*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
ﮐﯽ ﻣﯿﮕﻪ ﻧﺴﻞ 40، 50، 60، ﻧﺴﻞ ﺳﻮﺧﺘﻪﺍﺱ؟؟
ﻣﺎ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪﻫﺎﻯ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺎ ﺣﻴﺎﻁ ﻭ ﺑﺎﻏﭽﻪ ﻭ ﻃﺎﻗﭽﻪ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﻛﺮﺩیم...
ﺧﻮﺍﺑﻴﺪﻥ ﺗﻮﻯ ﭘﺸﻪ ﺑﻨﺪ و
ﺁﺏ ﺗﻨﻰ ﺗﻮﻯ ﺣﻮﺽ ﺩﺍﺷﺘﻴﻢ...
ﻛﻴﻚ ﺗﻮﻟﺪﺍﻣﻮﻥ ﺧﻴﻠﻰ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﻮﺩ...
ﻫﺮ ﻛﻰ ﻛﺎﺩﻭ ﻣﻴﺪﺍﺩ ﺍﺯ ﺻﻤﻴﻢ ﻗﻠﺒﺶ ﺑﻮﺩ و
ﻛﺴﻰ ﻭﺍﺳﻪ ﻛﺎﺩﻭ ﺩﺍﺩﻥ، ﻣﺎ ﺭﻭ ﻗﻴﻤﺖ ﮔﺬﺍﺭﻯ ﻧﻤﻴﻜﺮﺩ...
ﺣﺘﯽ ﺧﻮﻧﻪ ﻧﻮﻩی ﺧﺎﻟﻪ ﻋﻤﻪی ﺑﺎﺑﺎﻣﻮﻥ ﻫﻢ ﻣﯿﺮﻓﺘﯿﻢ ﻣﻴﺪﻳﺪﻳﻢ،
ﻧﻪ ﺣﺎﻻ ﻛﻪ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺑﺮﺍﺩﺭا ﻫﻢ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﻫﻤﻮ ﻣﻴﺒﻴﻨﻦ...
ﻋﻴﺪ ﻭﺍﺳﻤﻮﻥ ﺷﻮﺭ ﻭ ﻫﻴﺠﺎﻥ ﺩﺍﺷﺖ...
ﻋﻴﺪﻯ ﻣﻴﮕﺮﻓﺘﻴﻢ...
ﻛﻢ ﻳﺎ ﺯﻳﺎﺩ، ﻫﻤﻴﻦ ﻛﻪ ﺩﻟﻤﻮﻥ ﺧﻮﺵ ﻣﻴﺸﺪ ﻛﺎﻓﻰ ﺑﻮﺩ...
ﭼﻘﺪﺭ ﻣﺴﺎﻓﺮﺗﻬﺎﻯ ﻓﺎﻣﻴﻠﻰ ﻣﻴﺮﻓﺘﻴﻢ...
ﺣﺎﻻ ﻫﺮﻛﻰ ﻫﺮ ﺟﺎ ﻣﻴﺮﻩ، ﻣﻴﺘﺮﺳﻪ ﻛﺴﻰ ﺑﻔﻬﻤﻪ!
ﻫﻤﻪ ﭼﯽ ﻋﺎﻟﯽ...
ﻫﻤﻪ ﭼﯽ ﺑﺎﺣﺎﻝ...
ﻫﻤﻤﻮﻥ ﻋﯿﻦ ﻫﻢ ﺑﻮﺩﯾﻢ...
ﻋﯿﻦ ﮔﺮﻭﻩ ﺳﺮﻭﺩ!
ﻟﺒﺎﺳﺎﯼ ﺷﮑﻞ ﻫﻢ...
ﺧﻮﻧﻪﻫﺎﯼ ﻋﯿﻦ ﻫﻢ...
ﻋﻤﻪ
ﺧﺎﻟﻪ
ﺩﺍﯾﯽ
ﻋﻤﻮ
ﻣﺎﻣﺎﻥﺑﺰﺭﮔﺎ ﻭ ﺑﺎﺑﺎﺑﺰﺭﮔﺎ ﮐﻪ ﺟﺰﺀ ﺧﻮﻧﻮﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﻥ...
ﺍﮔﻪ ﻣﯽﺧﻮﺍﺳﺘﯿﻢ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﯾﻢ، ﮔﺮﻭﻫﯽ ﻣﯿﺮﻓﺘﯿﻢ...
ﺍﮔﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻨﯿﻢ ﺩﺳﺖ ﺟﻤﻌﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ...
ﮐﯽ ﻣﯿﮕﻪ ﻣﺎ ﻧﺴﻞ ﺳﻮﺧﺘﻪﺍﯾﻢ؟!!!
ﻧﻪ ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﯽ...
ﻧﻪ ﺗﺒﻠﺘﯽ...
ﻧﻪ ﻟﭗ ﺗﺎﭘﯽ...
ﻧﻪ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﻭ ﻓﻀﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯﯼ...
ﻫﻤﻪ ﭼﯽ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺑﻮﺩ...
ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻣﺎ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺑﻮﺩ...
ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﺧﻮﺑﯽ ﻭ ﺑﺪﯾﺶ...
ﻫﻤﻪ ﭼﯽ ﺭﺍﺳﺖ ﺭﺍﺳﺘﮑﯽ ﺑﻮﺩ...
ﺗﻠﻔﻦ ﮐﻪ ﻧﺒﻮﺩ ﺍﻭﻧﻮﻗﺘﺎ؛
ﻣﯿﺮﻓﺘﯿﻢ ﺧﻮﻧﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﻪ ﻣﯿﺪﯾﺪﯾﻢ ﻧﯿﺴﺘﻦ...
ﺑﻌﺪ ﻣﯿﻔﻬﻤﯿﺪﯾﻢ ﺍﻭﻧﺎﻡ ﺍﻭﻣﺪﻥ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎ...! ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﻣﺎ...!
ﮐﻠﯽ ﺫﻭﻕ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺘﯿﻢ:
ﻭﺍﺍﺍﺍﺍﯼ ﺩﻝ ﺑﻪ ﺩﻝ ﺭﺍﻩ ﺩﺍﺭﻩ...
ﺧﻼﺻﻪ ﮐﻪ ﻧﺴﻞ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺧﻮﺩﺗﻮﻧﯿﻦ...
ﻣﺎ ﻋﯿﻦ ﻋﺴﻞ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ...
ﺑﭽﮕﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ...
ﺣﺎﺍﺍﺍﺍﺍﻝ ﮐﺮﺩﯾﻢ..
ﺗﻘﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺯﻧﺪﻩ ﺩﻝ ﺩﯾﺮﻭﺯ
ﺩﻫﻪ ۴۰، ۵۰، ۶٠...
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
نرگسی میگه
به ایستگاه منطق که رسیدی؛ بعضی آدمها از نگاه تو میافتند، بعضی ناخواسته عزیزتر میشوند و نسبت به بعضی، کاملا بیحس میشوی. اما چیزی که مهم است این است؛ در قلمروی منطق، هیچ چیز بیدلیل نیست.
عزیزترینت ذره ذره از مقابل چشمان تو میافتد، تو میبینی، اما دلیل این سقوط را روی دریچهی احساست حک میکنی، به منطقت حق میدهی و هیچ تلاشی برای نگه داشتن دلبستگیات نمیکنی.
به ایستگاه منطق که رسیدی؛ تمامِ بودنها، ماندنها و از دست دادنها، هزار و یک برهان و معادله دارند و تمام کارها و رفتارها برای نیل به نتیجهای معیّن انجام میشوند.
به ایستگاه منطق که رسیدی؛ پخته میشوی، آنقدر که دستنیافتنیترین بخش وجود تو برای آدمها، جزیرهی احساس تو خواهد بود
💖
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
#تجربه_اعضا
#ایده_زیبایی
سلام یاس یکی یدونه ااام عاشقتم عشق رماناتم خصوصا ایلای که فراموش نشدنی هستش و منتظر فصل دومشم
عزیزم من یه تحربه داشتم خیلی عالی بود برای #چروک پوست صورت روغن شترمرغ استفاده کردم وخیلییییم راضیم حتی دور چشمم دوست داشتی بزار کاناااال پر از مهرت تا بقیه هم بدونن و بیخودی پول محصولات غیر مفید ندن.اراتمتد همتون فاطیشون هستم😁😎
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅 لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ ﴿۱۱﴾
🔸 برای هر کس پاسبانها از پیش رو و پشت سر برگماشته شده که به امر خدا او را نگهبانی کنند.
