💥 این چه نوع تعریف از اخلاق است که بگوییم فلان شخص، عارف و مُهذّب است اما برای او مهمّ نباشد که پرچمِ اسلام شکست بخورد یا پیروز شود؟!
این نوع اخلاق، همان اخلاقِ یونان است! اخلاقِ انبیاء اخلاقِ تولّی و تبرّی است.
💠 آیتالله میرباقری:
«اگر میخواهیم نظام اخلاقی اسلام را تنظیم کنیم، بالاتر از همهچیز باید «عبودیت و مسکنت» را بنویسیم و در ذیل آن، «تولّی و تبرّی» را قرار دهیم. طریقِ قُرب، تولّی و تبرّی است؛ همچنانکه در زیارت عاشورا آمده است: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَتَقَرَّبُ إِلَيْكَ فِي هَذَا الْيَوْمِ وَ فِي مَوْقِفِي هَذَا وَ أَيَّامِ حَيَاتِي بِالْبَرَاءَةِ مِنْهُمْ وَ اللَّعْنَةِ عَلَيْهِمْ وَ بِالْمُوَالاةِ لِنَبِيِّكَ وَ آلِ نَبِيِّكَ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمُ السَّلَام».
«تخلّقِ کامل» یعنی «تبرّی کامل و تولّی کامل». کسی که از دشمنان تاریخی سیّدالشُّهدا(ع) تبرّی ندارد، چگونه میتواند بگوید من یک انسان اخلاقی هستم؟ انسانی که نسبتبه پرچم اسلام حسّاسیت ندارد، چطور میتواند بگوید من متخلّق هستم؟ این چه نوع تعریف از اخلاق است که بگوییم فلان شخص، عارف و مُهذّب است اما برای او مهمّ نباشد که پرچمِ اسلام شکست بخورد یا پیروز شود؟ این نوع اخلاق، همان اخلاقِ یونان است! اخلاقِ انبیاء اخلاقِ تولّی و تبرّی است. تبرّی و تولّی به این معنا، یکی از فروع دین نیست، بلکه جزو اصول دین و از ارکان توحید است.»
(منبع: کتاب #تربیت_ولایی / در آستانۀ نشر)
@Maktab_sadegh2
«اگر انسان دنبال برتریجویی بود، هر کاری بکند فساد است.
اگر دنبال اثبات خودت بودی، نمازخواندنات هم فساد است؛ چون مدّ «و لَا الضّالّین»ات را میکِشی که خودت را اثبات کنی!
روضه هم که میخوانی، العیاذ بالله میخواهی از عاشورا خرج کنی تا محترم شوی.
این حُبّ جاه، از حُبّ مال خطرناکتر است.»
#استاد_میرباقری
#تربیت_ولایی
@Maktab_sadegh2
ـ💥 عارفی که طِیُّالارض داشت ولی از دیگران یواشتر راه میرفت...
«در دانشگاه تهران برای یکی از عرفای بزرگ، مراسم بزرگداشتی برگزار شده بود. در آن مجلس، یکی از جوانها از فرزند آن عارف سؤال کرد که آقا، میگویند: «پدر شما طِیُّالارض داشتند»! ایشان به شوخی پاسخ میدهند: «بله، ایشان طِیُّالارض داشتند ولی از من یواشتر راه میرفتند.»
سپس ایشان داستان عجیبی را برای آن جوان نقل کردند و گفتند: «دایی بزرگ من حدود پنجاه سال قبل به هندوستان رفته بود و همراه او شخصی بود که بهنحوی موقوفههای امام رضا(ع) در دست او بود. در آنجا تصمیم میگیرند «جوکی»های هند را هم ببینند. به محلی میروند که در آنجا ریاضتهای جدّی میکشیدند. کسی را میبینند که شش ماه بود به آسمان نگاه میکرد! یا در میان آنها کسی بود که ظرفی از نجاسات روی آتش گذاشته بود و آن را هم میزد! میپرسند که چند وقت است این کار را میکند؟ پاسخ میدهد: «یک سال». بوی تعفّنی در آن فضا پیچیده بود؛ او مدام این ظرف را هم میزد و گاهی هم میچشید! وقتی آن شخصی که موقوفههای امام رضا(ع) دستش بود، این صحنه را دید بدش آمد و خودش را جمع کرد. مرتاض نگاهی به او کرد و گفت: این، نجستر است یا موقوفههای امام رضا که تو میخوری؟!».
