربان جهانتان باشد. اینهایی که خیلی بی منت توجه میکنند و دوست میدارند و عشق میورزند و میبینند و مهربانی میکنند.
حواستان به آنهایی باشد که آنقدر به شما خوبی کردهاند که خیالتان از بابت بودن و داشتنشان راحت شده. همانهایی که حتی یک هزارمِ میزانی که محبت میکنند، محبت نمیبینند و حتی یک هزارمِ میزانی که دوست میدارند، دوست داشته نمیشوند و حتی یک هزارمِ میزانی که توجه میکنند، توجه نمیبینند.
یادتان باشد؛ کم پیش میآید که آدمها بگویند: مرا ببین! به من توجه کن! دوستم داشتهباش! آدمها در دریای عمیق نیازهایشان غرق میشوند و آنوقت دیگر برایشان فرقی نمیکند دستی که به سمتشان دراز شده، برای نجاتشان آمده، یا آزار دادنشان! آدمها در اوج تشنگی عاطفی، جامی که به سمتشان دراز شده را میگیرند، حتی اگر زهر باشد...
#ماهور
@night_mag
📃 مجله نایت
من فکر میکردم که بدترین حس دنیا از دست دادن کسی باشه که دوستش داری ...
اما اشتباه میکردم !
بدترین حس اون لحظه ایه که متوجه میشی خودتو از دست دادی ...
چقدر با خودم در تماس هستم ؟
ما مدام با ذهن مان در تماسیم
با خاطرات و اطلاعات و داده های گذشته و
با نگرانی ها و ترس های آینده در تماسیم !
گوشی مان مدام اشغاله و هرگز پیام و
صدای دل مان و الهاماتش را نمی شنویم !
مراقب ذهنمان باشیم!
اندیشه و بینش ها را شناسایی و تغییر دهیم
محبت و عشق ورزی کنیم تا ارتباط مان با جسم
روان و مهمتر از همه با روح مان برقرار شود ...
حال الهامات و صدای دل را خواهیم شنید و بجای
زندگی با خاطرات و داده ها ی ذهنی ، زندگی با
آرامش و الهامات را تجربه میکنیم ...
#ماهور
@night_mag
📃 مجله نایت
این منم. گاهی شادم گاهی غمگین، گاهی مضطرب، گاهی آرام، گاهی شتابزده، گاهی صبور...
این منم که گاهی از سادهترین ناملایمتیها بههم میریزد و گاهی از سختترین ضربهها و شکستها و تلخیها، خم به ابرو نمیآورد. گاهی قویترینم و گاهی شکنندهترین عنصر موجود در سیارهی آدمها.
من دارم جهانِ طبیعیِ یک انسان را زیست میکنم و قرار نیست همیشه روی یک مدار و یک مسیر و یک احساس قدم بردارم. قرار نیست همیشه حالم خوب باشد یا نقاب یک انسانِ دائما شاد و آرام را بزنم؛ درحالی که طبیعتِ جهانم دائما در حال تغییر است و طبیعیست که احساسات و نگرشم نسبت به اتفاقات و آدمها تغییر کند و طبیعیست که هر بار حال و روحیات متفاوتی را تجربه کنم!
این منم! فرقی نمیکند که امروز خوشحالم یا غمگین، آرام یا خشمگین؛ مهم این است که احساسات طبیعیام در مواجهه با هر موقعیتی را انکار نخواهمکرد!
من در صلحم با خویش، حتی با آن بخش از وجودم که گاهگاهی تنهایی میطلبد و از جمع، فاصله میگیرد. حتی با آن بخش از وجودم که رنجیده یا زخمیست و التیام میخواهد... حتی با آن بخش از وجودم که هنوز کودک مانده و نیاز دارد با او مهربان باشم و به او فرصت بدهم و از او مراقبت کنم...
چه کسی میتواند ادعا کند که هیچ زخمی ندارد یا تماما بهبود یافته؟!
#ماهور
@night_mag
📃 مجله نایت
مهم نیست ...
این که مشکلاتم چقدر بزرگ باشند ...
ایمان دارم که من ؛
با روحیه ی شکست ناپذیری که دارم ؛
از پسِ بدترین فجایع و مشکلاتِ جهان هم بر خواهم آمد ...
من آنقدر انرژی و توانایی دارم
که بدترین های جهان را
به بهترین ها تبدیل کنم ...
من "معجزه" نیستم اما ؛
کنارِ من ؛
نمی شود شاد و امیدوار نبود ...
نمی شود !!!
#ماهور
@night_mag
📃 مجله نایت
من حوصله و جانی برای متنفر بودن و فکر کردنِ مدام به رفتارهای بیانصافانه و زنندهی هیچکس ندارم! میخواهم همینجا منطقی و عمیق به کنشها و حرفهای ناخوشایند آدمها فکر کنم و در همانحال که رنجیدهام، آنها را ببخشم.
