eitaa logo
ملکـــــــღــــه
14.1هزار دنبال‌کننده
16.5هزار عکس
4.5هزار ویدیو
7 فایل
انَّ مَعَ العُسرِیُسرا💚 اینجا دورهمی خانوماس🥰 تجربیات خاطرات و درددلاتون و سوالاتتون رو به آیدی زیر بفرستید @Yass_malake لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88 رزوتبلیغات https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
ملکـــــــღــــه
#یاشاییش 127 گفتم: دستش درد نکنه، اون چند روز مادرم هیچ سراغی ازم نگرفته بود گاهی فکر میکردم چرا م
128 سلام کردمو خودمو معرفی کردم به سرتا پام نگاهی انداخت و جواب سلاممو داد و گفت:بفرمایید داخل وقتی نشستم بهم گفت:سابقه ی کار توی مزون عروس داری گفتم: نه گفت: خیاطی چی!! تا اومدم جواب بدم گفت: البته ما تموم لباسامون از ترکیه میاد منظورم از خیاطی یه تغییرات جزئی تو لباس با خودم گفتم: پروانه جا نزن سخت نیست حتما میتونی گفتم: بله بلدم زن گفت: چندسالته؟ گفتم:بیست و سه گفت:برای ساعت کار مشکلی نداری گفتم:ساعت!! گفت:ما از ساعت ده تا یک بعدازظهر و از چهار تا هشت شب هستیم گفتم:نه مشکلی ندارم پرسید متاهلی گفتم:نه جدا شدم زن به صورتم دقیق شد و گفت:محل زندگیت به اینجا نزدیکه گفتم: دنبال خونه هستم سعی میکنم نزدیک باشه گفت: تهرانی نیستی درسته!! گفتم: بله خانوم از استان زنجانم مجبور شدم بیام تهران؛ زن لبخند کمرنگی نشست روی لبش و مکثی و کرد و گفت:بسیار خب اسم من کتایون کمالیه راستش من دو تا کارمند خوب داشتم که اگه حتی یک سال هم نمیومدم مزون خیالم راحت بود اما یکیشون یک هفته است ازدواج کرده و یکیشون هم به تازگی باردار شده برای همین دست تنها شدم میخوام بگم فعلا تا یک هفته بصورت امتحانی بیا اگه هم شما اوکی بودی هم من از کارت راضی بودم استخدامی با خوشحالی گفتم:چشم ممنونم گفت:پس از فردا منتظرتم ملتمسانه گفتم:میشه از پس فردا بیام باید دنبال جا باشم،گفت:تنها زندگی میکنی گفتم:بله چیز بیشتری نپرسید لبخندی روی لبش نشست و گفت:باشه من از پس فردا منتظرم امیدوارم به زودی جایی ساکن بشی، خداحافظی کردمو با خوشحالی اومدم بیرون با اینکه نمیدونستم چقدر حقوق قرار بگیرم اما بخاطر محیطی که داشت خوشحال بودم، از ساختمان که اومدم بیرون دیدم دو سه نفر درست جلوی در ورودی دارند سر یه ماشین جر و بحث میکنند جوری وایساده بودند که نمیتونستم رد بشم بلند گفتم:ببخشید تو راه ایستادید!! با صدای بلندم حرفشون قطع شد و کنار رفتند و من تونستم بگذرم؛ تا سر شب چندتا مشاور املاک که همون اطراف بود رفتم تا شاید جایی پیدا بشه ولی خب یا با پولم جور نبود و یا به شرایط من اجاره نمیدادند یکی از مشاوره املاکها گفت:دخترم اینطرفا جایی پیدا نمیکنی اینجا قیمتا بالاست بعدم یه کارت بهم داد و گفت:ماله شعبه ای هست که تو سمت جنوب شهر دارند اونجا چندتا سوئیت و اتاق دارند بهتره برم ببینم، چون بیشتر به پولتون میخوره با اینکه از مزون و از سپهر دور میشدم ولی چاره ای نبود قرار شد صبح فردا برم اونجا که خودشم هم باشه برگشتم مسافر خونه دوباره مسافرخونچی تاکید کرد باید تخلیه کنم... 🌼🌼🌼🌼🌼