💭 سوره: رعد
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅 مَا يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلَا مُمْسِكَ لَهَا ۖ وَمَا يُمْسِكْ فَلَا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ ۚ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۲﴾
🔸 دری که خدا از رحمت به روی مردم بگشاید هیچ کس نتواند بست و آن در که او ببندد هیچ کس جز او نتواند گشود، و اوست خدای بیهمتای با حکمت و اقتدار.
💭 سوره: فاطر
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
ملکـــــــღــــه
دیگه نتوانست طاقت بیاره و بعد از دادن سفارش های لازم به چند تا از کارگر ها و فروشنده های مورد اطمینا
وفا با عجله از روی تخت بلند شد و بعد از این که شال سفیدش رو سرش کرد در را باز کرد و سرش رو انداخت
پایین و به سعید سلام کرد. سعید که دست و پاش رو گم کرده بود اروم گفت:
- سلام
برای پرسیدن سوالش مردد موند. او وقتی که سکوت سعید رو دید سرش رو بلند کرد و با نگاه متعجبی پرسید:
-کاری داشتین آقا سعید؟ اتفاقی افتاده؟
سعید که هنوز مردد بود کتش رو ار روی دستش برداشت و با انگشت از یقه اش گرفت و پشت سرش آویزان نگه
داشت. بعد گفت:
-خیلی ببخشین که این سؤال رو ازتون می پرسم، ولی وقتی که شما رو درست پشت در دیدم خیلی تعجب کردم. می
خواستم ببینم مشکلی که بیش نیومده؟
او که با شنیدن سوال سعید تعجب و نگرانیش از بین رفته بود لبخندی ملیحی به روی سعید زد که نفسش رو بند
آورد و گفت:
- نه نه، چه مشکلی ؟ من داشتم تلفنی با خاله صحبت می کردم قدم زنان مشغول صحبت بودم که یک دفعه جلوی
در رسیدم و ایستادم، فقط همین.
سعید که بار هم با دیدن اون همه زیبایی و لبخند سحر کننده ی وفا صداش لرزه دراومده بود گفت:
-خوب پس باالخره با خاله تون صحبت کر دین. اگه ناراحت نمی شین میشه بپرسم که نظر خاله پردیس ون در
مورد شما و اون شب کذایی و خالد و موندنتون خونه ی من چی بود؟
او بدون این که سعی در پنهان کردن حرف های خاله پردیس داشته باشه گفت
- اولش خاله خیلی ار دستم عصبانی شد که اومدم این جا، اون بهم گفت ازدواج اجباریم با کوروش خیلی بهتر و
عقلانی تر از موندنم تو خونه یه مرد غریبه است ولی وقتی که من موقعیت و شخصیت خوب و محترمتون رو براش
توضیح دادم . نگرانیش از بین رفت و دیگه برای برگشتنم اصرار نکرد. خاله خیلی دلش میخواست که برم پیش اونا
ولی من گفتم که با رفتنم به خونه ی اونا زن عمو زیبا از ماجرا مطلع می شه و اون وقت هم خاله و هم من توی
دردسر می افتیم.
سعید که حالا مطمئن شده بود وفا برای مدتی توی خونه اش ماندگار شده عمیقی کشید و لبخندی زد و گفت:
-خوب خدا رو شکر خیالتون راحت شد . حالا دیگه نگران نیستین . که بدون اطالع کسی تو خونه من زندگی می
کنین
سعید که دیگه موندن رو بیشتر از این جایز ندید در حالی که کتش رو می پوشید گفت:
-شما بفرمایین من اومدم یه سری مدارک از خونه بردارم و برگردم.
وفا با گفتن ..پس خداحافظ.. خواست در اتاق رو ببنده که سعید گفت:
-ببخشید یه مطلب دیگه رو می خواستم بهتون بگم.
او در نیمه بسته رو دوباره باز کرد و گفت:
- بله، می شنوم.
سعید من و منی کرد و گفت:
ادامه دارد....
