ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍂🍃 از این بدتر نمیشه.... 🍃🍃🍂🍃
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
💎اولینبار که به خودم گفتم «بدترین از این نمیشه» شبی بود که همه رفته بودند برای بابامحسن زن پیدا کنند. مامان پروانه، مرده بود و زهرا، نوزاد بود و کی میخواست کهنهاش را بشورد؟ تنهایی داشتم سورههای کوچک حفظ میکردم که یکهو برق رفت. همه جا ظلمات شد. از توی حیاط صدای جیغ گربهها میآمد و باد، شاخههای انگور را می کوبید به پنجره. از ترس «دو»ام گرفت. دستشویی ته حیاط بود. نرفتم. ترسیدم جنهای زیرزمین دستگیرم کنند. مامانم اگر زنده بود، پشت در میایستاد و میگفت «تموم نشد مرتضا؟ بیام بشورمت؟» نیمساعت بعد، به خودم گفتم«دیگه بدترین از این نمیشه»
یکبار دیگرش، وقتی بود که آقاجون مرد، اما پولی نداشتیم که جنازهش را از بیمارستان مرخص کنیم. از در خانهشان که رفتم تو، پلک همه آدمها، سرخ و صورتی بود. نماز بابا که تمام شد، نشستم پیشش. دست انداخت گردنم و یکهو زد زیر گریه. بلند بلند. کله طاسِ شیمیدرمانی شدهاش را چسبانده بود به گردنم و اشکهاش میریخت توی یقه لباسم. بعد به خودم این را گفتم.
باورم نمیشد سال آقاجون نیامده، یکی توی بهشت زهرا، اسمم را صدا میزند که «آقا مرتضا. برو توی قبر. دستتو بذار رو صورت بابا» و تازه آن موقع بود که نگاه کردم به جنازهش. به ریشهای سیاه و سفیدِ بیجان. به لکههای گلاب روی کفن. داشتم به خودم میگفتم «بدترین از نمیشه» که عمو رفت پایین و تلقین را خواند. اما چند دقیقه بعد دوباره این را گفتم. درست زمانی که فهمیدم ریشهای تیغ تیغی و جملههای کوتاه و چینهای پیشانی بابا، دیگر نیست.
از آن به بعد هم، هر بار میان مهلکهای، فقدانی و از دستدادنی یکبار این جمله را گفتهام و با خودم فکر کردم بیچاره دوعالم شدهام. میمردم بهتر نبود؟ حالا باید چهکنم؟ بارها هم از خدا خواستهام قضیه را تمام کند. خودم عرضهاش را نداشتهام هیچوقت. بهجاش هایهای گریه کردهام که این یکی را دیگر نمیتوانم.
اما خوب یا بد، توانستهام. دیرتر و زودتر بلند شدهام همیشه. جانم هم در آمده، اما رفتهام بهشت زهرا و به تک تکشان سرزدهام. گفتهام دلم برایتان تنگ است و خودم را آرام کردهام به امید روزی که دور هم جمع شویم. به آرزوی ملاقاتی دوباره. و وقتی برگشتهام به شهر، دوباره زندگی کردهام. نه آنطور که قبل. اما هر چه باشد، نامش همین است، بی شک.
✍ #مرتضی_برزگر
#قلب_نارنجی_فرشته
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍂🍃 خدایا شکرت 🍃🍂🍃
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
مامان بزرگ، آدم قانعی بود. با اینحال، ناهار و شامش را که میخورد، میگفت «خدایا شکرت. اما بهتر از این هم بدی، بلدیم بخوریما.» و البته فرقی نمیکرد غذا اشکنه و استانبولی و آبدوغخیار باشد، یا باقالیپلو با گوشت. میگفت «شکر کریم واجبه، اما اگه بیشتر داد، چیزی از کَرَمش کم نمیشه.»
حالا او سالهاست که طبقهی بالایی قبر آقاجون خودش را به خواب زده، برای شادی ارواح طیبهی ما زندهها صلوات نذر میکند و انتظار دیدارمان را میکشد. و شاید آنجا هم وقتی از آسمانها، برایش غذای بهشتی و شراب کهنهای از رودهای روان میآورند، رو میکند به آسمان و میگوید «بهتر از این هم بدی، بلدیم بخوریما.»
حالا که جهانِ واقع، خالی از اوست، دوست دارم اندوه کلماتش را در این تجربهی غریب زندهبهگوری در قبرهایی که خانه مینامیم، با واژگان دیگری واگویه کنم که خدایا، ما هیچگاه رفیق خوبی برایت نبودیم؛ اما در عوض آکنده از خواسته و تمنا و آرزو. ممنونیم که بیوفاییمان را به رو نمیآوری و هر وقت صدایت میزنیم، در رگ گردنمان، به تپش میافتی.
خدایا شکرت؛ بابت زخمهایمان، بابت روزهای هولآوری که به سلامت گذراندیم، بابت فقدانها و البته تسکینی که به قلبهای ترسیدهیمان بخشیدی.
حالا هم نه اینکه بخواهیم شما را توی رودربایستی بگذاریم، اما اگر روزگار بهتری هم بدهی، ما مشتاقیم تا زندگیاش کنیم. چرا که ما حریصیم به بوسیدن بیوقفهی انگشتهای باریک دلبر. به پهن شدن سفرهای طولانی در کنار آنها که دوستشان میداریم. به داشتن مسئولینی که با همهی وجود باورشان داشته باشیم.
خدایا شما از عرش آسمانیات ما را در سختی، هجران، بیوفایی، بدعهدی، دروغ، فریب، ناکامی و ناامیدی تماشا کردهای. مامان بزرگ همیشه به من میگفت هر چقدر بقیه بد بودند، تو خوب باش. حالا شما هم بیا و به بدی ما نگاه نکن. خوبی خودت را ببین. خوشگلیات را.
سر کیسه را شلتر کن قربان جبروتات. شادی و نور و قشنگی را به قلبهای ما باز گردان. اگر دست به خاک زدیم، خودت طلا کن. چیزهایی که از ما میدانی به کسی نگو.
و اگر قرار است این دعاهایمان برود توی نوبت استجابت، لطفا خواستهی قدیمیترها را برآورده کن و سرزمینمان را از بیگانه، دروغ و خشکسالی در امان بدار. ماچ.
👤 #مرتضی_برزگر
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍂🍃 بدتر از این نمیشه.... 🍃🍃🍂🍃
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
#خوندنی
اولینبار که به خودم گفتم «بدترین از این نمیشه» شبی بود که همه رفته بودند برای بابامحسن زن پیدا کنند. مامان پروانه، مرده بود و زهرا، نوزاد بود و کی میخواست کهنهاش را بشورد؟ تنهایی داشتم سورههای کوچک حفظ میکردم که یکهو برق رفت. همه جا ظلمات شد. از توی حیاط صدای جیغ گربهها میآمد و باد، شاخههای انگور را می کوبید به پنجره. از ترس «دو»ام گرفت. دستشویی ته حیاط بود. نرفتم. ترسیدم جنهای زیرزمین دستگیرم کنند. مامانم اگر زنده بود، پشت در میایستاد و میگفت «تموم نشد مرتضا؟ بیام بشورمت؟» نیمساعت بعد، به خودم گفتم«دیگه بدترین از این نمیشه»
یکبار دیگرش، وقتی بود که آقاجون مرد، اما پولی نداشتیم که جنازهش را از بیمارستان مرخص کنیم. از در خانهشان که رفتم تو، پلک همه آدمها، سرخ و صورتی بود. نماز بابا که تمام شد، نشستم پیشش. دست انداخت گردنم و یکهو زد زیر گریه. بلند بلند. کله طاسِ شیمیدرمانی شدهاش را چسبانده بود به گردنم و اشکهاش میریخت توی یقه لباسم. بعد به خودم این را گفتم.
باورم نمیشد سال آقاجون نیامده، یکی توی بهشت زهرا، اسمم را صدا میزند که «آقا مرتضا. برو توی قبر. دستتو بذار رو صورت بابا» و تازه آن موقع بود که نگاه کردم به جنازهش. به ریشهای سیاه و سفیدِ بیجان. به لکههای گلاب روی کفن. داشتم به خودم میگفتم «بدترین از نمیشه» که عمو رفت پایین و تلقین را خواند. اما چند دقیقه بعد دوباره این را گفتم. درست زمانی که فهمیدم ریشهای تیغ تیغی و جملههای کوتاه و چینهای پیشانی بابا، دیگر نیست.