شما را میبخشم، شمایی که بارها تلاش کردید مرا برنجانید و به من آسیب بزنید و هنوز هم نپذیرفتهاید که دنیای من از دنیای شما سواست و مسیر من از مسیر شما...
شمایی که قبلترها ایستادهبودید کناری و زمین خوردنهای مداوم من، شما را خوشحال میکرد و در جا زدنهای من، به شما احساس خوشایندی میداد! شمایی که به محض بلند شدن و ایستادنِ پس از تلاشهای مکررم، اندوهگین شدید و دویدنم را که دیدید، خشمگین شدید و رسیدنم، شما را از داشتههاتان بیزار کرد! شمایی که خودتان را در صورتی بالا میدیدید که من پایین باشم و داشتههاتان را کافی، اگر من به قدر کفایت نداشتهباشم!!! من بخالت را به مراتب فجیعتر از حسادت میدانم و شماها حسود نه! که بخیل بودید و آدمِ بخیل، برای خودش هم موجود خطرناکیست...
برای خودم حق آرامش قائل میشوم و همهتان را میبخشم و بار سنگینِ رنج و اندوهی که به روانم تحمیل کردهاید را زمین میگذارم و به راهم ادامه میدهم و متعجبم از شماها که در این فرصت کوتاه زندگی چه حوصلهای دارید که از کار و زندگیتان میزنید و در میدان ذهن و گفتگوهایتان، با منی که کاری به کارتان ندارم میجنگید و اتفاقات و انفعالات دنیای مرا رصد میکنید!!!
#ماهور
@night_mag
📃 مجله نایت
دور خودت دایره ای بکش
دایره ای به وسعتِ بیخیال بودن ...
دایره ای که قضاوتهای بی منطقِ دیگران را ، از افکارت تمیز دهد ...
باور کن هیچ چیز در این جهان برقرار نمی ماند !
اتفاقات برای افتادنند ...
زبان برای حرف زدن ...
و لحظه ها برای گذشتن ...
به همین سادگی !!
همه چیز ، مهیاست تا فقط زندگی کنی .
قضاوت هایشان را بیخیال ...
اگر زبانی بیهوده چرخیده ؛
دلیلی ندارد فکری هم بیهوده مشغولِ چرایی اش باشد ...
شاد باش و خوبی کن !
فرصت زیادی نمانده ...
لحظه ها دارند تمام می شوند ...
#ماهور
@night_mag
📃 مجله نایت
تازگی ها ...
هرگاه از دیگران می رنجم ،
یا حتی نگرانم،
که چه قضاوت هایی پشتِ پرده ی تظاهرشان ، برایم می کنند ؛
چشمانم را می بندم ...
و این قسمت از جمله ی معروف " دیل کارنگی " را در ذهنم مرور می کنم ؛
" دیگران به اندازه ی سردردشان حتی ؛
به مردنِ من و تو اهمیت نمی دهند ... "
و همین برایِ بیخیال شدنم کافیست ...
و من نگرانِ قضاوت هایِ مردمی
که به اندازه ی سردردشان هم برایشان مهم نیستم ،
نخواهم بود ...
رازِ آرامش همین است !
#ماهور
@night_mag
📃 مجله نایت
من به هیچکس قول ندادم همیشه عالی باشم، خطا نکنم، زمین نخورم، عاقلانه رفتار کنم، بینظیر باشم!
من هیچ سوگندی نخوردهام مبنی بر این که همیشه حالم خوب باشد و کم نیاورم و جا نزنم و در هر شرایطی قوی باشم. از من توقع نداشته باشید شبیه به اسطورهای بینقص رفتار کنم و خودم را محدود کنم تا شما از دیدن نقاب یک آدم یکپارچه و همه چیز تمام، لذت ببرید! من هزار تکهام و هر تکهام به فراخور شرایط و روحیات و طاقتی که در آن لحظه دارم، یک جور رفتار میکند. از من نخواهید خودم نباشم و تمام مدت ادای آدمهای بیتفاوت و مستحکم و قوی را در بیاورم و درونم پر از بغضهای نیمه کاره باشد. از من نخواهید همان مسیری را طی کنم که همه طی کردهاند و همان روحیات و علایقی را داشتهباشم که همه دارند! از من نخواهید از خودم دست بکشم و با روحیات خودم بیگانه شوم و به سبک دیگران پیش بروم و آدمِ دیگری باشم...
من همینم! همانی که سعی میکند به شیوهی خودش و نسبت به تواناییهای پنهانِ وجودش، بهترین باشد، کسی را آزار ندهد، دلی را نشکند، اتفاقات خوبی را رقم بزند و خورشیدِ جهان خودش باشد...
#ماهور
@night_mag
📃 مجله نایت
از خدا بخواه، از خدا که بخواهی یعنی از خودت میخواهی! از خودت میخواهی که امیدوار باشی، که بجنگی، که دوام بیاوری، که تلاش کنی و خودت را به تمام اتفاقات و چیزهای خوشایندی که هم دوست داری، هم لیاقتشان را داری، برسانی.
