eitaa logo
ملکـــــــღــــه
14.4هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
4.3هزار ویدیو
7 فایل
انَّ مَعَ العُسرِیُسرا💚 اینجا دورهمی خانوماس🥰 تجربیات خاطرات و درددلاتون و سوالاتتون رو به آیدی زیر بفرستید @Yass_malake لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88 رزوتبلیغات https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
است قطعا است🌱💚💚💚 ۱۴۰۱/۱۱/۱۰ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌┅─═ঊঈ 🍃🌹🍃ঊঈ═─┅ ◍⃟🍃♥️ @Malakeonline
بنا به درخواست شما عزیزان پارت سوم داستان سرطان امروز تقدیم نگاهتون خواهد شد ممنون از محبتتون❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌┅─═ঊঈ 🍃🌹🍃ঊঈ═─┅ ◍⃟🍃♥️ @Malakeonline
تفاوتهای زن و مرد:👇 این خیلی جالب بود😂😂😂😂😂 : مردها عموما قادر نیستند تا به طور همزمان روی چند مساله تمرکز کنند. بنابراین، کلمه «بعدا» برای آن ها یک واژه کاملا طبیعی است که نشان میدهد اکنون ذهنشان درگیر موضوعی دیگری است و باید اول آن را حل و فصل کنند. : انجام چند کار به طور همزمان یکی از ویژگی های زنان است. آنها به راحتی می توانند از یک کار به فعالیت دیگری سوئیچ کنند بدون اینکه در انجام هر کدام از آنها خللی ایجاد شود. به همین خاطر است که شنیدن واژه «بعدا» برایشان حکم توهین و بی توجهی را دارد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌┅─═ঊঈ 🍃🌹🍃ঊঈ═─┅ ◍⃟🍃♥️ @Malakeonline
🔴 آنچه‌توازرومی‌خوانی‌من‌ازبرم یکی بود یکی نبود . فروشنده ی دوره گردی بود که به روستاها می رفت و جنس خرید و فروش می کرد . روزی به خانه ی یک مرد روستایی رفت ، مرد برای او چایی آورد . دوره گرد چشمش به گربه ای افتاد که از یک کاسه ی سفالین گران قیمت آب می خورد . او که فهمیده بود ظرف عتیقه است به مرد روستایی گفت :چه گربه ی نازی آن را به من می فروشی ؟ روستایی گفت قابل ندارد ، صد تومان می شود دوره گرد گفت اشکالی ندارد و صد تومان داد و دوباره گفت : اگر ممکن است ظرف آب این گربه را هم بدهید که به آن عادت کرده ظرف را برداشت و مشغول خواندن نوشته های داخل آن شد. مرد روستایی گفت : این کاسه را نمی فروشم تو هم برای خواندن نوشته زحمت نکش من از برم . روی کاسه نوشته : کاسه ای که باعث می شود هر روز یک گربه ی بی ارزش را صد تومان بفروشی از دست نده... از آن زمان به بعد به کسانی که حیله گری می کنند می گویند : آنچه تو از رو می خوانی من از برم . ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱ "‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
سرطان از حموم بیرون اومدم انقدر وحشت زده بودم که نمیدونستم چیکار کنم دورتادور خونه رو راه میرفتم و شاید بگم صد بار روی اون نقطه دست کشیدم توی اینترنت و هر سایتی که میشد سرچ زدم گفته بود اینکه بدخیم باشه چیز حتمی نیست و باید بررسی بشه چیزی که مشخص بود این است که یک چیز غیر عادی بود از همان لحظه خودم متوجه شدم که چیه ولی همش به خودم امیدواری میدادم و میگفتم نه شاید غدد لنفاوی این ناحیه است که ورم کرده و دردناک شده گوشیم زنگ خورد سینا بود که میگفت آماده باشم لباسامو پوشیدم ولی قیافه ام به قدری پریشان بود که حتی سینا هم متوجه شد سینایی که اکثر مواقع به همه جیز بی تفاوت بود نتونستم خودمو نگه دارم خودمو تو بغلش انداختم و زدم زیر گریه نقطه ی مورد نظر رو به سینا نشون دادم سینا با بی‌تفاوتی گفت حالا چون تو یه چیزی از دکتر شنیدی دلیل نمیشه که بگیم این همونه برای آخر هفته از دکتر وقت میگیرم با هم میریم با گریه گفتم من دارم از اضطراب میمیرم اونوقت تو از آخر هفته حرف میزنی با دلخوری و با همان حال خونه بابا رفتیم به محض ورودم مامان بغلم کرد و گفت عزیزم چقدر بی رنگ و رویی چرا آرایش نکردی این چه لباس های پوشیدی رنگوبارنگ من بهت گفتم همیشه مرتب باشی مامان که با دیدن صورتم و حال غمگینم حدس زد که اتفاقی افتاده پرسید چی شده فکر میکرد با سینا حرفم شده با شنیدن شرح ما وقع خودش بدتر از من اضطراب گرفت بابا هم بر عکس سینا خیلی مضطرب شد انتظار داشتم او هم مثل سینا نصیحتم کنه و بگه خیالبافی نکنم و از این جور حرف ها ولی بابا چنان پریشان شده بود که همان لحظه گوشی برداشت و با دوستش که دخترش فوق تخصص جراحی زنان بود صحبت کرد و قرار شد که فردا بعد از ظهر به مطب بریم اون شب نرفتم خونه خودم و سینا تنهایی رفت تا خود صبح هزار جور فکر به ذهنم رسید و این میون پچ پچ های مامان بابا بیشتر از همه چیز اذیتم میکرد بلاخره به هر سختی بود بعد از ظهر شد و ما راهی مطب شدیم در کمال تعجب بابا همه کارها شو تعطیل کرد و همراه من و مامانم به مطب دکتر اومد دکتر اول معاینه ام کرد و بعد پرسید شما سابقه سرطان دارین؟ توی خانواده یا فامیل تون کسی هست که سرطان داشته باشه سریع جواب دادم نه ولی مامانم با بغض و ناراحتی گفت _ بله چشمام چهارتا شد کسی تو خانواده و فامیل ما سرطان نداشت پس مامان داشت چی میگفت راجع به چه کسی صحبت می کرد.... این تکرار مکرارات ادامه دارد😔 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌┅─═ঊঈ 🍃🌹🍃ঊঈ═─┅ ◍⃟🍃♥️ @Malakeonline
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
است قطعا است🌱💚💚💚 ۱۴۰۱/۱۱/۱۱ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌┅─═ঊঈ 🍃🌹🍃ঊঈ═─┅ ◍⃟🍃♥️ @Malakeonline
دوستان گلم بنا بر درخواست شما قرار شده یه لیست از داستانهای کوتاه نویسنده خوبمون خانم که تو این کانال برای اولین بار منتشر میشه تهیه کنیم و تو کانال بزاریم علی الخصوص داستان زیبا و واقعی شک که خیلیاتون با اون بنر جذب کانال شدین قدیمیای کانال میدونن که این داستان چیه شمام دوست عزیزی که تازه به جمع ما پیوستین داستان شک تو کانال هست برا فک کنم یک هفته پیش کانال بگردین پیداش میکنین منم تا جمعه داستانهارو هشتگ گذاری میکنم و لیستشو میزارم کانال سنجاق میکنم تا راحتتر پیداش کنین ممنون از همراهیتون❤️❤️❤️❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌┅─═ঊঈ 🍃🌹🍃ঊঈ═─┅ ◍⃟🍃♥️ @Malakeonline
farzad-soltani-dali.mp3
8.27M
آقا بخدا آهنگ خیلی خودمونی جون میده بفرستین واسه شوهری نامزدی....😜😜😜😉😉😉😉😉خودت میدونی دیگه😂 دلا دیوانه شو دیوانگی هم عالمی دارد❤️💚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌┅─═ঊঈ 🍃🌹🍃ঊঈ═─┅ ◍⃟🍃♥️ @Malakeonline