اوایل مهر سال 98 در شهر میسور هندوستان میهمان انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی بودم.
عکس اول:
روحانی هندو با خوش رویی (احتمالا به انگیزه جذب توریسم) برای گرفتن عکس همکاری کرد.
.
عکس دوم:
جلسه سخنرانی با موضوع مهارت های زندگی
.
عکس سوم:
جلسه پرسش و پاسخ که گاهی تا پاسی از شب ادامه داشت.
.
عکس چهارم:
همراه با روحانی ِ بودایی در بام میسور
.
عکس پنجم:
حتی با کمترین امکانات هم پخت آش نذری به مناسبت محرم، به پاست.
@majd_psy
#میسور #خاطره_بازی #هندوستان #سجاد_کریمان_مجد #خوبحالی #برای_رابطه_بهتر #مشاوره #روانشناسی #محرم۹۸ #انجمن_اسلامی_دانشجویان #دانشجویان_خارج_از_کشور #حجاب
#sajjadkariman #براي_رابطه_بهتر #خوبحالي
https://eitaa.com/joinchat/1967653045C5ec73d48b5
3.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نورِ کَمجونِ خونه ، عَطرِ قُرمه سَبزی ، سَرما سَرما شُدَنِمون وَقتِ جدا شُدَن از رختخوابِ گَرم و نَرم، صدایِ خَش دارِ دُعای سَحَر که از رادیو پَخش می شُد و گاهی تویِ صدای برخوردِ قاشق و چنگال با تَنِ بُشقاب های ملامین گُم می شُد، چِشم های خواب آلود و نیمه باز، گیر کردنِ لُقمه های نَجَویده توی گلو ، لیوان لیوان آب خوردَن ، نگرانی از شروعِ اذان و تَموم نَشُدَنِ سَحَریمون ، شوخی های بابا برای سرحال آوُردَنِمون، صورتِ خَسته ومهربونِ مامان ...
آره، گذشته ها گذشته، اَمّا مُرورِ بَعضی خاطِراتِش شیرینه ؛ مِثلِ آب شُدنِ آرومِ یک حَبّه قَند ،گوشه ی لُپ ، وقتِ خوردَنِ یک فنجون چای داغ ...
#رمضان #سحر #روزه #نوستالژی #نوستالژیک #نوستالژی_دهه60 #خاطره_بازی #حس_خوب
@majd_psy
https://eitaa.com/joinchat/1967653045C5ec73d48b5