eitaa logo
فرزندان حآج قٵسِـــم
437 دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
5.7هزار ویدیو
49 فایل
▒هَݩــۉز هـــم بــڑﭑے شـــهـید شڍݩ ڢْࢪصت هسـت▒ 🌱ڍڷ ࢪﭑ بآیـــڍ صـﭑڢْ ڪࢪڍ🌱 به یاد سࢪدار دلــ♥️ــها•| **تبادل ادمینی نداریم** کپی آزاد با ذکر صلوات برای سلامتی وتعجیل در فرج مولا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ ✍🏼ما و ... این همه دست خالی !! و یک شهر پر از آرزوی ، ربنا و انتظاری که پشت پلکهای این شهر  افطار می شود بی تو ...💔✨ افطارمان را با شیرینی دعا برای امام مهربانمان آغاز کنیم.🤲🏻✨🌹
💫نمــــــازِ 💫اولِــــــــ 💫وقتـــــــ، 💫رمــــــــزِ 💫استجابتـــِ 💫دعـــــــــا|🤲 التــماســـ دعـــای فرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال عشاق الحسین_۲۰۲۲_۰۴_۱۱_۱۵_۵۱_۱۰_۷۲۲.mp3
3.17M
ای که چشمه ی خیراتی مادر مادر ساداتی حاج محمودکریمی حتم دارم که رفتنی هستم به خدا می سپارمت آقا .... خواهش ِ مادرانه ای دارم جان ِ تو، جانِ دخترم زهرا سالروز وفات ام المومنین حضرت خدیجه کبری(س)،یار وفادار پیامبر مهر، مادرِ حضرت مادر را به پیشگاه آقا امام زمان تسلیت عرض میکنیم.... هدیه به پیشگاه حضرت خدیجه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃💫🖤 از درد غربت داشت کوثر گریه میکرد زهرا به روی قبر مادر گریه میکرد   خاک مزار مادرش را میگرفت و با دست خود میریخت بر سر،گریه میکرد   یاد گذشته، یاد آینده، برای این مادر و دختر، پیمبر گریه میکرد   گرم تماشای عزاداری آنها یک گوشه ای آرام حیدر گریه میکرد   تکرار شد این قِصه اما در دل شب این بار زینب زار و مضطر گریه میکرد   بر روی قبر مخفی مادر به یاد آن شعله ها و یاس پرپر گریه میکرد   وقتی که خون تازه از مسمار میریخت انگار بر حال علی، در گریه میکرد   دست خدا را دست بسته میکشیدند زهرا به مظلومی شوهر گریه میکرد   صیادها با تازیانه حمله کردند کوچه قفس بود و ،کبوتر گریه میکرد   یک روز هم زینب به زیر تازیانه در قتلگه پیش برادر گریه میکرد   وقتی که طفلان بین آتش میدویدند بر نیزه چشم آب آور گریه میکرد السلام علیکِ یا ام المومنین یا خدیجة الکبری💫🖤  
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌻🌙🌻🌙🌻🌙🌻🌙🌻 پارت۲۰۵ تازه از دانشگاه رسیده بودم .خسته به اتاق خواب رفتم و روی تخت دراز کشیدم.چشمانم را بستم که ناگهان صدای زنگ تلفن بلند شد.بی حوصله از روی تخت بلند شدم.گوشی را برداشتم که صدای سحر در گوشم پیچید:«سلام،چه عجب تو خونه ای!!» از شنیدن صدای سحر خوشحال شدم وگفتم:«سلام سحر جون،خوبی عزیزم.از علی آقا چه خبر؟؟!» سحر گفت:«ممنون عزیزم.منم خوبم.علی هم سلام میرسونه.تو کجایی هر چی زنگ میزنم نیستی،خودتم یه زنگ بهم نمیزنی.» شرمنده گفتم:«ببخشید سحر جون،ولی این هفته خیلی برام پر ماجرا بود.بلاخره مامانم از خر شیطون پیاده شد وباهام آشتی کرد.برای همین اون هفته همه ش خونه مامانم اینا بودم.» خندید و با خوشحالی گفت:«خب خدا رو شکر،ان شاالله همیشه گرفتاریهات خیر باشه .حسین آقا خوبه، باهاش تماس میگیری؟؟» آهی کشیدم و گفتم:«آره،فقط خودش تماس میگیره،میگه نمیشه شماره بیمارستان و گرفت،در ضمن منم که آلمانی بلد نیستم.آخرین بار که زنگ زد گفت قراره آخر این هفته عملش کنن.براش دعا کن سحر.» صدای سحر لرزید و با بغض گفت:«ان شاالله به سلامتی بر میگرده....» چند لحظه ای سکوت کرد و ادامه داد:«مهتاب.....