از خدا بخواه، کم نخواه، زیاد بخواه. از خدا که بخواهی، مسیر و مقصد و نقشهی راهت مشخص میشود. از خدا که بخواهی، هزار هزار چراغ روشن بالای مسیرت روشن میشود و تو بدون تردید رسیدهای، از همان ثانیهای که نخستین گامت را برداشتهای...
#ماهور
@night_mag
📃 مجله نایت
تصمیم گرفتهام آرام باشم، دقت نکنم، متوقع نباشم، سخت نگیرم، ببخشم، نرنجم، به دل نگیرم، بگذرم، از یادببرم. تصمیم گرفتهام قضاوت نکنم، لبخند بزنم، مهربانی کنم، از کوره در نروم، صبور باشم، جسور باشم و گذرا به همه چیز نگاه کنم.
تصمیم گرفتهام بروم، بدوم، ببینم، بشنوم، بشناسم، سفر کنم، حرف بزنم، انجام بدهم، بیاموزم، تجربه کنم و در حسرت هیچ خواستهای نمانم.
تصمیم گرفتهام برایم مهم نباشد، بیتفاوت باشم، توجهی نکنم، توضیحی ندهم، توضیحی نخواهم، تفسیری نکنم و سر به راه و خوشبین باشم.
تصمیم گرفتهام بعد از این، جهان را رنگیتر و آدمها را مهربانتر و اتفاقات را سطحیتر از آنی ببینم که بخواهند غمگینم کنند.
من آرامم، من میخندم، من میبخشم، من به دل نمیگیرم، من حق میدهم، من قضاوت نمیکنم، من توضیح نمیدهم، من بیش از اندازه فکر نمیکنم، من صبورم، من جسورم، من از رابطهها و اتفاقات و آدمها آسیبی نخواهمدید.
من با آرامش گام بر خواهمداشت،
من با حال خوبتری خواهمزیست.
#ماهور
@night_mag
📃 مجله نایت
سرت را بالا بگیر
بگذار همهی آدمهایی که دورت ایستادهاند و برای زمین خوردنت با هم شرط بستهاند وا بمانند از اینکه هنوز میخندی که هنوز جای دستهایت روی زانوهایت جا خشک میکند. و مصرّانه به همهی بیمهریها میخندی
سرت را بالا بگیر...
بگذر از تمام چالههای اشتباهی که پاهایت را آزردند. حرفهایی که دلت را شکستند، آدمهایی که نگاهشان از هزاران تیشه بر ریشهات بدتر بودند.
خودت را ببخش.
برای همهی روزهایی که با سادگیِ کامل خودت بودی، خودت ماندی و خودت خواهی ماند.
سرت را بالا بگیر.
این روزها تاوانِ لحظههای سنگینی است که هر دقیقهاش خودت را خرج کسانی کردهای که منتظر بودند افتادنت را ببینند و بلند سوت بزنند و بلندتر برای شکستنت دست بزنند.
سرت را بالا بگیر....
#ماهور
@night_mag
📃 مجله نایت
خوب یادم هست آنروزها و اینموقعها که برف میبارید، همه صبح زود خبردار میشدند. برف بیصدا و در سکوت و به دور از چشم آدمها میبارید و صبح که میشد با انبوهی برف تلنبار شدهی همچنان در حال باریدن مواجه میشدی. فکر کن ۷ صبح در تاریک و روشن اتاق از سرما مچاله شدی زیر لحاف، یکهو پدرت در را باز میکرد که: بلندشید، بلند شید ببینید چه برفی اومده! بلند میشدی و همه جا سفید بود و سکوت بود و اگر وسط برفها میایستادی و فریاد هم میزدی، برف صدای تو را میبلعید. نمیدانم چه خاصیتیست که برف دارد، میبارد و همهجا ساکت میشود.
امروز بابا به همهی بچهها زنگ زدهبود، از شوق برف تازهای که باریده. تماسش را دیر دیدم و خودم تماس گرفتم، گفت کاری نداشتم بابا، زنگ زدم بگم برف اومده. این را گفت و من دلم پرکشید دوباره بچه باشم و صبح زود باشد و بابا با همان حالت خوشحال در را باز کند و با مژدهی برف بیدارمان کند. بیدار شویم و ببینیم تا بالای زانو برف باریده و مدرسهها تعطیل شده و بدون محافظهکاری و گریز از سرما، شال و کلاه کنیم و دستکشهای سوراخ خواهر بزرگه را بپوشیم و برویم بیرون آدمبرفی بسازیم و روی برفها سر بخوریم و کیف کنیم. حتی اگر سرد باشد، حتی اگر آب برود توی کفشهایمان و سر انگشتانمان یخ بزند و سنسورهای بینیمان فعال شود و لباسمان برای آنهمه سرما، جواب نباشد...
#ماهور
@night_mag