#عاشقانه_شهدا
🌷 @majles_e_shohada 🌷
همیشه باهـاش شـوخی می کردم ومیگفتم: اگه شربت شـهادت آوردندنخـوریا بریز دور😅
یادمه یه باربهم گفت: اینجـا شربـت شهادت پیدا نمیشه چیکارکنم؟😕
بهش گفتـم کاری نداره که خودت درست کـن بده بقیه هم بخورند!
خندید و گفـت: این طوری خودم شهید نمیشم که بقیه شهید میشن😐
شربـت شهادت یه جورایی رمز بیـن من وآقا ابوالفضل بود.
یک بـاردیدم توتلگرام یه پیام از یه مخاطب اومد که مـن نمیشناختم
متنش ایـن بود: ملازم!مدافع هستـــم😊
اگه کاری داشتی به این خط پیام بده. هنــوزهم شـربـت نخـوردم😃💚
#شهید_ابوالفضل_راه_چمنی
#عاشقانه_شهدا
با یک بله بخت و رخـتش #سفید شد
فردای #عقد آمد و وقت خرید شد
عیدغدیر #جشن گرفتندو ماه بعد
داماد در سوریه #شهید شد
تازه عروسی که برای وداع با داماد یک ماهه اش با لباس سفید حاضر شد
#شهیدعسگرزمانی
#عاشقانه_شهدا
با یک بله بخت و رخـتش #سفید شد
فردای #عقد آمد و وقت خرید شد
عیدغدیر #جشن گرفتندو ماه بعد
داماد در سوریه #شهید شد
تازه عروسی که برای وداع با داماد یک ماهه اش با لباس سفید حاضر شد
#شهیدعسگرزمانی
🌷 @majles_e_shohada 🌷
#عاشقانه_شهدا
#زندگي_به_سبك_شهدا😍
اول تابستون سال ۶۱ بود که به عقد هم دراومدیم...💍
یه ماه بعد عروسیمون بود و سه_چهار روز بعد دوتایی رفتیم مشهد...🕌💚
یادمه وقتی واسه زیارت مشرف شدیم حرم نگاهی بهم کرد و گفت : "طیبه خانوم...☹️
میخوام یه دعا کنم دوست دارم تو آمین بگی ...😇
با خنده گفتم :
"تا چی باشه…"😅
جواب داد :
"تو کارت نباشه..."
گفتم :"باشه...
هر چی شما بگین آقااا...❤"
ای کاش این حرفو نمیزدم...💔
چون تا این جمله رو گفتم رو کرد به گنبد طلایی امام رضا (علیه السلام) دستاشو بلند کرد و گفت :
#خدا_کند_به_دلت_مهر_این_غلام_افتد
#به_رنگ_سرخ_شهادت_در_آوری_من_را
😔أَلْلّهُمَّ أَرْزُقْنَا تُوفِيق َأَلْشَّهَادَةَ فِي سَبِيلِک...
دلم لرزید...💔
عرق سردی به تنم نشست...😣
قطرات اشک بود که بی امون رو گونه هام سرازیر میشد...😭
اما چه کنم که بهش قول آمین گفتن داده بودم، با صدایی حزین و گرفته از بغض گفتم...
"آمین...💔"
همسرشهیدحسین علی پور کناری 💞
🌷 @majles_e_shohada 🌷
#عاشقانه_شهــدا
#تیڪه_ڪلامش_بود_که_چه_خبر؟!
از پشت تلفن میگفت اهلا و سهلا.☺️
تا از عملیات برمیگشت میرفت وضو میگرفت میایستاد به نماز.😕
پنج، شش ماه از ازدواجمان گذشته بود که رفتم به شوخی بش گفتم همه وقتت را نگذار برای خدا یه کم هم به من برس😒.برگشت نگاه خاصی کرد گفت :میدانی این نمازی که میخوانم برای چیه!؟🙂
گفتم نه.
گفت:هربار که برمیگردم میبینم اینجایی،هنوز اینجایی،فکر میکنم دو رکعت نماز شکر به من واجب میشود.😌
آمدنهاش خیلی کوتاه بود گاهی حتی به دقیقه میرسید.