فرزند آن عارف به آن جوان میگوید: «اگر میخواهید اینگونه شویم، برویم چنین ظرفی درست کنیم و با همدیگر هم بزنیم! اما اگر بندگی را میخواهید راه و رسم بندگی چیز دیگری است».
یعنی این که با ریاضت، بگویی در جیب من چیست یا در ذهن فلان شخص چه میگذرد، معیار حقانیت نیست. علم اولیاءِ خدا از این سنخ و مقوله نیست.»
#استاد_میرباقری
#تربیت_ولایی
@Maktab_sadegh2
💥 حکایت همسرِ بداخلاقِ یک مرجع تقلید
💥 نحوۀ سلوک الی الله با همسر
◀️ نقل شده که مرحوم آیتاللّه سید احمد خوانساری، قرینی داشت که خیلی بداخلاق بوده است؛ نقل کردهاند که روزی سَرِ درس آمده بود و هرچه حرف زده بود، آقا اعتنا نکرده بودند؛ او جلوی شاگردان، کتاب را برداشته و بهسمت آقا پرت کرده بود و رفته بود! بعد ایشان کتاب را برداشته و درس را شروع میکنند.
این رفتار، کظم غیظ و شرحصدر است. بعد هم وقتی همسر ایشان از دنیا رفته بود، ناراحت بودند و گفته بودند نمیدانید من چهقدر با این همسر رشد میکردم.
◀️ اگر کسی به ما یک حرف بدی گفت، دارد ما را رشد میدهد. «ما أَصابَ مِنْ مُصيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا في أَنْفُسِكُمْ إِلاَّ في كِتابٍ». هرچه به ما میرسد، دست خدا در پشت صحنۀ آن است. بنابراین، خدای متعال دارد ما را رشد میدهد. در روایات آمده که مؤمن حتماً به یککسی مبتلاست، یک همسایه یا یک رفیق یا کسی که مؤمن را آزار میدهد؛ اینها زمینۀ رشد مؤمن است؛ اگر او را رها کند، غافل میشود؛ باید کسی کنار انسان باشد که او را رشد دهد؛ خدای متعال یک مأمور گذاشته است تا انسان را تنظیم کند؛ مثل این ماشینها که تنظیمِ باد میکنند، اگر کمی اضافه باشد در سرعتِ زیاد، خطرآفرین است؛ اگر ذرّهای به خودش بالید و خیال کرد که خبری است، در سرعتِ زیاد، بهسرعت زمین میخورد؛ بهخصوص اگر کسی اهل راه و در حال حرکت باشد، اگر سرعت داشته باشد و یک ذرّه عُجب پیدا کند، کارش تمام است.
گاهیاوقات کسی میگوید این چه حرفی بود بالای منبر گفتید؟ این اعتراض، انسان را تنظیم میکند، چون انسان گاهی احتیاج به این حرف دارد؛ چون خیال میکند چیز مهمّی گفته و واقعاً خبری است! اینکه یک جملۀ انتقادی به او میگویند، کمی تنظیم و متعادل میشود. اگر کسی یک جملهای علیه ما گفت، او مأمور خداست که ما را متنبّه میکند.
آقای خوانساری هم از این باب فرموده بودند که نمیدانید داد و فریاد او چهقدر برای من مفید بود و چهقدر من با این آدم رشد میکردم.
◀️ البته انسان نباید کاری کند که دیگران پل او بهسوی بهشت باشند. باید طوری به او احسان کند که او هم در آخرت گرفتار نشود، و اِلّا اگر همیشه کنار کسی بود که او را متنبّه میکند و او هم بگوید «الحمدلله» و اعتنا نکند، این کار، خوب نیست!
احسان این است که دست او را بگیرد که او هم نجات پیدا کند. این احسان، راههای مختلفی دارد؛ بعضی مواقع باید در مقابلِ بدیها خوبی کنید و یکموقع هم خوبی، خوبیِ ظاهری نیست، باید برایش زحمت بکشید تا اصلاح شود؛ مثل همان کاری که وجود مقدّس رسول اللّه(ص) انجام میدادند؛ آنها اذیت میکردند، حضرت دعا میکردند؛ یا مثل کاری که امام مجتبی(ع) انجام دادند؛ شخصی که از شام آمده بود به حضرت دشنام گفت، حضرت به دیگران فرمودند: سکوت کنید. سپس به آن شخص فرمودند: اگر در این شهر خانه نداری، ما به تو مسکن میدهیم، اگر گرسنه هستی، طعام میدهیم.
احسان یعنی کاری کنید که او متوجّهِ بدی خودش بشود و خودش را اصلاح کند.
معنی احسان این نیست که اگر کسی واقعاً ظلم و تعدّی میکند و خود را جهنّمی میکند، بیاعتنا باشیم. احسان این است که طوری برخورد کنید که هم او را از جهنّم نجات دهید و هم خودمان به بهشت برویم؛ یکجایی هم ممکن است در تأدیب شخص، تلخکامی هم بکنیم.
#آیتالله_میرباقری
#تربیت_ولایی
@Maktab_sadegh2
💥 «مؤمنِ آل فرعون» قطعهقطعه شد، اما رُشد کرد.
◀️ امام صادق(ع) فرمودند: تعجب میکنم از کسی که مکری با او شده یا در صددِ مکر با او و حیله با او هستند، چرا این ذکر را نمیگوید: «أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ». زیرا بهدنبال این آیه، خدای متعال میفرماید: «فَوَقاهُ اللَّهُ سَیئاتِ ما مَکرُوا»؛ خدای متعال ایشان را از بدیهای مکر دشمن حفظ کرد.
◀️ این آیه در مورد «مؤمن آل فرعون» است که داستانش در سوره غافر آمده است. در یکی از مراحل، وقتی اظهار ایمان کرد، کُفّار بنا گذاشتند بر اینکه بساط ایشان را جمع کنند. ایشان هم به خدا پناه برد و خدای متعال او را از بدیهای مکر آنها ایمنی داد. در نقل دارد او را با مقراض (قیچی) قطعهقطعه کردند، ولی مکرشان به او نرسید و ایمانش محفوظ بود و گوهر وجودش مورد تعرض قرار نگرفت. قطعهقطعهاش کردند اما او رشد کرد.
◀️ درواقع، دشمنان علیه مؤمنین مکر میکنند اما این مکر بهجای اینکه به مؤمنین ضرر بزند، خدای متعال ضرر را تبدیل به نفع میکند و سیّئات مکر آنها را از بین میبرد. این یعنی اگر کسی زیر تیغ دشمن هم رفت، آنجایی که خدا هست، ضرر نیست، خیر است.
◀️ شیطان کارش همین است؛ شیطان میخواهد گوهر ایمان ما را بگیرد و اِلّا با بقیه امور که کاری ندارد؛ وقتی گوهر ایمان ما را گرفت، زیر دستوپایش لگدمال میشویم و ارزشی هم نداریم. مهم این است که با همۀ توانایی و مکری که شیطان و دستگاهش دارند، نتوانند آن گوهر وجودی انسان را بگیرند.
اگر کسی تفویض بکند و حقیقتاً اهل تفویض بشود و کار خودش را واگذار بکند، میتواند بندگی بکند و خدای متعال حفظش میکند؛ اگر انسان تفویض نکند، بندگی هم نمیتواند بکند. آدمی که کار را تفویض نمیکند، قاعدتاً مشغولِ به خودش میشود؛ یعنی مشغولِ باللّه نیست.
#تغییر_نگاه_به_زندگی
#تربیت_ولایی
@Maktab_sadegh2
💥 اگر یک قصّهنویس بخواهد داستان حضرت یوسف را روایت کند، همۀ ماجرا را براساس یکسری امور اتفاقی و تصادفی تحلیل میکند!
در حالی که خداوند متعال میفرماید: «وَکَذَلِک مَکّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْض» (و ما اينگونه به يوسف در آن سرزمين، مُكنت و قُدرت داديم).
⚡️ حوادث زندگیِ ما اتّفاقی و تصادفی نیست، بلکه براساس مقدّرات است.
💠 آیتالله میرباقری:
◀️ قرار گرفتنِ مسئولیتِ «خدمتِ به آستان اهلبیت(ع) و سربازی امام زمان(عج)» بر دوش اشخاص، با دستِ تقدیرِ خداوند متعال رقم میخورد و ناشی از تصادف نیست.
◀️ خداوند متعال در قرآن کریم وقتی ماجرای یوسف صدیق(ع) را بیان میکند، میفرماید برادران یوسف او را در چاه انداختند و ماجراهایی پیش آمد، تا آنجا که به خانۀ یکی از بزرگان مصر راه پیدا کرد. این بزرگ مصر، وقتی یوسف را از بازار خرید، عظمت و بزرگی را در چهره او دید و به همسرش که فرزندی نداشت، گفت: «أَكْرِمي مَثْواهُ عَسى أَنْ يَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدا»، بردهوار با او برخورد نکن، او شخصیت بزرگی است و روزی به کارمان میآید و اصولاً او را بهعنوان فرزند خودش انتخاب کرد و از آنجا بود که حضرت یوسف بهعنوان فرزندخواندۀ یکی از بزرگان مصر شد، در حالی که در چند روز قبل، او یک کودک افتاده در چاه در یک بیابان بود.
◀️ اگر یک قصّهنویس بخواهد این داستان را روایت کند، همۀ ماجرا را براساس تصادفات تحلیل میکند؛ تصادفاً برادرانِ یوسف او را در چاه انداختند، تصادفاً کاروان تشنهای که مسیرش هیچگاه از اینجا عبور نمیکرد، گذرش به اینجا افتاد، تصادفاً در اینجا تشنه شدند، تصادفاً رفتند آب بیاورند و آب نبود و بهخاطر تشنگی، مجبور شدند که از آبِ تلخِ چاهی که حضرت یوسف در آن بود استفاده کنند، تصادفاً از این چاه آب برداشتند و تصادفاً یوسف صدیق بالا آمد، تصادفاً ماجرا چنین پیش رفت که او را ببرند و بفروشند، تصادفاً در مصر فروختند، تصادفاً یکی از بزرگان مصر مشتریِ یوسف شد، تصادفاً عظمت را از چهرۀ او فهمید و دانست که آیندۀ روشنی دارد، تصادفاً خدا به آنها بچه نداده بود و تصادفاً حضرت یوسف را بهعنوان فرزندخوانده انتخاب کردند و تصادفهای دیگر!
ما مقدّرات الهی را اینگونه تحلیل میکنیم! ولی خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «وَکَذَلِک مَکّنَّا لِیوسُفَ فِی الْأَرْض»، ما به یوسف مکنت دادیم؛ این تازه، اوّلِ تقدیری است که ما با این بندۀ خوب انجام دادیم، «وَ لِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحَادِیثِ وَ اللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ». این درس بزرگی است: «وَ اللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ»، خداوند بر کار خود غالب است و هر کاری را که بخواهد، انجام میدهد. خداوند یک گِلهای هم از ما میکند: «وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُون»، اگر مردم این را میدانستند، به درِ هیچ خانۀ دیگری نمیرفتند.
◀️ این نکته را عرض کردم که ما تلقی نکنیم که تصادف شده و تصادفات دست به دست هم داده و ما آمدهایم و اینجا نشستهایم! خیر! بلکه تقدیری پشتسرِ این امر است. یک دستی ما را به اینجا آورده است و فقط یک طرفِ ماجرا ما هستیم، طرفِ اصلیِ ماجرا خداوند متعال و ولیّ او وجود مقدّس امام زمان(عج) است. بنابراین فرصتها را باید یک نعمت الهی تلقی کرد. نعمتهای الهی وقتی بهسراغ انسان میآید، با «شکر» و «کُفرِ» انسان است که این نعمت، یا افزون میشود یا از دست میرود.
#تغییر_نگاه_به_زندگی
#تربیت_ولایی
@Maktab_sadegh2
هیچکس حسود نمیشود الّا اینکه به محیط ولایت طاغوت رفته باشد.
هیچکس رغبت به دنیا پیدا نمیکند الّا اینکه به محیط ولایت ائمّۀ جور وارد شده باشد.
چون آنها هستند که دعوت به دنیا میکنند و حرص و حسد را ایجاد میکنند و لذا هیچکس از حرص و حسد نجات پیدا نمیکند مگر اینکه ولایتش را عوض کند.
#استاد_میرباقری
#تربیت_ولایی
@Maktab_sadegh2
💥 سلوک جامع و واسع با عاشورا
«عاشورا ما را به یک سلوک جامع و واسع دعوت میکند و خود عاشورا هم مرکبهای این سلوک را برای اهل راه هموار میکند؛ یعنی آن کشتیای که باید اهل سلوک بر آن سوار شوند و مراحل سلوک را طی کنند، را خود عاشورا فراهم کرده است.
عاشورا درواقع همۀ عالَم را با این دعوتِ سیّدالشُّهداء(ع) به دو گروه تقسیم کرده: جبهۀ حق و جبهۀ باطل. و اگر ما را به اجابت دعوت فرا میخواند، هم ما را به یک سلوک عارفانه و عاشقانه دعوت میکند که با تمام وجود وارد میدان شویم و خون خودمان را در راه خدای متعال و در محبّت اولیای خدا بدهیم، و هم ما را به یک سلوک توأم با صف و قتال دعوت میکند. اینطور نیست که عاشورا به یک سلوک صوفیانه دعوت کند! یک ضلع این سلوک، سلوکی کاملاً عاشقانه است، همان چیزی که شما اوج ظهور آن را در گودی قتلگاه را میبیند، «الهِی رِضاً بِقَضائِکَ تَسلِیماً لأمْرِکَ لا مَعبودَ سِواکَ یا غِیاثَ المُستَغیثینَ»، همهچیزِ خودش را داده و خودش را محتاج عنایت خدای متعال میداند. ولی یک بُعد دیگر سلوک سیّدالشُّهدا(ع)، درگیری و صف و قتال و محاربه است، آنهم محاربهای که همۀ تاریخ را به دو قسم تقسیم کرده: یا عاشوراییاند یا غیرعاشورایی. لذا آن دعوتی که حضرت میکنند دعوت به چنین میدانی است که باطنش تواضع و خضوع و سجده در مقابل خدای متعال و توسُّل به ولیّ خدا و معرفت و همراهی با او و فداکاری در راه اوست. این امر، خودش را در حوزه حیات اجتماعی انسان نشان میدهد و انسان را به بصیرت و موضعگیری و صف و قتال میرساند و حتّی در انسان نسبتبه جمادات و نباتات موضع ایجاد میکند، تا چه رسد نسبتبه عالَم انسانی. این دعوت جامع نیاز به یک بصیرت نافذ هم دارد. انسان اگر بصیرت نافذی نداشته باشد که پردهها را کنار بزند و بهخصوص آنجایی که حجابهای غلیظ و ظلمات شدید است (ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْض) را کنار بزند و باطنها را ببیند، و همچنین اگر انسان یک بصیرت واسعی نداشته باشد که بتواند تمامی جبهات حق و باطل را ببیند و بصیرتی که تمام ابعاد موضوع را مورد مطالعه قرار بدهد، سلوک مطلوب اتّفاق نمیافتد.
#تربیت_ولایی
استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری
@Maktab_sadegh2