eitaa logo
ملکـــــــღــــه
14.5هزار دنبال‌کننده
16هزار عکس
4.2هزار ویدیو
7 فایل
انَّ مَعَ العُسرِیُسرا💚 اینجا دورهمی خانوماس🥰 تجربیات خاطرات و درددلاتون و سوالاتتون رو به آیدی زیر بفرستید @Yass_malake لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88 رزوتبلیغات https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
0bikalam download1music.ir (4).mp3
1.99M
بچه ها این آهنگ از معروفترین آهنگای بی کلام دنیاست🍀🍀🍀🍀 فوق العادس 👌👌👌من که عاشقشم گوش کنید😍😍 @Malakeonline
برای بهبود روابط از ابراز و دوری کنید مردان همواره کمتر از زنان احساسات خود را به نمایش می گذارند و گریه کردن، آنها را ناراحت و عصبانی می کند. باید بدانید ابراز احساسات و هیجاناتی مثل گریه کردن در مذاکرات می تواند به سادگی جایگاه تان را به بیندازد زیرا مردان گاهی احساس می کنند زنانی که گریه می کنند، در حال فریب دادن شان هستند. پس هنگامی که می خواهید با همسرتان منطقی صحبت کنید گریه نکنید زیرا اکثر از گریه کردن منزجرند"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌😢😢😢😢 @Malakeonline
شش حقه براي نظافت سريع‌تر منزل🏡🏡🏡 ■زير سطل زباله 2 لايه كاغذ خشك‌كن يا روزنامه باطله پهن كنيد. اطراف سطل زباله معمولا كثيف مي‌شود و شما مجبوريد آن را پاك كنيد. اما اين روزنامه يا دستمال‌ها باعث مي‌شوند درصورتي كه كنار سطل كثيف شد بتوانيد به راحتي با تعويض آن‌ها زحمت تميز كردن اطراف سطل را حذف كنيد.✅ ■صابون‌هاي جامد و قالبي را با صابون‌هاي مايع عوض كنيد. فوم‌هاي دستشويي يا صابون‌هاي مايع هم بهداشتي‌تر هستند و دائم دست كثيف كسي به آنها نمي‌خورد و هم شما را از شر تميز‌كردن جا صابوني و تفاله‌هاي صابون قالبي نجات مي‌دهد.✅  ■البته دقت داشته باشید که برای پاک شدن کامل صابون مایع از دست باید آب زیادی مصرف کرد درغیر اینصورت پوست دستتان دچار آسیب می شود.✅ ■بعد از دوش گرفتن براي 10 دقيقه در حمام را باز بگذاريد و فن آن را روشن كنيد. با اين روش بخار و رطوبت از حمام بيرون مي‌رود و حوله‌ها كپك نمي‌زند.✅ ■بعد از دوش گرفتن، روي كف‌هاي روي ديوار، در شيشه‌اي، پرده حمام يا وان آب بريزيد و آن‌ها را بشوييد. وقتي اين كف‌ها خشك مي‌شوند منظره بدي براي حمام شما به‌وجود مي‌آورند و به راحتي پاك نخواهند شد.✅ ■به جاي دستمال سفره، دستمال كاغذي در آشپزخانه كنار دست‌تان بگذاريد. اگر چيزي روي گاز يا در مايكروويو ريخت با آن دستمال بلافاصله آن را تميز كنيد و دستمال را دور بيندازيد. هم از شستن قاب دستمال خلاص مي‌شويد و هم آلودگي روي گاز يا مايكروويو خشك نمي‌شود.✅ ■براي اين‌كه جلوي ايجاد رسوب و لكه‌هاي سخت در توالت‌‌فرنگي را بگيريد، در ماه يك بار يك فنجان سركه سفيد در توالت بريزيد و بگذاريد يك شب تا صبح بماند. صبح سيفون را بكشيد تا هيچ‌وقت توالت فرنگي منزل شما منزل شما رسوب نگیرد✅ @Malakeonline
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به قلم فک کنم اونم فهمیده که من هیچی متوجه نمیشم _خوب برای امروز کافی فک کنم خسته شدیم لبخند کم جونی زدم و گفت _راستش آره نمیخواستم اعتراف کنم که هیچی یاد نگرفتم ولی درون خودم داغون بودم _فردا مطالبی که امروز گفتم مرور کنیدببینید سوالتون درکدوم قسمتهاس فردا دوباره مرور میکنیم بالاخره بعد یک قرن ساعت چهار شد و من خسته و کوفته راهی سرویس شدم میانه ی راه گوشیم زنگ خورد وااای خدایا الان چی بگم بهش بگم مثل خنگا هیچی نفهمیدم تماس وصل کردم _سلام _سلام خوبی _ممنون _خسته نباشی _شمام خسته نباشید _مشخصه که خسته اید لبخند زدم _و خیلی هم خوابم میاد _روز اولته همیشه شروع کردن سخته کمی رو روال بیافتی میبینی که به اون سختی که فکر میکردی نبوده _یعنی امیدوارم باشم به خودم راستش امروز هیچی نفهمیدم انگار به زبون دیگه ای صحبت میکرد خانم بهرامی همیشه دوس داره پیچ بده به زبون ساده نمیگه ولی در کل دختر خوبی اگه بتونی باهاش رفیق بشی سواد بالایی داره _شما میشناسیش _بله میشناسم رسیدم به سرویس و سوار شدم قبلا منشی شرکت آدرس خونرو به راننده داده بود قراربود سر خیابون اصلی میاده بشم و کمی تا خونه پیاده روی داشتم منتظر بودم کمی بیشتر توضیح بده ولی ایتکارو نکرد _تونستین سوار سرویس بشین _بله الان تو سرویسم هنوز حرکت نکرده _بیام دنبالت _ممنونم نه دیگه باید خودم یادبگیرم با لحن آروم و مهربونی گفت _پس مواظب خودت باش از کی تا حالا دیگه جمع نمیبنده چرا نگفت باشید گفت باش _الوووو ایلای خانم _بله چشم ممنون از لطفتون _خداحافظ _خداحافظ گوشی گذاشتم تو کیفم و همکارا یکی یکی اومدن هم خانوم هم آقا خانم بهرامی دیدم که سوار ماشینش شد عینکشو زد به چشمش و حرکت کرد تو دلم گفتم خوش بحالش مسیر نیم ساعت خونه تا شرکت بیشتر یه ساعت طول کشید تازه دارم متوجه میشم چرا آیناز میگفت ماشین از نون شب واجبتره @ElayOnline پارت513رمان ❤️جمعه ها پارت نداریم❤️ 🌺 🍃🌺🍃 🍂🍃🌺🍂🍃🌺 ❤️🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🌺🌺
به قلم پیاده که شدم آروم آروم سمت خونه رفتم زنگ که زدم مامان با خوشحالی گفت _عه اومدی وارد که شدم دکمه ی آسانسور زدم به قدری که از صبح سرپا بودم یا آموزش میدیدیم یا تمرین میکردم پادرد و کمردرد گرفته بودم سوار آسانسور شدم وخیلی زود رسیدم طبقه ی دوم در خونه باز بود و آیسو و مامان هردو خوشحال دم در بودن از خجالت پیش خودم داشتم آب میشدم مامانم اینقد به من امید داشت ولی من امروز تقریبا گند زده بودم آیسو دوید سمتم و گردنمو محکم بغل کرد _عزیز دل مامان چندیدن بار بوسیدمش مامان داشت با شور و شوق نگاه میکرد _حالا چرا مامان دختری دم در آسانسور بوسیدنتون گرفته بیایید تو دیگه _مامانی دلم برات تنگ شده دستمو بردم جلو و با مامان دست دادم درو که بست گفت _خسته نباشید _ممنون _چایی آمادس تا تو یه آبی به دست و صورتت بزنی منم یه چایی بیارم خستگیت در بره آیسو زمین گذاشت و رفتم سرویس بهداشتی آبی که به صورتم زد از اون احساس خفگی و بغضم کم شد نشستم و مامانم با ذوق نگاهم میکرد _چی شد مادر چه جور شرکتی بود دلم نمیاد بگم خنگ تر از این حرفام که اونجا استخدام بشم _خوب بود مامان دست مامان گرفتم _دعا کن این هفته بتونم یاد بگیرم موفق بشم _ایلای اون آقا صبح _مامان اون آقا خیلی مرد خوبیه دوست آقا مهدی اون منو معرفی کرده شرکت مدیر شرکت دوستشه و هم اینکه وکیل قانونی شرکت _عه _آره مامان نگران نباش سرمو پایین انداختم و گفتم _آدم یه بار اشتباه میکنه _ایلای منظورم بازپرسی تو نبود من فقط _حق داری ولش کن بگو ببینم با این فیسقلی امروز چیکارا کردین اذیتت که نکرد مامان آیسورو که رو پاهای من نشسته بود رو پای خودش گذاشت و گفت _نه دختر خیلی خوبیه تازه ما امروز یه جایی رفتیم _کجا مگه شما اینحاهارو میشناسی مامان نری بیرون گم بشین مامان خندید و گفت _نترس با یکی رفته بودیم که تهران مثل کف دستش میشناخت _کی _بگو کی _فاطمه اینجا بود _نه _پس کی @ElayOnline پارت514رمان ❤️جمعه ها پارت نداریم❤️ 🌺 🍃🌺🍃 🍂🍃🌺🍂🍃🌺 ❤️🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
است قطعا خیر است💚 @Malakeonline
داستان کوتاه امروز عصر ارسال میشه☘