-سلام به قویترین ِآدمهاٰ در سیاره رنج 🕊
ما تصمیم گرفتیم یک دورهمی صمیمی راه بندازیم برای گپ و گفت در مورد نویسندگی. قراره کنار هم جمع بشیم، از تجربههامون بگیم، چیزای جدید یاد بگیریم و نوشتههای قشنگمون رو به اشتراک بذاریم. این جمع برای اینه که با هم رشد کنیم، یاد بگیریم و از دل حرفهامون جرقههای الهام بزنیم.
لینک گپ:
[ https://eitaa.com/joinchat/211354717C7a24128ce1 ]
اگر واستون مقدور هست #فور کنید عزیزان 💙✨️.
4_5897776797977679807.mp3
13.37M
اینطوری نمیشه، باید برم گیلان. نفس از من درنمیاد.
ؤ معذرت میخواهم از ماهیهایِ کوچکی که در دل رودخانه، بیخبر از تقدیری که برایشان نوشته شده بود، در مَسیر تورهایی افتادند که سرنوشتشان را به صفحاتِ این دفتر گره زد. کاغذهایی که روزگاری موجهای آب را لمس کرده بودند، حالا حامل واژههایی هستند که شاید نَسیم ِشبهای دریا را در خود داشته باشند.
من اما دوست دارم برای یکبار هم که شده، عوض ِواگویههای عاشقانه، پیش از برهنگی صبح، پیش از بوسهی آفتاب بر تنت، خودم تو را ببوسم؛ شاید که این صفحات، این کلمات، این موجهای گمشده در سطرهای پریشان، آرام گیرند.
ؤ حال که در کنار هم جمع شدهاند، حسِ غریبی دارم؛ گویی صدای دریا هنوز از میانِ این خطوط به گوش میرسد، گویی هنوز پیش از آنکه خورشید تو را ببوسد، نامت را در گوش شب زمزمه کردهام.
سلام آسمون قامت بابا
فدای ِتار موهای بافته شده روی ماهت شم؛
میدونی طنینِ وجودم،
حرکت تو به سمت ِمن حقیقی خودت
در زمانی آغاز میشه که درک کنی،
که دیگه نمیتونی در جایی که نیستی بِمانی.
زمانی که بفهمی،
بزرگتر از تَمام شکست ها ؤ تلخی و غم هایِ زندگیت هستی!
وقتی آگاه بشی تو خالی از درد و تاریکی هایِ ِگذشته ای،
امروز، به چیزی فراتر از خودت تبدیل بشی!
پس بابا فدای پیچشِ مژه هایِ پلک راستت
برای بودنت با تک تک سلول های وجودم خوشحالم.
—برای ِدختری که ندارم.
با کسی که دوستش دارید ساعتها حرف بزنید،
بخندید، قهوه بنوشید و او را از لابلای ِ روزمرگیها نجات دهید
و نگذارید در سکوت تکرار محو شود.
Mohsen Chavoshi - Koli.mp3
10.59M
کاش یکی از چاووشی میپرسید،
از عشق چی کشیده که
هر کلمهش زخم داره
افتخار میکنم تو خانوادهای متولد و بزرگ شدم که معتقده:
- برکتِ نان بخاطرِ حَسَن-ع است!
هرچه بیشتر خودمون رو در معرض نگاهها قرار بدیم، بیشتر از آسودگی فاصله میگیریم. دیده شدن، همیشه تحسین نمیاره؛ گاهی حسادت، گاهی قضاوت، و گاهی انتظاراتی که تو را از خودت دور میکند.
قرار نیست هر احساسی را فریاد بزنیم، هر فکری را آشکار کنیم، یا هر قدمی را به نمایش بگذاریم. بعضی چیزها ارزشش به همین پنهان ماندن است؛ آرامشی که در خلوت هست، در هیچ صحنهای پیدا نمیشود.
پدرمان علی فرمودند :
" ارزش هر انسان به اندازه چیزی است که آن را پنهان میدارد. "
گاهی کمگفتن، کمنشاندادن، و حتی کمبودن، یعنی بیشتر بودن ...