eitaa logo
مجنون الحسین♡
169 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
726 ویدیو
11 فایل
بخون کمی از شروط 👇 @etelaat33 شیوه ارشاد👇 @shiveh_ershad سوالی داشتید در خدمتم https://daigo.ir/secret/61069841837
مشاهده در ایتا
دانلود
مجنون الحسین♡
#من_و_خواهر_شهیدم 🌹 خب من توی کانالی دیدم که درباره ی رفیق شهید یه سری مطالب گذاشته بودن اون مطال
اولا خوب بود همیشه بهشون سلام میکردم ثواب نماز و دعا رو هدیه به ایشون میکردم ولی بعدا که یه ماجرا هایی که پیش اومدن ازشون دور شدم 😔 ولی میخوام دوباره خیلی بهشون نزدیک بشم شهدا زنده هستن و بهترین الگو برای نسل جوان🙂 +به نظرت دوستی با این شهید می ارزه به تحمل کردن این طعنه ها؟🧐 _ صد در صد ❗️ همیشه این جور کنایه ها هستن ولی بهتره توجه نشن اگه یکی تصمیم جدی بگیره تا تهش میره و به این چیزا توجه نمیکنه +چطوری شهید شدن؟🧐 _صدیقه رودباری با دوستاشون بعد از اتمام کلاس های آموزش نظامی در یک اتاقی جمع میشن اون لحظه صدیقه گفت اول برم نماز بخونم بعد بیام که وقتی که بلند شدن یکی از دختر های توی اتاق به قلب ایشون شلیک میکنن که در اصل منافق بوده💔 من اول از همه خواستم دوست شهیدم دختر باشه هم راحت باشم باهاش هم اینکه خدایی نکرده گناهی در قبال برادر شهید نکرده باشم🤞🏼 ( : خیلی ممنون بابت تعریف کردن این ماجرای قشنگ❣ ان شاءالله تا پایان زندگی زود گذر دنیایی نزدیکیتون پایدار باشه🤞🏼 اون طرف هم شفاعتشون شامل حالتون بشه😉)
مجنون الحسین♡
🌹 نمی دونم از کجا شروع کنم 🙂 خب من اصلا شهید سلیمانی رو ندیده بودم حتی تصویرشون رو، البته بعضی اوقات اسمشون رو شنیده بودم تا اون روز صبحی که شهید شدن🥀 من صبح بیدار شدم برای رفتن به مدرسه و تلویزیون رو دیدم و متوجه شدم ،شاید اون موقع که اصلا ایشون رو نمی شناختم زیاد شهادتشون رو من تاثیری نداشت ،دیگه آماده شدم و رفتم مدرسه یکی از دوستام ایشون رو خیلی دوست داشتن و ناراحت بودن چند روز از شهادتشون گذشت و من بیشتر ایشون رو درک کردم و بیشتر احساس غم کردم 😔 تا اینکه روز تشییع پیکر ایشون شد من اون روز وقتی که تو تلویزیون مراسم تشییع ایشون را در کرمان می دیدم خیلی گریه کردم و آرزو می کردم کاشکی اونجا بودم و یه جاهایی احساس شرمندگی می کردم😔 بالاخره یه سال گذشت و اون حس کمرنگ تر شد تا سالگرد ایشون دیگه این احساس شرمندگی از ذهنم نمی رفت همش به فکر بودم و انگار یتیم شده بودم خیلی اوقات شب ها قبل خواب خیلی اذیت می شد م و این حس یتیم شدن و نبود شهید سلیمانی به قلبم فشار می آورد💔 با دیدن هر فیلم یا عکس از ایشون گریم می گرفت ،اون موقع ها من همش به این فک می کردم اگه من دختر هستم پس باید اعمالم درست باشه و حجابم کامل باشه ،البته که این نظر من بود و گرنه همه ما فرزندان حاج قاسم هستیم🙂 این احساس مدیونی به شهید سلیمانی و بقیه شهدا اذیتم می کرد ، دیگه کم کم روسریم اومد جلوتر❗️ نماز هام اول وقت تر شد❗️ البته اینم بگم که چند ماه به این موضوع فکر می کردم ولی نمی تونستم عملیش کنم 😔، بعضی روزا تو خونه چادر می پوشیدم و تو آینه خودمو نگاه می کردم 🍃 تا اینکه یه فیلم از یه دختر شهید دیدم و دیگه صبرم لبریز شد و به خانواده گفتم اونروز با پول عیدی هام رفتم با بابام برای خودم ❤️چادر❤️خریدم😌 دوستام خیلی مسخرم کردن و گفتن اصلا بهت نمیاد در حالی که بقیه می گفتن خیلی زیبا شدی 🌸 حتی یکی از دوستای مامانم برام اسفند دود کرد😂 هنوز هم دارم مسخره میشم یه حرفایی شنیدم که خیلی سخت بود شاید باورتون نشه🙂💔 ولی اهمیت ندادم🙂 دختر عموم خودش قبلا خیلی با حجاب بود و به من می گفت که من همسن تو بودم با حجاب بودم ولی وقتی که بزرگ شدم دیگه برام مهم نبود😒 می دونید چرا؟! چون :عموم زورش کرده بود و قطعا یه روزی اون حجاب رو بر می داشت ☹️ ولی منی که خودم این انتخابو کردم اصلا شکی تو دلم نیست😌 دوستم عکس منو تو گوشی خالم دیده بود و ازم پرسید که: ریحانه با چادر رفتی خونه عموت!؟ منم گفتم :آره ☺️ دوستم یه استیکر غمگین فرستاد تا روز کلاس زبان 😂 دوستم فک کرده بود که من باهاش شوخی کردم ولی اون روز که وارد کلاس شد خیلی تعجب کرد و همین طوری جلو در وایساده بود🤣 در کل خیلی حرفا شنیدم ولی برام مهم نبود و بیشتر خوشحالی خدا و امام زمان شهدا ومخصوصا برام مهم بود🙂 دیگه به معجزه شهدا ایمان دارم ،خیلی حرفای بد درباره شهید سلیمانی شنیدم ولی با این معجزه فهمیدم حاج قاسم شهید حَقَن ،یک مکتبن...و همین و بس❣ امیدوارم بتونم تا آخر عمرم ارثیه حضرت زهرا رو نگه دارم و شرمندشون نشم و رو سفید بشم اینم بگم من الان بی گناه نیستم ولی خیالم خیلی خیلی راحت تره🙂 اینم بگم من این موضوع رو به هیچ کس نگفتم به خاطر همین خیلی ها از چادری شدن من متعجب شدن☺️ ( ممنون بابت ماجرای قشنگتون❣ ان شا ءالله که هیچ وقت چادر از سرتون نیفته😉 و هیچ وقت نرسه روزی که چادر براتون حسرت بشه🍂)