🍃🍃🍃🍂🍃
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 حرفهای فاطمه بانو.... 🍃🍂🍃
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
#چه_بلایی_شدی
سلام خانما #فاطمه هستم 😍😍،میخوام امروز درمورد یه موضوع متفاوت بنویسم،چون زیاد بود خلاصه کردم امیدوارم همش روبخونید😊😊،خانمامن یه مدت بود اعتمادبه نفس نداشتم ،انگیزه وهدف نداشتم😢،دقیقا مثل یه رباتی که واسه یه کاری برنامه ریزی شده،اون کار انجام شده،دیگه این ربات کارش تموم شده،احساس پوچی میکردم،دچار روز مرگی ،بی هدفی شده بودم ،تا به خودم اومدم دیدم یه سال گذاشته،باخودم گفتم نادون الان۱۷سالته اینی وای به حال ۳۰ سالگیت ،شروع کردم،جستجو کردن،راهکار پیداکردم 🤩🤩خودمم اضافه کردم،فقط از اول بگم،هیچکاری یه روز نمیشه،خواهش میکنم یکم وقت بذاریدتا نتیجش رو ببینید،کار سختی نیست😉😉
✅1.اول هدف بنویسید: ادامه تحصیل ،گرفتن گواهینامه،یادگیری اشپزی،چاقی ،لاغری،یادگیری زبان ،یادگیری سیاست شوهرداری......توی کاغذبنویسید
✅2.بعد انتخاب هدف،حالا راه های رسیدن به هدف ،همون گواهینامه رو مینویسم،مثلا،انتخاب آموزشگاه،اماده کردن مدارک ،ازمایش گروه خونی رفتن به اموزشگاه،ثبت نام،پرداخت هزینه.....باجزییات بنویسید تا اخر ،مثل اینکه من نوشتم.
✅3.مهم ترین بخش،مبارزه با افکار منفی،میخوایم کاری کنیم،اطرافیان مارو شرمنده میکنن باجمله نمیتونی ،نمیشه،حالا ما چیکار کنیم،من خودم اومدم توی کاغذ چندتا جمله نوشتم،من میتوانم ،من موفق میشوم ،من باهوشم،(من عاشق رانندگیم،من خوشبخت میشوم،من ازدواج موفقی میکنم،....)،من خودم رو خیلی باخته بودم وخودم رو باور نداشتم بخاطر همین این جملات رو هرکدوم رو ۱۰۰۰دفعه گفتم چجوری،برنامه صلوات شمار رو دانلود کردم ،جملات رو نوشتم هر کدوم رو ۱۰۰۰ دفعه گفتم من درمورد درس بود هدفم من چون از تست زدن میترسیدم وریاضیم ضعیف بود ،هی میگفتم من عاشق ریاضیم،من عاشق تست زدنم کلا ۴۰ روز ادامه دادم ،خداروشکر تاثیرشم دیدم .حالا یه ماجرا بگم اومدن یه تحقیق کردن،دوتا کلاس تو یه پایه،یکی تیزهوشان ،یکی ضعیف بودن،رفتن کلاس ضعیف ،هی باجمله تیزهوشا،نابغه،شروع کردن بچه هارو صدا زدن،ودانش اموزای تیزهوش رو باجمله های منفی،بعد سه ماه امتحان گرفتن،دیدن نمره تیزهوشا پایین درمقابل نمره کلاس ضعیفا همه عالی،تلقین خیلی تاثیر داره از ابن سینا پرسیدن چطور نابغه شدی گفت یکی از دلایلش این بود،هروقت پدرم واستادم مرا میدیدن،میگفت سلام نابغه ،سلام دانشمند
💖
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
#از_مهربونیم_بگم
سلام یاس عزیزم خیلی دوستت دارم همدم همه مایی من واقعا خیلی دلم گرفته😞احساس میکنم همه دارن از مهربون بودن من سواستفاده میکنن و مسخرم میکنن خانواده شوهرم مخصوصا دیروز دست جمعی با خواهرشوهرا و شوهراشون برادر شوهرا و زنشون رفته بودیم بیرون کلا هرکاری میکردم میکردنش جک و میخندیدن خیلی جاها دلم میشکست ولی دم نمیزدم میگفتم برادر شوهرمه حالا یا پدرشوهرمه یه چیزی گفته
حالا من نمیدونم چجوری رفتار کنم که دیگه باعث نشه بهم بخندن
من از همه نظر ازشون سرم هم از نظر تیپ هم قیافه ولی نمیدونم چرا بامن این رفتارو دارن شوهرم میگه ازبس دوست دارن دوست دارن باهات شوخی کنن ولی خودشون حتی یه درصدم جنبه شوخی ندارن مرسی مرسی 💋💋فاطمه هستم ۲۴ساله
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
📚داستان واقعی و آموزنده ای تحت عنوان👈 دختری بنام سودابه #سودابه_قسمت_چهاردهم جمعه شد ساعت حدود چه
📚داستان واقعی و آموزنده ای
تحت عنوان👈 دختری بنام سودابه
#سودابه_قسمت_پانزدهم
عمو گفت نه بهتر عروسی نباشه جمع میکنن ازش یه جور دیگه استفاده میکنن
صلوات فرستادن
جعبه شیرینی عمو داد دستم گفت بچرخون، نگام به جعبه بود.
یاد مراسم خواستگاری سمیه افتادم که مامان ۲۰۰ هزار تومن داده بود که ظرف کریستال شیک باشه برای چرخوندن شیرینی
و حالا من با جعبه وسط حال
شیرینی چرخوندم،بابام گفت نمیخوام،بقیه برداشتن
رسیدم به سهیل
انگار بستنی بودم که میخواستم وا برم،سهیل شیرینی برداشت و کوبید رو پیش دستی
انگار کوبیده بود,تو گوش من
انگار منو زده بود
تو سکوت شیرینی خورده شد
مامان سهیل یه انگشتر ساده با یه نگین قرمز دستم کرد
یاد مامان بزرگم افتادم عاشق این مدل انگشترا بود
کاش بود,اگه بود اون کمکم میکرد
نمیزاشت تنها باشم
بعد انگشتر همه بلند شدن برن
بدون هیچ تعارفی،که شام بمونن
رفتن،سهیل عقبتر از همه راه میرفت،من موندمو اون
نگام کرد گفت کار خودتو کردی
همینو میخواستی نه
گفتم هیچ کس نمیخواد بدبخت بشه،سهیل کتشو مرتب کرد بدون اینکه نگام کنه گفت
خداحافظ
بعد رفتن اونا رفتار مامان بابا بهتر شد،بابا حداقل صدام میکرد سودابه ناهار یا شام،کنار سفرشون غذا میخوردم،رفت و امد مامان زیاد شده بود،معلوم بود برای جهزیه خرید میکنه
سهیل بعد یک هفته زنگ زد
از نگاها و فاصله گرفتنشون ازتلفن فهمیدم
با من کار دارن
جواب دادم
گفت سلام
گفتم سلام
_چه خبر سودابه
گفتم هیچ
گفت اماده ای
گفتم برای چی؟
گفت سودابه گذشته رو فراموش کن
از الان باید استارت یه زندگی خوبو بزنیم
من بهت گفتم میام اما نه به این زودی که تو خودتو به کشتن زدیو قیل و قال کردی
بیا خوب شد؟
حالا بدون هیچ مراسمی باید بریم سر خونه زندگیمون
صبر نداشتی،پسر عمو بهونه بود
وگرنه میتونستی بهونه بیاری زنش نشی....
🍃🍂🍃
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍂🍃 رفتارهای عجیب من... 🍃🍂🍃
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
#رفتار_عجیب_من
سلام دوستان #فاطمم دلم خواست از عجیب ترین رفتارهای خودم بگم😂😂😂به نظرم خیلی خنده داره😅😅
✅خانما فیلم هاعاشقانه نمیتونم نگاه کنم😳😳حتی ایرانی،هی میزنم کانال دیگه صدای خانواده رودر میارم ،من به جاشون خجالت میکشم،اگه کسی حرفی رو اشتباه پیشم بزنه،یا حرفم رو متوجه نشه،به روش نمیارم😂😂😂
✅احساس میکنم به هرچیزی،زود وابسته میشم،از کانال وگروه ایتا گرفته،تادوست مدرسه،بخصوص از الان دلهره دارم برم دانشگاه عاشق همه بشم😂😂😂،(دلیلش اینه پدرم محبت نکرده،باپسری در ارتباط نبودم،داداش هم ندارم ،میترسم تا کسی چیزی گفت عین اون اهنگه دل رودادم رفت)🤣🤣
✅شب برم بیرون از خونه ،استرس دارم نگرانم،ازبس خونه موندیم ،همش خونم نه عید رفتیم جایی پدرم کلا یجوریه😕😕اگه یکی بگه بریم گردش نمیدونم چی ببرم۱۳بدر هم خونم ،خجالت میکشم برم بیرون تو عید اینا وقتی مردم بیرونن😢😢
✅یعنی نقطه ضعفم پاهامه کسی پاهام رو بگیره میمیرم ،قلقلکم نمیاد،یه حس بدی دارم انگاریکی گلوم رو گرفته😒😒😒پدرم اینجوریه
✅هرکسی تو خانواده اخلاق بد،بیماری ، ایرادی داشته من ژنتیکم رفته اون سمت😐😐هرچیزی فکرش روبکنید
✅خیلی خیالبافم ،رویاپردازم البته اینم بخاطر
#آذرماهی بودنم کلا اینجورین آذرماهی ها