میگفت ببخش که نیستم،که کم هستم پیشتان.🙁
میگفتم توی همین چنددقیقه آنقدر محبت میکنی که اگر تا یک ماه هم نباشی احساس کمبود نمیکنم.☺️
میگفت راست میگویی،ژیلا؟😕
میگفتم، ولله.🙂
برشی از ڪتاب به مجنون گفتم زنده بمان📙
راوی:همسرشهید
#محمد_ابراهیم_همت❤️
اللهم عجل لولیک الفرج
🌷 @majles_e_shohada 🌷
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
#عاشقانه_شهــدا
1. معتقد بود که خانم خانه نباید سختی بکشد👌. هیچ وقت اجازه نمی داد خرید خانه را انجام بدهم🍃. به من می گفت: «فکر نکن من تو را در خانه اسیرکرده ام، اگر می خواهی بروی در شهر بگردی، برو؛ ولی حاضر نیستم تو حتی یک کیلو بار دستت بگیری و به خانه بیاوری.»👌🙂
2. وقتی می آمد خانه من دیگر حق نداشتم کار کنم😌. لباس بچّه را عوض می کرد. شیر براش درست می کرد. سفره را می انداخت و جمع می کرد. پا به پای من می نشست لباس ها را می شست، پهن می کرد، خشک می کرد و جمع می کرد.☺️
راوے:همسرشهید
#محمدابراهیمهمت❤️
🍃🌸🍃
🌷 @majles_e_shohada 🌷
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
#عاشقانه_شهدا🥀
کـاش وقتے
به خانـه برگشتم،👣😔
کـفش های تو
پشـت در باشد...😍😭
#همسران_مدافعان_حرم
#زنانزینبے
🌷 @majles_e_shohada 🌷
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
#عاشقانه_شهدا 💞
_کجا میری؟!!
+بگم،جیغ و داد راه نمیندازی؟
_بگو آقا مصطفی قلبم اومد تو دهنم.
+عراق!
_میری عراق؟! به اجازه کی؟! که بعد بری سوریه؟!
+رشته ای بر گردنم افکنده دوست!
_زدم زیر گریه...
+کاش الان اونجا بودم عزیز.
_که چی بشه!
+آخه وقتی گریه میکنی خیلی خوشگل میشی!
_لذت میبری زجر بکشم؟!
+بس کن سمیه!چرا فکر میکنی من دل ندارم؟!خیال میکنی خوشم میاد از تو و فاطمه دل بکنم؟ خدا حافظ سمیه،مواظب خودت و فاطمه باش!
_گوشی را قطع کردی.چندبار شماره ات را گرفتم، اما گوشی ات خاموش بود.سرم را به شیشه پنجره تکیه دادم، درحالی که اشک هایم می آمدند.کجا میرفتی آقا مصطفی؟ میرفتی تا ماه شوی.
به روایت همسر شهید
📚کتاب اسم تو مصطفاست
#شهید_مصطفی_صدرزاده🌷
🌷 @majles_e_shohada 🌷
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
💞 #عاشقانه_شهدا
میگفت:
بزرگ شدن و قدکشیدن بچه هامو و... همه چی رو دوست دارم ببینم ولی خب #اعتقاداتم اجازه نمیده.
منم از ته دل راضی بودم که تو این راه رفته، توی راه اهل بیت... اگه بهش میگفتم بخاطر من نرو... پس #خودش چی میشد...
لحظه آخر بهش پیامک زدم، گفتم: راضی ام به رفتنت... دوست دارم تمام تلاشت #دفاع باشه...منم اینجا تاجایی که میتونم از بچه ها مراقبت میکنم.
تو فقط دعا کن...
کاش میدونستی چه #تکیه_گاه محکمی هستی...
#هدیه تولدم قابی بود باخط قشنگش که نوشت... فاطمه ی عزیزم
مهرتان سنجیده ام
خوبان فراوان دیده ام
اما تو چیز دیگری... 💕💞💕
💓 #سبک_زندگی شهدا
#شهید_حسن_غفاری🌷
#شهید_مدافع_حرم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🌷 @majles_e_shohada 🌷
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
#عاشقانه_شهدا
🍃روزه گرفتن شهید در روز خرید عروسی....
🍃🌷🍃
🦋 @majles_e_shohada 🦋
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید