eitaa logo
•| مــکــتــب الــشـهــدا |•
11.1هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
1 فایل
[🌴﷽] خدایـــا توفیق هدایـت در راه ومنـش شهـداء را به ما عطــا فرمـا و مـارا جـزء ادامـه دهندگـان راه شهـدا قـرار بـده... 「🔴📞👤 ارتباط‌ وتبلیغ @ghfa51 📞👤#ایدی تبادل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗 💗 قسمت74 یه کم خوابیدم که باصدای امیر بیدار شدم امیر: سارا خانم - بله امیر: بیدار شین میخوایم بریم حرم - چشم بلند شدم موهامو بستم ،مانتومو پوشیدم ،یه روسری هم گذاشتم روی سرم حجاب کردم چادری که مادر جون بهم داده بود و هم گذاشتم روی سرم خیلی چادر بهم میاومد ولی نمیدونم چرا اصلا دوستش نداشتم احساس میکرد جلوی راه رفتن و میگیره یه دفعه از تو آینه نگاه کردم امیر داره نگام میکنه تا نگاهمو دید سرشو پایین اورد خندم گرفت - من امادم بریم امیر: خیلی حجاب بهتون میاد - لبخند زدمو چیزی نگفتم بابا و مریم جون پایین منتظر ما بودن بابا تا منو دید اومد جلو و پیشونیمو بوسید بابا رضا: چقدر شبیه مامان فاطمه شدی دلم یه جوری شد با گفتنش حرکت کردیم سمت حرم وارد صحن حرم شدیم با دیدن گنبد طلایی اشک از چشمام سرازیر شد ... یه دفعه دیدم امیرم داره گریه میکنه بابا رضا: ساراجان تو مریم برین زیارت ،منو اقا امیر هم میریم زیارت هرموقع زیارتتون تمام شد بیاین همینجا - چشم منو مریم جون رفتیم داخل حرم داخل حرم خیلی شلوغ بود من و مریم جون از دور سلام دادیم و برگشتیم بیرون بابا رضا و امیر روی فرش نشسته بودن ،بابا رضا بلند شد بابا رضا: سارا جان بیا اینجا بشین منو مریم میریم هتل شما بعدن بیاین - چشم بابا نشستم کنار امیر داشت زیارت عاشورا میخوند، آروم اشک از چشماش سرازیر میشد - آقا امیر امیر: بله - میشه بلند تر بخونین منم گوش کنم امیر : چشم صداش آرومم میکرد و بغضمو شکوند چادرمو گرفتم پایین و شروع کردم به گریه کردن صدای امیر قطع شد سرمو گرفتم بالا دیدم داره نگام میکنه - چیزی شده؟ امیر: نه هیچی بعد ادامه داد به خوندن دعا بعد تمام شدن دعا برگشتیم هتل بابا زنگ زد که بیاین رستوران هتل ناهار بخوریم بعد خوردن ناهار بر گشتیم توی اتاقمون اینقدر سرم درد میکرد لباسامو درآوردم و رفتم خوابیدم... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗 💗 قسمت75 بعد تمام شدن نمازش پرسیدم! - چرا نرفتی حرم نماز بخونی؟ امیر: حاج رضا و مریم خانم رفته بودن حرم ،منم نمیتونستم تو خونه تنهاتون بزارم ( چه قلب مهربونی داشت ،بلند شدم دست و صورتمو شستم و لباسمو پوشیدم و چادرمو سرم گذاشتم ) - بریم امیر: کجا؟ - حرم دیگه امیر لبخندی زد و لباسشو پوشید و رفتیم حرم رفتیم یه قسمت فرش نشستیم - اقا امیر امیر : بله - میشه یه چیزی بپرسم امیر: بله - شما ترکیه چیکار میکردین ؟ امیر : عموم اینا ترکیه زندگی میکنن ،به اصرار بابا همراهشون اومدم ترکیه ،اون روز عموم یه مهمونی گرفته بود ،مرد و زن قاطی ،منم اصل اهل همچین مهمونیایی نبودم از خونه زدم بیرون تو کوچه پس کوچه ها میگشتم که یه دفعه صداتونو شنیدم - خیلی ممنونم که نجاتم دادین ،نمیدونم اگه شما نبودین چه اتفاقی برام میافتاد امیر: از خدا باید سپاسگزار باشین نه از من - میشه دوباره زیارت عاشورا بخونین ،صداتون آرومم میکنه امیر: چشم چشممو دوخته بودم به گنبد ، و با صدای امیر اشک از چشمام سرازیر میشد احساس میکنم کم کم دارم دلمو میبازم بهش یه دفعه احساس کردم حالم داره بد میشه - امیر آقا امیر : بله - میشه بریم خونه حالم خوب نیست ( تو چشماش نگرانی و دیدم) امیر : باشه بریم رسیدیم هتل ،وارد اتاق که شدیم رفتم سرویس بالا اوردم امیر از پشت در صدام میکرد: سارا ،سارا خوبی؟ (از یه طرف خوشحال بودم که منو فقط سارا صدا زد ،از یه طرفی واقعن تمام دل و رودم داشت میاومد بیرون ) - خوبم ،خوبم دست و صورتمو آب زدم و رفتم بیرون امیر : حالت بهتره - اره خوبم امیر: میخواین بریم دکتر - نه بهترم ،فقط اگه میشه بابا رضا چیزی نفهمه امیر : باشه چشم - یه کم بخوابم بهتر میشم رفتم رو تختم دراز کشیدم ،خوابم برد... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗💗 قسمت76 نصفه های شب یه دفعه شکمم درد گرفت،امیر خواب بود ،بلند شدمو یه کم راه رفتم شاید یه کم دردش کمتر بشه دیگه نتونستم تحمل کنم رفتم امیرو صدا زدم - امیر ،امیر امیر : ( تا منو دید ترسید) چی شده؟ - دارم میمیرم از درد امیر : ای واای ،پاشو بریم دکتر اینقدر درد داشتم نمیتونستم لباسامو بپوشم ،امیر مانتو مو پوشید برام روسریمو سرم گذاشت زیر بغلمو گرفت رفتیم پایین ماشین گرفتیم رفتیم بیمارستان توی راه فقط سرمو گذاشتم رو پای امیر شکممو چنگ میزدم امیرم زیر لب داشت دعا میخوند رسیدیم بیمارستان ،دکتر معاینه کرد گفت مسمومیته رفتم دراز کشیدم یه سرم وصل کردن بهم ،کم کم آروم شدم خوابم برد با صدای زنگ گوشی امیر بیدار شدم فهمیدم داره بابا حرف میزنه تماسش قطع شد اومد کنارم - ببخشید که مزاحم شما شدم امیر : نه بابا این چه حرفیه (خندیدو گفت) مثل اینکه محرمیم - به بابا رضا چی گفتی؟ امیر : گفتم بیرونیم،البته شما رو با این حال ببینن متوجه میشنسرمم که تمام شد رفتیم هتل ،به دم در اتاق که رسیدیم ،در اتاق بابا اینا باز شد بابا اومد بیرون بابا رضا: سارا ، چی شده ؟ - چیزی نیست بابا یه کم حالم بد بود رفتیم دکتر الان بهترم بابا رضا: واسه چی؟ امیر : دکتر گفته مسمومیته ،الان خدا رو شکر بهتره - بابا جون اگه اجازه بدین بریم استراحت کنیم بابا رضا: باشه برین رفتیم توی اتاق روی تختم دراز کشیدم خوابیدم تا غروب فقط خوابیدم که چشمامو باز کردم دیدم امیر از رو تخته رو به روم داره نگام میکنه - ساعت چنده؟ امیر : ۷ و نیم - ببخشید که به خاطر من نرفتین حرم امیر: اشکالی نداره ،مهم سلامتی شماست حاج رضا و مریم خانوم هم اومدن اینجا وقتی دیدن شما خوابین رفتن حرم - میشه بریم بیرون دور بزنیم امیر: بزارین حالتون بهتر بشه ،فردا میریم - آخه من گرسنمه امیر: آخ ببخشید اصلا حواسم نبود الان میرم از پایین براتون غذا میگیرم - دستتون درد نکنه فقط واسه خودتون هم بگیرین ،چون اینجوری خجالتم میاد امیر ( خندید) : چشم ( چرا اینقدر قشنگ میخنده ،وقتی میخنده تمام ناراحتیم از یادم میره ) امیر که رفت بلند شدم و دوتا تخت و بهم جفت کردم دلم نمیخواست از کسی که خنده هاش آرومم میکنه دور باشم بلند شدم و رفتم لب پنجره ،چشمم به گنبد حرم افتاد اشک از چشمم جاری شد توی دلم گفتم آقا اگه ما دوتا مال همیم ، خودت برامون دعا کن یه دفعه امیر وارد اتاق شد چشمم به تخت افتاد ولی چیزی نگفت نشستیم با هم غذا خوردیم... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🕊 پویش هر نفر در روز عید غدیر امام صادق ع : غذا دادن به یک نفر در این روز مانند غذا دادن به همه پیامبران و صدیقان است. 🏮به عشق امیر المؤمنین(ع) در این طرح پر و خیر برکت سهیم باشید ؛ اطعام ویژه کودکان بی سرپرست واستان و خانواده های نیازمند خواهد بود! شماره کارت‌ به‌ نام موسسه بنی فاطمه (س) 🔰هرسهم مشارکت 50هرارتومان (🍕هزینه هر پرُس غذا حد‌ودا ۱۰۰ هزار) شماره کارت جهت واریزنذورات نقدی شــماعزیــزان: 5892107044938861 بنام:موسسه بنی فاطمه(س) 🔰جهت دریافت کلیپ وتصاویرومستندات جشن غدیر پارسال به آیدی زیرپیام ارسال نمایید @ghfa51
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صفحه ۱۴۰
ترجمه صفحه ۱۴۰
4_5791935884542609352.mp3
21.06M