✅خونه های لوکس خوشکل دوست ندارم،عاشق خونه حیاط دار،خونه های که بافرش پوشیده،احساس میکنم ،خونه های لاکچری باید خودت نباشی،معذب میشی ،این خونه ها احساس صمیمت ،صفا توش نیست،کلا اینجور چیزا
✅دوست دارم ،همه خوشحال ،شاد باشن،یکم بتونیم نفس بکشیم،خیانت ،غم نباشه ،فقط شاد باشیم ،😢😢
❤️نمیدونم کسی هست اینجوری باشه یانه؟؟؟
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍂🍃 مرگ در حال تماشای فیلم جنسی... 🍃🍂🍃
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
مرگ در حال تماشای فیلم جنسی
پدر همراه یک شیخ و بقیه همراهان برای شستن متوفی پسر جوانش حاضر شده بودند تا اینکه آن جوان را شسته و دفن کنند. آن شیخ که مسئول شستن متوفی بود دستور داد تا آنرا از لباسش مجرد کنند ولی عورتش را با پارچه ای بپوشانند تا اینکه شروع به شستنش کنند. هنگام برداشتن لباس مرده، توجه آنها به دستمال خونالودی افتاد که دست راست مرده را پیجانده بود ولی هنگامی که سراغ برداشتن آن دستمال رفتند پدر متوفی بر سر آنها داد و فریاد زد و شرط کرد که برای شستن پسرش هیچکس حق ندارد که آن دستمال را بردارد. شیخ مسئول درک کرد که یک رازی در آن دستمال نهفته هست ولی بهر حال برای شستن آن مرده بایست آن دستمال برداشته شود، پس در خفاء به همکارانش گفت که هنگام شستن آب زیادی را روی آن دستمال بریزید تا خودبخود از جایش کنده شود. پس او را شستند و آب زیادی را بر روی دست پیچیده شده ریختند و بمحض اینکه آن دستمال شل شد آنرا از جایش بر کند. پدر پس از اینکه دید آنها دستمال را برداشتند بر سر آنها پرخاش کرد و داد و فریاد کشید ولی پس از مدتی به گریه افتاد و به آنها گفت که حقیقت را براییشان بازگو خواهد کرد تا درس عبرتی باشد برای دیگران.
او گفت که دیشب هنگامی که پسرم وارد خانه شد، من و مادرش که در حال شام خوردن بودیم به او تعارف کردیم که همراه ما بیاید و شام میل کند ولی با عصبانیت جواب داد که من میروم توی اتاقم و به نوکر خانه بگویید که غذایم را توی اتاقم بیاورد. سپس رفت توی اتاقش و در را قفل کرد. نوکر غذایش را آماده کرد و رفت که غذا را نزد او ببرد ولی هر چه در میزد کسی در را باز نمیکرد. من و مادرش نگران شدیم و ما نیز هر چند در میزدیم او در را باز نمیکرد. بسیار نگران شدیم و فهمیدیم که حتما اتفاقی افتاده است، پس قفل در را شکستیم و وارد اتاقش شدیم، ولی منظره ای که دیدم مرا بسیار مبحوت کرد و ای کاش آنرا ندیده بودم !
پسر در حال تماشای تلفزیون و در حالی که ریموت تلفزیون در دست داشت فوت کرده بود، ولی مصیبت بد تر از آن این بود که او در حال تماشای فیلم مبتذل و جنسی جان خود را از دست داده بود. من رفتم که ریموت را از دستش بردارم ولی هر چه سعی کردم نتوانستم تا اینکه فهمیدم اصلا ممکن نیست. پس برای حفظ آبروی خودم و پسرم، چاقویی آوردم که دستش را ببرم، ولی پس از اینکه کمی آنرا بریدم بسیار خون از آن جاری میشد و رحمت و شفقت پدریم سبب شد که ادامه ندهم، ولی تا آنجاییکه توانستم اطراف ریموت که خارج از کف دستش بود را بریدم ولی قسمتی از آن همانطور که الآن میبینید هنوز در دستش باقی است و نمیشود دستش را باز کرد و آنرا بیرون آورد.
