🔻#معرفی_کتاب
📚شبهای حرمخانه
🖊مریم بصیری
🔸نشر اسم
🔹زنان بر سر و روی میزنند و گریهشان در گوش گلبخت میپیچد. به خجستهخانم نگاه میکند که علیاکبرخوان شده است. خجسته میخواند؛ اما گلبخت گویا عبدالحسین حجرهدار را میبیند که جلوی صحنۀ تعزیه با سوز جگر در پیچوتاب است:
ای آب فرات، خاک دو عالم به سرت
از بهر حسین چرا نسوزد جگرت
🔹زینبخوان هم دور صحنه میچرخد و به تماشاچیهای تعزیه رو میکند:
منم زینب زنی تنها و خسته
سر نعش برادرها نشسته
🔹گلبخت میداند صدای تعزیهخوانها به حد کافی رسا نیست و لحن تعزیهخوانیشان چندان به شبیهخوانهای تعزیۀ ماه بنیهاشم شباهت ندارد؛ اما حس میکند تماشاچیها راضی هستند. پس رو به جمع نقش خودش را میخواند:
آی چون ننالم چون حسین در کربلا
آی تشنه لب یاران حسین در کربلا
🔹سنبلسادات دم میگیرد تا نوحه و دعای آخر تعزیه را بخواند:
خبرت نیست فرات از لب عطشان حسین
جان به قربان حسین...
📕 #شبهای_حرمخانه، صفحۀ ۲۲۳ و ۲۲۴
—------------------—
📌 معرفی کتابها را در صفحۀ اینستاگرام منا دنبال کنید:
instagram.com/mananashr