حسین آقا در مورد علی بهت چیزی نگفته؟؟!» کنجکاو پرسیدم:«نه چطور مگه؟؟!» با ناراحتی گفت:«هیچی احساس میکنم یه چیزایی هست که به من نمیگه،هر وقت میپرسم دکترا چی گفتن ،میگه هنوز معلوم نیست،دارن آزمایش میکنن،بعدا معلوم میشه..خلاصه یه جواب درست بهم نمیده.دلم شور میزنه مهتاب.» میخواستم دلداری اش بدهم برای همین گفتم:«نه ،حسین هم چیزی نگفته ،ولی نگران نباش عزیزم.ان شاالله چیزی نیست.منم اگر خبری به دست آوردم حتما بهت میگم.تو بیخودی حرص نخور.» سحر با نگرانی خداحافظی کرد.وقتی گوشی را گذاشتم،به خاطر آوردم که آخرین باری که حسین تماس گرفته بود ،درباره علی خیلی مبهم حرف زده بود و قرار بود تا برایم تعریف کند.احتمالا سحر حق داشت نگران باشد.حسابی کلافه شده بودم.یک دوش آب گرم حالم را جا می آورد.بلند شدم و به سمت حمام رفتم که زنگ در به صدا در آمد.آیفون را برداشتم که سهیل فوری گفت:«سلام آبجی خانوم،زود حاضر شو بیا پایین که شام دعوتیم.!» با تعجب گفتم:«علیک سلام،کجا؟!!» با شادی که در صدایش موج میزد گفت:«مامان گفت بیام دنبالت،زود باش،توماشین منتظرم.» خسته بودم و دلم نمیخواست بروم ولی وقتی یاد رفتن پدر و مادرم افتادم دلم میخواست هر لحظه کنارشان باشم.لباسم را عوض کردم و ازپله ها پایین رفتم. 🌻🌙🌻🌙🌻🌙🌻🌙🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ربنا | محمدحسین پویانفر_۲۰۲۲_۰۴_۱۰_۱۹_۲۹_۴۰_۱۷۷.mp3
3.62M
مناجات شب ماه مبارک🌙 کس به غیر از تو نخواهم چه بخواهی چه نخواهی کربلایی محمد حسین پویانفر رزق شبانه🌿 مناجات💫✨ التماس دعای فرج
مِهر پیامبر که به دلت افتاد... مهریه‌ات شد عشق و... تمام مال و منالت را بخشیدی! بخشیدی تا نهال اسلام... جان بگیرد! جوانی‌ات را تقدیم رسول‌خدا کردی... و هرلحظه... هم‌نَفَس و هم‌پیمان... با امیرالمؤمنین... مثل کوه پشت نبیّ‌الله بودید! چیزی از دنیا نخواستی... آن‌قدر که عبای همسرت... شد همراهت در سرای آخرت! راستی! بانو! بعد از شما... زهرا(سلام‌الله ‌علیها) می‌ماند و یک دنیا تنهایی!
6381362218.mp3
2.94M
سحرنامه دعای آرام جان علی فانی و صابر خراسانی فَیَا مَوْلایَ،ویا مؤَمّلی وَ یَا مُنْتَهَی سُؤْلِی،  فَرِّقْ بَیْنِی وَ بَیْنَ ذَنْبِیَ  ای مولایم،وای آرزویم و ای نهایت خواسته ام،  میان من و گناهم جدایی انداز..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌟 - زیر چترِ نگاه تو، اتفاق افتاد؛ سنگین ترین خطاهایِ من، که می‌توانست شروع فاجعه‌ای بزرگ باشد! نه ترسی از چشمانِ همیشه حاضرت داشتم، نه ترسی از بازگشت دوباره، به مقصد آغوشت! ✦ آنقدر نَـــرم و بی عِتاب؛ به پایم صبر کرده ای؛ که گویی بنده ی دیگری نداری!
🤲🏻🌱🖤🌙 دعای افتتاح امشب رو به نیابت از بخوانیم.
📿نـــــمازت را مــــتّصل کن به نـــــمازِ امـــــامـ زمــــان«عج» و ســــجاده ات را شــــاهد بـــگیر که هـــــیچ نـــمازے بــــدونِ دعـــــاے بر فــــرجش نــــبوده اســــت. 🍃اللهم عجل لوليك الفرج🍃 التماس دعای فرج 🤲🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای روز دهم ماه مبارک رمضان اللهمّ اجْعلنی فیهِ من المُتوكّلین علیكَ واجْعلنی فیهِ من الفائِزینَ لَدَیْكَ و اجْعلنی فیهِ من المُقَرّبینَ الیكَ بإحْسانِكَ یاغایَةَ الطّالِبین پروردگارا در این روز مرا از توکل کنندگان به خودت قرار ده و مرا از رستگاران درگاهت قرار داده و از نزدیکان خود گردان، با لطف تو ای نهایت جویند گان
💫🌷💗ترتیل جزء دهم قرآن کریم http://j.mp/2bHfyUH تحدیر(تندخوانی)جزءدهم قرآن کریم http://cdn.ahlolbait.com/files/12/download/Tahdir%20joze10.mp3 التماس دعای فرج🍃🤲🏻💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا