eitaa logo
مکتب سلیمانی سیرجان
1.2هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
5.3هزار ویدیو
43 فایل
🎨 انجام طرح های گرافیکی(پوستر،بنر و..) 💌 تولید و نشر محتوای اعتقادی ،تربیتی... ارتباط با ادمین؛ تبلیغ نداریم @Ahmadif313 💓دریافت صدقات و نذورات جهت کمک به نیازمندان تحت پوشش خیریه مون: 6037991772811521
مشاهده در ایتا
دانلود
مکتب سلیمانی سیرجان
« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین » 📖 روایت «هزار و دوازدهمین نفر» 🔻این قسمت : فرار حاج قاسم یک بار ا
📖روایت «هزار و دوازدهمین نفر» 🔻این قسمت:خاکی و بی غرور حاج قاسم خیلی‌ خاکی و بی‌غرور بود ،یک شب که دیر وقت برای استراحت به مکانی رسیدیم ،رختخواب همه ی ما راپهن کردوخودش رفت گوشه ای خوابیید. صبح زود که برای نماز بلندشده بود،گفت:لااقل دیشب موبایل هاتون روخاموش می کردین،بعد می خوابیدین ،تاصبح یه سره صدای زنگ می اومد ،اگر کس دیگری جای ایشان بود ،همان شب سرما داد می کشید که موبایل هایتان راخاموش کنید. 🗣حمیدحسنی سعدی،همرزم سردارحاج قاسم سلیمانی،ایسنا۲۵مهر۹۵ مکتب سلیمانی سیرجان 👇 ┄┅┅┅┅❀💟❀┅┅┅┅┄ https://eitaa.com/joinchat/1951203377C8b55f4af3a 👆با ماهمراه باشید با هر شب یک خاطره ناب از ســـرداردلهــا ازکتاب 📖 روایت •●""●•
مکتب سلیمانی سیرجان
📖روایت «هزار و دوازدهمین نفر» 🔻این قسمت:خاکی و بی غرور حاج قاسم خیلی‌ خاکی و بی‌غرور بود ،یک شب که
« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین » 📖 روایت «هزار و دوازدهمین نفر» 🔻این قسمت: تامرزشهادت آشنایی من باسردارسلیمانی به سال1359بازمی گردد.درکوت عبدالله اهوازبااوآشناشدم.جوان ظریف اندامی بودکه ویژگی های اخلاقی خاصی داشت.درسنگرهاافرادی راکه طبع شعرداشتند،دورهم جمع وشب شعربرگزارمی کرد.آن موقع به اوبرادرقاسم می گفتند.رفاقت ماچندسال بعدعمیق شد.زمانی که حاج قاسم به شدت مجروح شد،پسرمرحوم آیت الله موحدی کرمانی بامن تماس گرفت وگفت:دنبال برادرقاسم می گردم،ولی پیدایش نمی کنم.اورابه ستادتخلیه مجروحان درمشهدبرده بودند. از ناحیه شکم مجروح شده بود و شکم او چند روز در بیمارستان باز بود. پزشک معالج او برادر دو منافق بود که تصمیم داشت شکمش را به بهانه های واهی باز نگه دارد تا عفونت سراسر بدن قاسم را بگیرد و او را بکشد . قاسم تب کرده بود و واقعا داشت به شهادت می رسید . زنی پاکدامن و مومن که بهیار و مظهر انسانیت بود، این قضیه را به دکترهای دیگر گفت. سپس قاسم را به طبقه ی دیگری در بیمارستان منتقل کردند. با چند نفر از همرزمان وارد مشهد شدیم. او را به اتاق عمل برده بودند. بعد از جراحی گفت: اینقدر تو این چند روز سختی کشیدم که حاضر بودم در دم جون بدم اما به دست اون پزشک ظالم نیفتم. آشنایی من باسردارسلیمانی به سال1359بازمی گردد.درکوت عبدالله اهوازبااوآشناشدم.جوان ظریف اندامی بودکه ویژگی های اخلاقی خاصی داشت.درسنگرهاافرادی راکه طبع شعرداشتند،دورهم جمع وشب شعربرگزارمی کرد.آن موقع به اوبرادرقاسم می گفتند.رفاقت ماچندسال بعدعمیق شد.زمانی که حاج قاسم به شدت مجروح شد،پسرمرحوم آیت الله موحدی کرمانی بامن تماس گرفت وگفت:دنبال برادرقاسم می گردم،ولی پیدایش نمی کنم.اورابه ستادتخلیه مجروحان درمشهدبرده بودند. 🗣️صادق خرازی،فعال سیاسی،نشریه رایحه https://eitaa.com/joinchat/1951203377C8b55f4af3a 👆با ماهمراه باشید با هر شب یک خاطره ناب از ســـرداردلهــا ازکتاب 📖 روایت •●""●•
مکتب سلیمانی سیرجان
« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین » 📖 روایت «هزار و دوازدهمین نفر» 🔻این قسمت: تامرزشهادت آشنایی من
« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین » 📖 روایت «هزار و دوازدهمین نفر» 🔻این قسمت : چاله چوله با سردار در ماشین بودیم و ارتش عراق یکسره بر سر ما آتش می ریخت؛ آتشی که زمین را تکان می داد. رانندگی در آن شرایط بسیار دشوار بود. راننده دست پاچه شده بود و ماشین را در چاله چوله ها می انداخت. در همین شرایط ناگهان حاج قاسم گفت: وایستا، برگرد عقب. راننده پرسید: چرا؟ با خنده گفت: چون اون یه چاله رو یادت رفت.😅😅 مکتب سلیمانی سیرجان 👇 ┄┅┅┅┅❀💟❀┅┅┅┅┄ https://eitaa.com/joinchat/1951203377C8b55f4af3a 👆با ماهمراه باشید با هر شب یک خاطره ناب از ســـرداردلهــا ازکتاب 📖 روایت •●""●•
مکتب سلیمانی سیرجان
« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین » 📖 روایت «هزار و دوازدهمین نفر» 🔻این قسمت : چاله چوله با سردار د
« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین » 📖 روایت «هزار و دوازدهمین نفر» 🔻این قسمت : رزمنده ی مبلّغ یک شب حاج قاسم آمدوبین نمازمغرب وعشابابچه هاصحبت کرد.آنهاحاجی راخیلی دوست داشتند. دورش حلقه زده بودندواورامی بوسیدند. حاجی هم آن هاراموردتفقّدقرارمی داد. بچه هاسراپاگوش بودندکه ببینندفرمانده ی عزیزشان چه می گویدتابه آن عمل کنند. صحبت کلیدی وعاشقانه ی حاجی درمورددین وارزش های اسلامی بود:برادران!ماامروزعلاوه براین که بایدرزمنده ی خوبی باشیم،سزاواره که مبلّغ خوبی نیزبرای اسلام،قرآن،اهل بیت وامام باشیم. 🗣️برگرفته ازکتاب بچه های حاج قاسم،خاطرات سردارحسین معروفی مکتب سلیمانی سیرجان 👇 ┄┅┅┅┅❀💟❀┅┅┅┅┄ https://eitaa.com/joinchat/1951203377C8b55f4af3a 👆با ماهمراه باشید با هر شب یک خاطره ناب از ســـرداردلهــا ازکتاب 📖 روایت •●""●•
مکتب سلیمانی سیرجان
« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین » 📖 روایت «هزار و دوازدهمین نفر» 🔻این قسمت : رزمنده ی مبلّغ یک شب
« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین » 📖 روایت «هزار و دوازدهمین نفر» 🔻 این قسمت : عاقبت بخیر یک روز حاج قاسم برای خواندن نماز صبح و عصر به گردان ما آمد. آن روز علویان در گردان حضور نداشت. بچه ها مثل پروانه دور او‌ می چرخیدند. اطراف گردان تپه های ماسه ای کوچکی با درخت و جنگل بود. بعد از نماز دست مرا گرفت و قدم زنان به آنجا رفتیم و روی خاک ها نشستیم. از دلاوری و فداکاری شهدای کربلای ۵ صحبت کرد. از حاج یونس زنگی آبادی، حاج قاسم میرحسینی حاج مهدی زندی گفت، از آنهایی که تنهایش گذاشتند و رفتند. دلش خیلی گرفته بود. همه اش می گفت: خوشا به سعادت اون هایی که رفتن، معلوم نیست آخر و عاقبت ما که موندیم چی بشه، حسین! دعا کن عاقبت بخیر بشیم. 🗣برگرفته از کتاب حاج قاسم، خاطرات سردار حسین معروفی مکتب سلیمانی سیرجان 👇 ┄┅┅┅┅❀💟❀┅┅┅┅┄ https://eitaa.com/joinchat/1951203377C8b55f4af3a 👆با ماهمراه باشید با هر شب یک خاطره ناب از ســـرداردلهــا ازکتاب 📖 روایت •●""●•
مکتب سلیمانی سیرجان
« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین » 📖 روایت «هزار و دوازدهمین نفر» 🔻 این قسمت : عاقبت بخیر یک روز
« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین » 📖 روایت «هزار و دوازدهمین نفر» 🔻 این قسمت: منم،سلیمانی یکی ازفرماندهان نقل می کند :درساعت سه بامداد دراوج سرمابرای شناسایی،به همراه یک گروه به مناطق صعب العبورودوراز قرارگاه مرکزی رفته بودیم. ناگهان از دوردست متوجه سوژه ای شدیم. آماده شدیم برای مواجهه . تااینکه آن شخص نزدیک شد وصدازدکه منم،سلیمانی! درآن شب سردپیاده درمسیری صعب العبور برای سرکشی ازماو دادن روحیه خودش رابه آن منطقه رسانده بود. 📖نشریه فکه شماره۲۰۲ مکتب سلیمانی سیرجان 👇 ┄┅┅┅┅❀💟❀┅┅┅┅┄ https://eitaa.com/joinchat/1951203377C8b55f4af3a 👆با ماهمراه باشید با هر شب یک خاطره ناب از ســـرداردلهــا ازکتاب 📖 روایت •●""●•
مکتب سلیمانی سیرجان
« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین » 📖 روایت «هزار و دوازدهمین نفر» 🔻 این قسمت: منم،سلیمانی یکی ازفرم
« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین » 📖 روایت «هزار و دوازدهمین نفر» 🔻این قسمت : نگاه عمومی برخوردسردارسلیمانی بایک معضل،مقطعی یامصداقی نبود؛بلکه طوری برخوردمی کردندکه آن معضل ریشه کن شود. دربحث امنیت جنوب شرق کشورهم همین اتفاق افتاد. چون نگاه ایشان به تامین امنیت،یک نگاه عمومی بودنه بخشی،حاج قاسم ازهمه عوامل ایجادناامنی درمنطقه هم شناخت کافی یافتندوهم برای حل آن معضلات ومشکلات راه چاره پیداکردند. مثلاًباتدبیرایشان چندچاه عمیق درجنوب شرق کشورحفرشد،تااشرارراساکن کندوازآن به بعدزندگی این افرادازراه اقتصاددرست تامین شودودلیلی برای قاچاق یااقدامات شرورانه وجودنداشته باشد. این مصداق یک استراتژی اثربخش است. 🗣️سیدشجاع گلسرخی،نشریه اطلاعات مکتب سلیمانی سیرجان 👇 ┄┅┅┅┅❀💟❀┅┅┅┅┄ https://eitaa.com/joinchat/1951203377C8b55f4af3a 👆با ماهمراه باشید با هر شب یک خاطره ناب از ســـرداردلهــا ازکتاب 📖 روایت •●""●•
مکتب سلیمانی سیرجان
« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین » 📖 روایت «هزار و دوازدهمین نفر» 🔻این قسمت : نگاه عمومی برخوردسرد
« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین » 📖 روایت «هزار و دوازدهمین نفر» 🔻این قسمت :فقط به خاطر حاج قاسم روزی که زلزله بم اتفاق افتاد،قاسم سلیمانی خود رابا هواپیما از کابل به بم رساند. آن موقع سفیر ایران در فرانسه بودم. من هم به بم رفتم. شب هنگام با یکی از سران عشایر جنوب شرق کشور صحبت می کردم،کسی که واقعا در منطقه خود سلطنت می کرد، شهیره او هزاران نفرجمعیت داشت و به هنگام حرکت، سی ماشین او را همراهی می کردند. می گفت:من نه برای اسلام و نه برای ایران بلکه به خاطر حاج قاسم به اینجا اومدم. حاجی پیغام داد که به کمک بم بیایید، ما هم اومدیم . همه وجود ما حاج قاسمه. عشیره ما اهل قاچاق بود. حاج قاسم ما رو از منجلاب این شغل کثیف بیرون کشید. دوتا از بچه های من هم محکوم به اعدام شده بودن که حاج قاسم اون هارو نجات داد. 🗣صادق خرازی ،فعال سیاسی-نشریه رایحه مکتب سلیمانی سیرجان 👇 ┄┅┅┅┅❀💟❀┅┅┅┅┄ https://eitaa.com/joinchat/1951203377C8b55f4af3a 👆با ماهمراه باشید با هر شب یک خاطره ناب از ســـرداردلهــا ازکتاب 📖 روایت •●""●•
مکتب سلیمانی سیرجان
« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین » 📖 روایت «هزار و دوازدهمین نفر» 🔻این قسمت :فقط به خاطر حاج قاسم
« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین » 📖 روایت «هزار و دوازدهمین نفر» 🔻این قسمت : اوج ارادت روزی باحاج قاسم و بچه های لبنان خدمت آیت الله امام خامنه ای رسیدیم. بعد از پایان فرمایشات ایشان،همه آمدند که دست آقا را ببوسند. نوبت به حاج قاسم که رسید،دو دست آقا را گذاشت کنار هم،سرش را گذاشت روی آن ها و زارزار گریه کرد. حضرت آقا هم نوازشش کرد. یک نفر که در آن جمع حضور داشت گفت:رفتار آقای سلیمانی مصنوعی بود. گفتم:شما حاج قاسم رو نمی شناسید. این اوج ارادت و اعلام فداکاری و جان نثاری او برای ولایته.این کار یعنی حاج قاسم سپرِ دست ولایته. 🗣️حجت الاسلام والمسلمین حاج احمدسالک نماینده مردم اصفهان.فکه شماره202 مکتب سلیمانی سیرجان 👇 ┄┅┅┅┅❀💟❀┅┅┅┅┄ https://eitaa.com/joinchat/1951203377C8b55f4af3a 👆با ماهمراه باشید با هر شب یک خاطره ناب از ســـرداردلهــا ازکتاب 📖 روایت •●""●•
مکتب سلیمانی سیرجان
« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین » 📖 روایت «هزار و دوازدهمین نفر» 🔻این قسمت : اوج ارادت روزی باحاج
« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین » 📖 روایت «هزار و دوازدهمین نفر» 🔻این قسمت : برعکس خانم دکتر عراقی به این دوست ماگفته بود ،من به هر ایرانی که می رسیدم،خیال می کردم او دوبرادرم رادرجنگ کشته است. تااینکه قاسم سلیمانی را دیدم. وقتی دیدم اوآمده واین همه فداکاری می کند،نظرم عوض شد. 🗣ازبیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار شاعران ۳۱خرداد۹۵ مکتب سلیمانی سیرجان 👇 ┄┅┅┅┅❀💟❀┅┅┅┅┄ https://eitaa.com/joinchat/1951203377C8b55f4af3a 👆با ماهمراه باشید با هر شب یک خاطره ناب از ســـرداردلهــا ازکتاب 📖 روایت •●""●•
مکتب سلیمانی سیرجان
« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین » 📖 روایت «هزار و دوازدهمین نفر» 🔻این قسمت : برعکس خانم دکتر عراقی
« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین » 📖 روایت «هزار و دوازدهمین نفر» 🔻این قسمت: عبور از داعش در جلسه ای به اتفاق چند نفر از رزمندگان پیش سردار نشسته بودیم. حاج قاسم گفت: شهر دمشق در حال سقوطه، من باید برم و ممکنه زنده برنگردم. به همین منظور با پرواز مشهد راهی سوریه شد. پس از چندی در ایام فاطمیه در مراسم روضه بیت الزهرا حسین پورجعفری را دیدم و از او پرسیدم: در اون شرایط سخت شما چجوری خودتونو به دمشق رسوندید؟ گفت: وارد سوریه که شدیم، وقتی هواپیما می خواست بنشینه، آتش داعشی ها اون قدر شدید بود که خلبان نتونست فرود بیاد و باز اوج گرفت. سردار متوجه شد و به خلبان گفت: باید هواپیما را بنشونی. هواپیما نشست. داعش فرودگاه را محاصره کرده بود. تیراندازی شدت گرفته بود. از فرودگاه به سمت کاخ بشار اسد، بلواری بود که داعش در دو طرف آن خاکریز زده بود و هیچ وسیله نقلیه ای نمیتونست از آن عبور کنه. با سرعت بالای ۲۰۰ کیلومتر عبور کردیم و به کاخ بشار اسد رسیدیم. آنجا بود که فرماندهی و مسئولیت منطقه را به عهده گرفت و با درایت ایشان فرودگاه و کاخ بشار اسد از سقوط نجات یافت. 🗣حمید حسنی سعدی از رزمندگان۴۱ ثارالله یاران شاهد ۱۷۱ مکتب سلیمانی سیرجان 👇 ┄┅┅┅┅❀💟❀┅┅┅┅┄ https://eitaa.com/joinchat/1951203377C8b55f4af3a 👆با ماهمراه باشید با هر شب یک خاطره ناب از ســـرداردلهــا ازکتاب 📖 روایت •●""●•
🔹 کتاب «هزار و دوازدهمین نفر» 🔸۲۰۰ خاطرهٔ ناب از سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی ؛ به قلمِ محمدرضا حسنی سعدی و عباس صادقی ◽️شهید سلیمانی گفته بود ان شاالله هزار و دوازدهمین شهید گلزار شهدای کرمان هستم 😔 تو کانالمون بخش زیادی از این کتاب رو قرار دادیم اگر هشتک رو سرچ کنید متوجه نثر ساده و روان و زیبای این کتاب ناب می شوید جهت تهیه کتاب و شرکت درآزمون مراجعه حضوری به مکتب سلیمانی سیرجان تاریخ آزمون👈 ۴ دی ماه