💬 قرائت دعای "عهــــد" 🎧 با نوای علی فانی هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه ❤️🌹 و ارواح طیبه شهدا 🌷🌷 https://eitaa.com/Maktabeh_shohada 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌸پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند «اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاة» 🌹روبه شش گوشه ترین قبله ی عالم هر صبح 🌹بردن نام حسین بن علی(ع) به دل می نشیند.... 🌹السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ 🌹و عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ 🌹و عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ 🌹و عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ https://eitaa.com/Maktabeh_shohada 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله: 🛑آنکه ریاستی را به عهده بگیرد ، در حالی که بهتر از او وجود دارد، به خدا و پیامبر و مسلمانان خیانت کرده است.🍀 📚الغدیر؛ ج ۸ ، ص ۲۹۱ https://eitaa.com/Maktabeh_shohada 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام عزیز محرومین حاشیه دیدار سفر استانی آیت الله شهید رئیسی 🌹 😭🥀 https://eitaa.com/Maktabeh_shohada 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حال خونین دلان که گوید باز.... &شادی روح نازنینشان صلوات.... https://eitaa.com/Maktabeh_shohada 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مخبر: یکی از دغدغه‌های جدیِ رئیس‌جمهور شهید این بود که روزهای یکشنبه از ساعت ۷ صبح جلسۀ اقتصادی دولت را برگزار می‌کرد و به هیچ وجه جلسه‌ها تعطیل نمی‌شد 🔹بعضی روزها که ۳ شب از سفر خارجی بر می‌گشت، ۷ صبح جلسۀ اقتصادی را برگزار می‌کرد و پیگیر کارها بود. https://eitaa.com/Maktabeh_shohada 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۰ روز اینجوری عرق میریزن ۸ سال زیر کولر گازی میخوابن و مملکت رو چپاول میکنن رفقا کار کنید و الا ۸ سال باید غصه بخوریم و سالها کشور عقب بیفته
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️ اگر دولت و ملت ما بخواهند استقلال خودشان را حفظ کنند، باید افکار خود را از قیدوبند تمدن غربی آزاد کنند. ⚡️جوان‌ها را به‌گونه‌ای بار بیاورید که اسیر تفکرات غربی نباشند. ⚡️ ما با تمدن مخالف نیستیم، با تمدن صادراتی مخالفیم. تمدن صادراتی ما را به این‌ روز نشانده است. ŸŸ امام خمینی (رحمة الله علیه): «اگر شما آقایان و همه ملت ما بخواهند استقلال خودشان را، - و می‌خواهند - بخواهند آزادی خودشان را، - و می‌خواهند - باید اول افکارشان را آزاد کنند. افکار ما الآن در قید و بند است. حالا هم هست. ان شاء الله بشود الآن یک نهضت، یک نهضت فکری هم شده الآن، لکن باید این [نهضت‌] را تتمیمش کرد. شماهایی که در دانشگاه هستید و دانشمند هستید و متفکر هستید، این جوانهای ما را یک جوری بار بیاورید که خودشان بفهمند که خودشان یک چیزی‌اند. نگویند که ما باید گیر غرب باشیم، نگویند که ما باید غربی باشیم... اگر از غرب هم صنعتی می‌آید، یاد بگیرند، اما غربی نشوند، یاد گرفتن مسئله یک چیزی است و مغز را غربی کردن و از خودش غافل شدن، مسئله دیگر است. ما با تمدن مخالف نیستیم، با تمدن صادراتی مخالفیم. تمدن صادراتی ما را به این‌ روز نشانده است.» (صحیفۀ امام، ج۱۲، ص۲۵) https://eitaa.com/Maktabeh_shohada 📹🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🕊 پویش هر نفر در روز عید غدیر امام صادق ع : غذا دادن به یک نفر در این روز مانند غذا دادن به همه پیامبران و صدیقان است. 🏮به عشق امیر المؤمنین(ع) در این طرح پر و خیر برکت سهیم باشید ؛ اطعام ویژه کودکان بی سرپرست و ایتام وخانواده های نیازمند خواهد بود! شماره کارت‌ به‌ نام مجموعه موسسه بنی فاطمه (س)_به_راه 🌏هرسهم 50هزارتوملن 🍕هزینه هر پرُس غذا حدود ۱۰۰ هزار) 🔰شماره کارت جهت واریزنذورات نقدی شــماعزیــزان: 5892107044938861 🌐 به 🔽 ┏━━━━━━━━━━━━━━━🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/1320681848Cb8e6c2ce1e ┗🕊━━━━━━━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ کلاه خود را قاضی کنیم؛ آیا واقعا فرقی نمی‌کند چه کسی رئیس‌جمهور شود؟ https://eitaa.com/Maktabeh_shohada 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
امام صادق ع : غذا دادن به یک نفر در این روز مانند غذا دادن به همه پیامبران و صدیقان است مشارکت در اطعام غدیر/هرچه مقدورهست شماره کارت 5892107044938861 به نام موسسه بنی فاطمه (س)