از آن به بعد هم، هر بار میان مهلکهای، فقدانی و از دستدادنی یکبار این جمله را گفتهام و با خودم فکر کردم بیچاره دوعالم شدهام. میمردم بهتر نبود؟ حالا باید چهکنم؟ بارها هم از خدا خواستهام قضیه را تمام کند. خودم عرضهاش را نداشتهام هیچوقت. بهجاش هایهای گریه کردهام که این یکی را دیگر نمیتوانم.
اما خوب یا بد، توانستهام. دیرتر و زودتر بلند شدهام همیشه. جانم هم در آمده، اما رفتهام بهشت زهرا و به تک تکشان سرزدهام. گفتهام دلم برایتان تنگ است و خودم را آرام کردهام به امید روزی که دور هم جمع شویم. به آرزوی ملاقاتی دوباره. و وقتی برگشتهام به شهر، دوباره زندگی کردهام. نه آنطور که قبل. اما هر چه باشد، نامش همین است، بی شک.
#مرتضی_برزگر
#قلب_نارنجی_فرشته
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍂🍃 خدایا شکرت 🍃🍂🍃
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
مامان بزرگ، آدم قانعی بود. با اینحال، ناهار و شامش را که میخورد، میگفت «خدایا شکرت. اما بهتر از این هم بدی، بلدیم بخوریما.» و البته فرقی نمیکرد غذا اشکنه و استانبولی و آبدوغخیار باشد، یا باقالیپلو با گوشت. میگفت «شکر کریم واجبه، اما اگه بیشتر داد، چیزی از کَرَمش کم نمیشه.»
حالا او سالهاست که طبقهی بالایی قبر آقاجون خودش را به خواب زده، برای شادی ارواح طیبهی ما زندهها صلوات نذر میکند و انتظار دیدارمان را میکشد. و شاید آنجا هم وقتی از آسمانها، برایش غذای بهشتی و شراب کهنهای از رودهای روان میآورند، رو میکند به آسمان و میگوید «بهتر از این هم بدی، بلدیم بخوریما.»
حالا که جهانِ واقع، خالی از اوست، دوست دارم اندوه کلماتش را در این تجربهی غریب زندهبهگوری در قبرهایی که خانه مینامیم، با واژگان دیگری واگویه کنم که خدایا، ما هیچگاه رفیق خوبی برایت نبودیم؛ اما در عوض آکنده از خواسته و تمنا و آرزو. ممنونیم که بیوفاییمان را به رو نمیآوری و هر وقت صدایت میزنیم، در رگ گردنمان، به تپش میافتی.
خدایا شکرت؛ بابت زخمهایمان، بابت روزهای هولآوری که به سلامت گذراندیم، بابت فقدانها و البته تسکینی که به قلبهای ترسیدهیمان بخشیدی.
حالا هم نه اینکه بخواهیم شما را توی رودربایستی بگذاریم، اما اگر روزگار بهتری هم بدهی، ما مشتاقیم تا زندگیاش کنیم. چرا که ما حریصیم به بوسیدن بیوقفهی انگشتهای باریک دلبر. به پهن شدن سفرهای طولانی در کنار آنها که دوستشان میداریم. به داشتن مسئولینی که با همهی وجود باورشان داشته باشیم.
خدایا شما از عرش آسمانیات ما را در سختی، هجران، بیوفایی، بدعهدی، دروغ، فریب، ناکامی و ناامیدی تماشا کردهای. مامان بزرگ همیشه به من میگفت هر چقدر بقیه بد بودند، تو خوب باش. حالا شما هم بیا و به بدی ما نگاه نکن. خوبی خودت را ببین. خوشگلیات را.
سر کیسه را شلتر کن قربان جبروتات. شادی و نور و قشنگی را به قلبهای ما باز گردان. اگر دست به خاک زدیم، خودت طلا کن. چیزهایی که از ما میدانی به کسی نگو.
و اگر قرار است این دعاهایمان برود توی نوبت استجابت، لطفا خواستهی قدیمیترها را برآورده کن و سرزمینمان را از بیگانه، دروغ و خشکسالی در امان بدار. ماچ.
👤 #مرتضی_برزگر
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88