سپس آنها مرده را شستند و با همان ریموت انرا دفن کردند تا روز قیامت !
انتهای داستان
============
پیامبر صلی الله علیه و سلم در حدیث صحیح فرموده است که: "یبعث المرء علی ما مات علیه" یعنی: "هر شخصی بر همان حالتی که مرده باشد (در روز قیامت) بر میخیزد."
🌷🌷🌷🌷دوستان خوب تازه واردم خوش اومدین به دور همی ما
هر روز کلی داستانهای کوتاه بلند داریم و البته کلی تجربه های ناب خانوما که سخاوتمندانه میفرستن آیدی یاس
من یاسم حرفاتو میشنوم 🥰
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
#حریره_خرما
#سرلاک_خونگی
حرفهای مریمی جونم
۴ عدد خرمارو پوست بکن خوب لهش کن
بعد با کره خوب تفت بده بهش یه قاشق پر آرد گندم بزن خوب تفت بده یکم پودر بادوم و پودر کنجد بزن آخر سر یکم آب جوش یا شیر بادوم بهش اضافه کن بزار یکم قوام بیاد
#نه_ماهگی
من تو این زمینه خیلی غذا بلدم 🙈
اصولی و درست براتون میفرستم
#تجربیات_تغذیه
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
دونات مرغ....😋😋😋😋
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 توصیه های پروفسور سمیعی.... 🍃🍂🍃
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
پروفسور سمیعی : بهتره بدونید...
👈🏻صرف چند بادام در روز سبب تندرستی بیشتر بدن میشود خوردن بادام از گرسنگی شدید جلوگیری میکند تاثیر مثبتی بر قلب میگذارد و از بروز بیماری دیابت نوع دوم و آلزایمر جلوگیری میکند
👈🏻10 عدد بادام به اندازه 5 پرس چلو کباب ارزش غذایی دارد.
👈🏻وقتی سردرد دارید فقط کافیه ی لیمو ترش رو نصف کنین و به پیشونیتون بمالین ، دیگه خبری از سردرد نیست !
👈🏻بلعیدن یک یا دو حبه سیر قطعه قطعه شده به همراه آب می تواند از ناراحتی های قلبی جلوگیری کند ، کلسترول خون را کاهش دهد و سیستم ایمنی بدن را به طور شگفت انگیزی تقویت کند.
👈🏻بیشترین مقدار انسولین در پاشنه پاست ،کسانی که دچار دیابت یا قند خون بالا هستند اگر روزانه به مدت 10دقیقه سنگ پا بزنند باعث تنظیم انسولین خواهد شد !
👈🏻دوش آب سرد، متابولیسم بدن را افزایش میدهد سیستم ایمنی بدن را هم فعال میکند.
سرما میتواند به کاهش استرس و تسکین علائم افسردگی کمک کند.
👈🏻بطریهای پلاستیکی آب را هرگز در فریزر قرار ندهید
این کار باعث آزاد سازی سم دیوکسین از پلاستیک شده که سمی قوی برای بدن است.
👈🏻برای بریدگی های خفیف از زردچوبه استفاده کنید. زرد چوبه دارای نوعی خاصیت تنگ کنندگیست که باعث بهبود سریعتر زخم میشود.
👈🏻زنجبیل قوی تر از شیمی درمانی: زنجبیل در کنار زردچوبه و فلفل خاصیت ضد سرطانی دارد. یکی از دلایل شهرت زنجبیل به عنوان یک ماده غذایی مفید، کوچک کردن تومورها است.
👈🏻روش تشخیص اصل یا تقلبی بودن عسل
عسل را داخل لیوان محتوی اب سرد بریزیداگربصورت عمودی وبدون حل شدن ته لیوان جمع شد عسل مرغوبی است
👈🏻داخل غذاتون ، زیاد روغن ریختید...؟؟
کافیه در هنگام پخت چندقطعه یخ داخل غذا بندازید تا روغن اضافه غذا گرفته بشه.
👈🏻بیشترمحتوای روغنهای مایع ازپارافین خوراکی که محصول پالایشگاهای نفت است درست شده است که کلسترول خون راافزایش میدهد.
👈🏻ترس باعث از کار افتادن « کلیه ها » میشود، از ترساندن همدیگر حتی بعنوان شوخی بپرهیزید!