🍃🍃🍃🍃🌼 ❤️🙏 🌱 سلام یاس عزیز وقت وعاقبتتون بخیر درمورد دوستانی که دعا برای شفای بیماری می خواهند باید بگم دعاها و نمازهای زیادی هست که برای شفای بیمار جواب می ده کلا توسل به اهل بیت و شهدا کمک کننده است مثلا توصیه شده برای شفای مریضی های سخت سوره نجم رو که سجده ی واجب هم داره هدیه کنند به حضرت امام سجاد علیه السلام و مداومت کنند مثلا ۴۰ روز یا بین نماز مغرب و عشا دورکعت نماز هدیه به حضرت زینب بخونند مثل نماز صبح بعد در سجده با حالت تضرع ۶۹ بار که عدد ابجد اسم حضرت زینب هست بگویند یا رباه گفتن ۳۶۰مرتبه یا من اسمه دواء و ذکره شفاء هم روزانه مفید است برای بیماری های سخت هم ذکر یا سریع الرضا ۳۶۰ بار خوبه لطفا برای شفای بچه خواهر من هم که سرطان مغز استخوان داره هم دعا کنید من خودم هر روز به نیت یکی از اهل بیت یا شهدا مثلا سوره یس یا تسبیحات حضرت زهرا یا صلوات هدیه می فرستم و ازشون خواهش می کنم امروز ایشون پرستار و دکتر خواهرزاده ام باشند و نظری بهش بیندازن در ضمن خواندن سوره حمد هم خیلی خوبه یک بار یا هفت و یا هفتاد بار اگه کسی فکر می کنه چشم خورده دستش رو حالت قنوت بگیره حمد و چهارقل و انا انزلنا و آیت الکرسی بخونه و روی صورتش بکشه ان شاءالله خدا تمام مریض ها رو شفا بده 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مطالعات نشان داده برای درمان هر ناراحتی در بدن ما یک میوه وجود دارد! این گیف شمارا بااین میوه‌ها آشنا میکند ꕥ࿐❤️🕊 https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☕️ ﯾﮏ ﻓﻨﺠﺎﻥِ ﭼﺎﯼِ ﺷﺎﺩﯼ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﻤﺎﻥِ ﻣﻦ ﺑﺎﺵ! ﺩﺭ ﺍﯾﻦ شب زیبا ﺑﻬﺘﺮﯾﻨﻬﺎ ﺭﺍ ...😍 ﺍﺯ ﺩﺭﮔﺎﻩِ خداوند ﺑﺮﺍﯾﺘﺎﻥ ﺻﻤﯿﻤﺎﻧﻪ ﻃﻠﺐ ﻣﯿﮑﻨﻢ شب تون گرم محبت💖✨   🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
5.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🍃🌼🍃🌼 ❤️ دیدن این کلیپ جوری جیگرتون حال میاد که شیرینیش ساعتها زیر زبونتون میمونه ‌‌‌‌‌‌‌ 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
**🍃🍃🍃🌼🍃 ❤️ سلام یاس خانوم عزیز🌹 خانمی گفتن که خشکی پوست دارن عزیزم منم دور لبم خیلی خشک میشد احساس سوزش داشتم همیشه نرم کننده میزدم پوستم تیره میشد وهرروغنی هم استفاده میکردم حتی اصل بودن ولی برطرف نشد تااینکه درمورد خشکی پوست تو گوگل زدم نوشته بود ویتامین B12 وقتی تو بدن کم باشه این مشکل پیش میادو البته از دکتر هم پرسیدم همینو گف هفته ای یک امپول بی ۱۲زدم کاملا خوب شدم منی که از دوران دبیرستان تاالان چندین سال خشکی پوست داشتم واقعا برطرف شد واصلا دیگه حتی نرم کننده هم نیاز نیس. البته شما هم میتونید از دکتر بپرسید بعد استفاده کنید عزیرم امیدوارم نتیجه بگیرید🎋🌺🌹 • 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🌎🌺🍃 🌺 ❇️ تقویم نجومی 🗓 شنبه 🔹 ۲۹ دی/ جدی ۱۴۰۳ 🔹 ۱۷ رجب ۱۴۴۶ 🔹 ۱۸ ژانویه ۲۰۲۵ 🌎🔭👀 🌓 امروز قمر در «برج سنبله» است. ✔️ برای امور زیر خوب است: نوشتن قولنامه و قباله دیـدارهـای سـیـاسـی امــور مشـارکـتـی امـور آمـوزشـی نوره مالیدن امور زراعی ختنه نوزاد ارسال کالا معـامـلات درختـکاری خرید خانه امـور تجـاری امــور ازدواجـی دیدار با دوستان خــریـد بــاغ و زمـیـن امــور مـربــوط بــه حــرز 🌎🔭👀 🚖 مسافرت همراه صدقه باشد. 👶 زایمان نوزاد خوب تربیت گردد و هرگز فقیر نگردد. 👨‍👩‍👧‍👦 انعقاد نطفه 🔹 امشب (شب شنبه) دلیلی بر نهی و استحباب نیست. 💇 اصلاح سر و صورت میانه است. 🩸حجامت، خون‌دادن، فصد باعث صحت می‌شود. 💅 ناخن گرفتن روز مناسبی نیست. موجب بیماری در انگشتان دست می‌گردد. 👚 بریدن پارچه روز مناسبی نیست. آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست. این حکم شامل خرید لباس و پوشیدن نمی‌شود. 🌎🔭👀 😴 تعبیر خواب رویایی که امشب (شب شنبه) دیده شود، تعبیرش طبق آیه ۱۷ سوره مبارکه اسراء است. ﴿﷽ وَ کَم أهلَکنَا مِنَ القُرون مِن بَعدِ نُوح﴾ کاری که باعث آزردگی و ناراحتی خواب‌بیننده باشد، پیش آید ولی عاقبت بخیر شود. مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. 🌎🔭👀 📿 وقت استخاره از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ از اذان ظهر تا ساعت ۱۶ ☀️ ️روز شنبه متعلق است به پیامبر‌اکرم صلی الله علیه وآله است اعمال نیک خود را به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌎🔭👀 ⏳ مدت زمان اعتبار این تقویم از اذان مغرب روز جمعه آغاز و اذان مغرب روز شنبه پایان می‌یابد. 💞 سلامتی و تعجیل در فرج علیه‌السلام صلوات «اَللّٰهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَ‌عَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ» 🌺 🌎🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 💫خدایا 🍂🌸صفحه ای دیگر 💫از عمرمان ورق خورد 🍂🌸روز را در پناهت 💫به شب رساندیم 🍂🌸پروردگارا 💫شب را بر همه عزیزانمان 🍂🌸سرشار از آرامش بفـــرما 💫و در پناهت حافظشان باش 🍂🌸 شبتون خوش در پناه خـدا💫 ‌‌‌‌‌ 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 رســـــــــــــــــــــ٨ـﮩـ۸ـﮩـــــــــــــــوایی 🍃🍃🍂🍃
ملکـــــــღــــه
#رسوایی _باز افتادی که؟ چشمام سنگین شده از خوابم را به سختی باز کرد. موهایم پریشان دورم ریخته بود
مانده بود تا یک پرستار خوب برای زن عمو نرگس پیدا کنند . در این چند روزی هم که از بیمارستان ترخیص شده بود، خان جون و عمه لیلا کارهایش را می کردند . برای وضعیتش ناراحت بودم. زمین گیر شدنش در این سن و روزگار سخت بود آن هم برای زن عمویی که مغرورانه از هیچ کس تا به حال کمک نگرفته بود. البته دکترها نوید به خوب شدنش را داده بودند اما زمان می برد . موهایم را پشت گوش زدم. این روزها زیادی سرکش شده بودند . این روزهایی که دنیایم متفاوت شده بود. اولین جلسه ی هم صحبتی ام با مشاوری که وکیل تماس گرفته و آدرسش را داده بود. خوب پیش رفت . او با این که زندگی های پر از مشکل دیده بود با صحبت درباره ی مشکلاتم واکنش جالبی نشان داد. نه تمسخر و نه راه کاری های عجیب و غریب . از نظر او هم عمران کمی رفتارهای عجیب و غریب داشت. جلسه ی اول را با بهنام رفتم اما برای جلسه ی بعدی که فردا بود باید تنها می رفتم . در این چهار روزی که تا باشگاه می رفتم و می آمدم ترسم تا حدودی از تنهایی در میان جمعیت کاسته بود و با اعتماد بنفس بیشتری رفت و آمد می کردم تمام این ها را هم مدیون بهنامی بودم که تمام تلاشش را میکرد تا مرا مستقل و محکم بار بیاورد . پالتو خردلی رنگی که سلیقه ی بهنام بود را به تن زدم و گوشی به دست به طبقه ی پایین رفتم . به قول بهنام گوشی ام تو بغلی شده بود. به جای آسانسور از پله ها پایین رفتم . آرزو و بهزاد به همراه علی و سمیرا می آمدند و طبق گفته ی بهنام چیزی به رسیدنشان نمانده بود . با صدای زنگ پیامک گوشی را از جیبم بیرون کشیدم و خسته نباشیدی به مردی که آشغال ها را از طبقه ی دوم بیرون می برد، گفتم . از طرف آرزو بود، نوشته بود سر کوچه رسیده اند . سرکی در اطراف کشیدم بهنام نبود. اینبار از آسانسور استفا ده کردم و رسیدنم به طبقه ی اول هم زمان شد با بوق ماشین بهزاد . بهنام از خانه بیرون آمد . -رسیدن؟ کلید را از دستش گرفتم . -آره جلو درن به قلم پاک 🌼🌼🌼🌼🌼