👈🏻خواص معجزه اسای کُنْدُر:
دشمن فراموشی ونابودکننده آلزایمر است
گرمازدگی را از قلب میزداید
دیده را جلا میدهد
👈🏻ماساژ شصت به مدت یک دقیقه آن هم بطورآرام ضربان قلب را منظم،تنفس راآرام واحساس خفگی را از بین میبرد.
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
4_5848362095430616463.mp3
7.68M
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
🎵#بارون
🎙بهنام_بانی
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
15.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
#رولت سه سوته یخچالی
مواد لازم :
پتی پور ٢ عدد
شکلات تختهای
خامه و شیر
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
💞می گویند روزی فقیری به در خانه تاجری رفت تا پولی به عنوان صدقه به او بدهند. در پشت در شنید که تاجر با افراد خانواده خود دعوا می کند که چرا فلان چیز کم ارزش را دور ریخته اند.
فقیر حساب کار خود را کرد و پیش خود گفت: «وقتی صاحبخانه با افراد خانواده اش سر یک چیز کم ارزش دعوا می کند، دیگر چه انتظاری باید داشته باشم که چیزی به من ببخشد؟!اتفاقاً تاجر در همان لحظه از خانه خارج شد. مرد فقیر را دید از او پرسید: چه می خواهی؟ فقیر گفت: کمک و صدقه می خواستم؛ اما حالا نمی خواهم.
تاجر گفت: چرا؟
فقیر گفت: من حرف هایی را که با افراد خــانواده ات می زدی، شنیدم. تاجر خندید و مبلغی پول به فقیر داد و گفت: حساب به دینار، بخشش به خروار.
این مَثل وقتی به کار می رود که آدم توانگری در عین این که حساب و کتاب مال خود را دارد، در زمان مناسب هم بی حساب بخشش می کند و این به نظر عـده ای که قصد سودجویی از او را دارند، خوش نمی آید.
#ضرب_المثل
✾࿐༅✧❤️✧ ༅࿐✾
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍂🍃 لطفا کمی مهربانتر.... 🍃🍂🍃
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
💞با مردی که در حال عبور بود برخورد کردم.
- اووه! معذرت میخوام.
من هم معذرت میخوام. دقت نکردم.
ما خیلی مؤدب بودیم، من و این غریبه خداحافظی کردیم و به راهمان ادامه دادیم.
«اما در خانه با آنهایی که دوستشان داریم چطور رفتار می کنیم؟»
کمی بعد همانروز، در حال پختن شام بودم.
دخترم خیلی آرام کنارم ایستاده بود. همینکه برگشتم به او خوردم و تقریبا انداختمش.
با اخم گفتم: اَه ! ازسرراه برو کنار.
قلب کوچکش شکست و رفت و من نفهمیدم که چقدر تند با او حرف زدم.
وقتی توی رختخوابم بیدار بودم به یاد برخوردم با آن غریبه افتادم و صدایی در درونم گفت:
وقتی با یک غریبه برخورد میکنی، سعی میکنی مهربان باشی و آداب معمول را رعایت میکنی.
اما با بچه ای که دوستش داری به این شکل رفتار میکنی.
در این لحظه قلب شکسته او را احساس کردم. آرام رفتم و کنار تختش زانو زدم.
بیدار شو کوچولو، بیدار شو. دخترم واقعاً از رفتاری که امروز داشتم متاسفم. نمی بایست اونطور سرت داد
می کشیدم.
آیا میدانید که اگر فردا بمیرید شرکتی که در آن کار میکنید به آسانی در ظرف یک روز برای شما جانشینی می آورد؟
اما خانواده ای که به جا میگذارید تا آخر عمر فقدان شما را احساس خواهد کرد.
به این فکر کنید که ما انرژی، فکر و وقتمان را صرف کارمیکنیم و حتی نصف آن میزان را برای خانواده مان صرف نمیکنیم!
چه سرمایه گذاری ناعاقلانه ای! اینطور فکر نمی کنید؟
پس لطفا مهربانتر باشیم🙏
✾࿐༅✧❤️✧ ༅࿐✾
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
#ایده_گرفتم
سلام مهربونم پیام دادم تشکر کنم
تشکرم از یاس نازنینم بعد از دوست عزیزی که زرده تخم مرغ رو برای سوختگی معرفی کردن، چند شب پیش دست همسرم خیلی وحشتناک سوخت سریع چندتا زرده تخم مرغ به دستش زدم هم درد سوختگی رو زود تسکین داد هم هیچ اثری از #سوختگی نموند، واقعا عالی بود.
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88